گاهی ناامید و گاهی امیدوارشان میکند، در روزهای تعطیلی به کمکشان میآید اما گاهی هم آفت جانشان است. حضور کتابفروشیها در فضای مجازی، ویترینی که آنها را از مرزها فراتر میبرد، گاهی روزگارشان را سیاه میکند و گاهی سفید.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) به نقل از ایسنا، زمان زیادی از روزهایی که باید برای پیدا کردن کتاب دلخواهمان خود را به هیاهوی خیابان انقلاب و گاهی کتابفروشیهای پراکنده خیابان کریمخان میرساندیم نگذشته است. روزهایی که بزرگترین رسانه تبلیغاتی کتابفروشیها، ویترینهای بعضا غبارگرفتهشان بود و کتابدوستان خیلی وقتها بیآنکه حتی کتابی بخواهند، با چشمهایی که کتابهای پشت ویترین را دنبال میکرد، پیادهرو را طی میکردند. برخی هم البته هدفمندتر به تماشای کتابفروشیها میرفتند، یک یا چند کتابفروشی برای آنها در سطح شهر پاتوق دیدن و گاهی هم خریدن کتابهای تازه و حتی گفتوگو با دوستانشان بود.
اما حالا یک کلیک برای رسیدن به دورترین کتابفروشی شهر و حتی جهان کافی است؛ فضایی که ساعتهای زیادی از زندگیمان را به خود مشغول کرده است، ما را به گونهای دیگر به میان کتابها میبرد.
کتابفروشی «شکسپیر» در رشت که اخیرا تعطیل شد
ویترینهایی که به مقابله با کرونا آمدند
کتابفروشیها که پیشتر با ویترین و قفسههایشان با مخاطبان از کتابهای تازه حرف میزدند حالا زبانی دیگر دارند؛ به قول خودشان: «پیجمون رو هم دنبال کنید».
اغلب کتابفروشیها امروز در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مختلف صفحهای دارند که از خانه ما را با آخرین رخدادها و تازههایشان همراه میکنند؛ ویترینی که در روزهای کرونایی شاید بیش از پیش ضرورتش را احساس کردیم.
در روزهای آغازین سال جاری بنا بر اعلام ستاد ملی مقابله با کرونا، کتابفروشیها جزء اصناف پرخطر محسوب و تا مدتی تعطیل شدند و همین ویترینهای مجازی بودند که آنها را تا حدی از رکود نجات دادند. برخی از آنها در همان روزها دست به کار ساختن صفحه و فروش آنلاین شدند و برخی هم از قبل فروش آنلاین را در کنار فروش حضوری داشتند؛ به این شکل مخاطبان کتابفروشیها گرچه از گشتوگذار در میان قفسههای کتاب محروم بودند اما توانستند باز هم کتاب بخرند.
پس از آن هم علیرغم بازگشایی کتابفروشیها، بنا بر توصیهها، باز هم این ویترینهای مجازی رفتوآمد به کتابفروشیها را کمتر کرد.
از تولد تا تخریب و تعطیلی
نگاهی دقیقتر به صفحههای کتابفروشیها در فضای مجازی گویای این است که حالا اینها دیگر فقط یک ویترین تبلیغاتی نیستند.
شاید بتوان مهمترین ویژگی ویترینهای مجازی کتابفروشیها را از بین رفتن مرزهای جغرافیایی دانست. حالا یک کتابفروش در کابل درباره انتخاب نام یک کتابفروشی آنلاین در تهران نظر میدهد. یک کتابفروشی در یزد درباره تعطیلی کتابفروشیای در کشوری دیگر اظهارنظر میکند و همه انگار در یک خیابان واقع شدهاند.
فضای مجازی گسستگیای را که دیوارهای کتابفروشیها در میان کتابفروشان ایجاد کرده بود تا حدی از بین برده است و در این فضا کتابفروشان در مسائل مختلف مشارکت، از کتابفروشیها حمایت و درباره مسائل حوزه نشر اظهارنظر میکنند. به نظر، کتابفروشان در این فضا هویت ملموستری پیدا کردهاند و سکوت معمول کتابفروشی را شکستهاند.
در ماجرای تخریب کتابفروشیهای بیروت که در پی انفجار این شهر رخ داد، کتابفروشیهای مختلف جهان سعی کردند از طریق اطلاعرسانی درباره کتابفروشیهای تخریبشده به کمک آنها بیایند و با آنها ابراز همدردی کنند.
هرچند وقت یک بار زنگ خطر تعطیلی کتابفروشیها با پایین آمدن کرکره یکی دیگر از آنها در فضای مجازی به گوش میرسد و کتابفروشها از رنج این تعطیلی میگویند. چند ماه قبل خبر تعطیلی کتابفروشی «طهوری» دست به دست شد. البته برخی در فضای مجازی از اینکه طهوری تعطیل شد چون فروشندگانش دیگر حوصله کتابفروشی نداشتند گفتند و معتقد بودند هر کس در چند وقت اخیر به آنها مراجعه میکرد، متوجه این بیحوصلگی میشد. هرچند تعطیلی «طهوری» هم همانند تعطیلی هر کتابفروشی دیگری موجب ابراز ناراحتی اهالی کتاب شد.
یکی از بزرگترین کتابفروشیهای جهان در تورنتو که با اعلام تخفیف ۵۰درصدی تعطیل شد
کتابفروشیهای نشر «هنوز»، «رود» و ... هم هر بار خبر تعطیلیشان اندوهی دوباره به مخاطبان کتاب و کتابفروشان افزود و هر بار در فضای مجازی داغ کتابفروشیهایی که پیشتر تعطیل شده بودند دوباره تازه شد.
البته گاهی هم از این فضا برای جلوگیری از تعطیلی برخی کتابفروشیها استفاده میشود؛ عکسها و متنهایی که نشان میدهند یک کتابفروشی واپسین روزهای عمرش را سپری میکند و نیازمند حمایت است. کمپین «#نجات_یک_کتابفروشی» که مدتی در فضای مجازی رونق گرفته بود با همین هدف و برای نجات کتابفروشیهای محلی بود.
توییت اسدالله امرایی برای کمپین «#نجات_یک_کتابفروشی»
این درحالی است که گاهی خبر بازگشایی کتابفروشیها هم دیده میشود و این شاید کتابفروشانی را که از تعطیلی همقطارانشان خسته هستند امیدوارتر کند.
از تبلیغهای عجیب تا راههای جدید
مخاطبان کتاب در پاسخ به این پرسش که پیش از دسترسی به فضای مجازی کتابفروشیها چطور تبلیغ میکردند، نظرهای مختلفی دارند.
«محمدرضا» میگوید «مردم میرفتن بیرون ویترین میدیدن و کتابهای شاخص فروش میرفت».
«مرضیه» میگوید که «کارت ویزیت میدادن موقع خرید. در نمایشگاهها بیشتر خودشونو معرفی میکردن».
«مطهره» میگوید «روزنامهها و مجلهها معرفی کتاب داشتن؛ مغازهها هم یه ویترین ویژه جلو مغازهشون داشتن که تازههای منتشرشده رو میذاشتن».
اما همانطور که این روزها میبینیم یک عکس از چند کتاب و مژده تخفیف ۴۰ یا ۵۰ درصدی برای تبلیغ برخی کتابفروشیها کافی است. البته معمولا تخفیفهای ۵۰درصدی و مشابه آن برای کتابهایی است که به صورت قاچاق منتشر شده و به فروش میرسند، اما به دلیل مشابهتشان با نسخههای اصلی و البته قیمت ارزانشان به راحتی در مکانهای مختلف مثل بساطهای کتابفروشیها در خیابان به فروش میرسند.
فروش این کتابها مدتها است که صدمهای جدی به بدنه نشر کشور وارد کرده است.
تبلیغ تخفیف ۵۰درصدی کتاب در فضای مجازی
اما این درحالی است که تبلیغهای خلاقانه هم دیده میشود؛ مثلا کتابفروشیای در کشور لیتوانی در یک عکس نشان داده است که چطور با خواندن هر کتاب، آدم دیگری شوید!
وقتی فضای مجازی برای کتابفروشیها خطرناک میشود
اما باز شدن پای کتاب و کتابفروشی به فضای مجازی همیشه هم به کام کتابفروشان نیست. برخی کتابفروشان همواره از این گلهمندند که در سالهای اخیر اغلب مشتریان خصوصا برای خرید کتابهای کمکآموزشی به سایت و صفحه ناشر مراجعه میکنند تا بتوانند کتابها را با تخفیف از آنجا تهیه کنند. علاوه بر این، بنگاههای فروش آنلاین کتاب هم چند وقتی است که دیگر مجال چندانی برای فروش کتاب در کتابفروشیهای سطح شهر باقی نمیگذارند.
پیشتر هومان حسنپور، رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در مصاحبهای با ایسنا از خودزنی ناشران گفته بود که به همین ماجرای فروشهای اینترنتی برمیگردد. حسنپور با اشاره به اینکه «یک مشکل خیلی بزرگ نشر و کتابفروشان ما را تهدید میکند» گفته بود: این مشکل درصدهای تخفیف بیحساب و کتابی است که در اینترنت داده میشود؛ بحث ارزانفروشی نیست. این کار چند فاز دارد؛ فاز اول اینجاست که افرادی سودجو کتاب را حتی به صورت غیرقانون کپی و تکثیر غیرمجاز کردهاند و با درصدهای تخفیف بالا در سایتها میفروشند. این اثر اولیه است اما اثر ثانویه خطرناکتر است. اثر ثانویه از آنجا ناشی میشود که ناشرها و کتابفروشان که کتاب اصلی را میفروشند، در فشار مالی شدیدی قرار گرفتهاند و بعضا حتی به خودزنی رسیده و کتابها را با قیمتهایی زیر قیمت تمامشده و حتی کمتر میفروشند برای اینکه بتوانند با خلأ واردشده مقابله کنند و چرخ خود را بچرخانند. یعنی یک چرخه باطل شروع شده است و از طرفی کتابفروشها در موقعیت خیلی بدی قرار گرفتهاند. برای همین برخی از آنها هم کتابها را با قیمتی خیلی پایینتر از قیمت تمامشده میفروشند. برونده این قضیه این خواهد شد که مخاطب چون از پشت قضیه خبر ندارد، نسبت به کتابفروش بیاعتماد میشود و فکر میکند هر کتابی را میشود با ۶۰، ۷۰ درصد تخفیف خرید و تا حالا گران خریده، اما پشت پرده را که چه فرآیند مخربی شروع شده و نشر، کتابفروشی و تولید ایران دارد از بین میرود، نمیبیند.
کتابفروشی «ایرانیان» در خیابان فردوسی که سال گذشته تعطیل شد
مسیر زندگی بشر در سراسر جهان جهتی را پیش گرفته است که حضور در دنیای مجازی هر روز از روز قبل بیشتر میشود، در چنین شرایطی انتظار میرود دنیای مجازی به گونهای مدیریت شود که بتواند به وضعیت کتابفروشیها کمک کند که این مستلزم کمرنگ شدن صفحات فروش کتابهای قاچاق و غیرمجاز و همچنین تدبیری برای ایجاد توازن در میان فروش کتاب توسط بنگاههای فروش آنلاین کتاب و کتابفروشیها است تا فضای مجازی برای کتابفروشها از این پس بیشتر حامل خبر تولد یک کتابفروشی جدید باشد و نه تعطیلی یک کتابفروشی قدیمی.
محدوده کتابفروشیهای خیابان انقلاب در روزهای کرونایی
نظر شما