حبیبالله مستوفی، ادیب، فرهنگپژوه و فعال فرهنگی منطقه پاوه و اورامانات، در یادداشتی برای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) بهمناسبت روز بزرگداشت مولانا، از عظمت اندیشه خالق مثنوی معنوی نوشت.
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصفِ آن رَشکِ مَلَک
روز هشتم از ماه نخست پاییز را در گاهنامه رسمی ما روز مولانا نامیدهاند، اگرچه وسعتی چنان در تنگنایی چنین (یک روز) نمیگنجد و افکار و اشعارش انوار قرنها و انیس نسلهاست اما زیبا و زیبنده است.
با زبان گرفتار در چنبره جملات و عبارات و مجبور به رعایتهای بسیارِ درون و برون چگونه میتوان از کسی سخن گفت که بیش از هشتصد سال است سخنش در حیطههای گوناگون انسانی، اجتماعی، فرهنگی و...همچنان در کار است و از کُهنگی بر کنار؟
شگفت مردی که وسعت دیدَش برداشتهای متفاوتی را از او و خوانشهای مختلفی از آثارش رقم زده است.
هرکسی از ظنِ خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
بهراستی این تنوع فهم طیف گستردهای از ادراکات را چنان شکل داد که شخصی به نام «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» از قرن هفتم هجری تا حال، مولوی، مولانا، خداوندگار، مولای رومی، پیر رومی و مُلای رومی نام گیرد.
از سویی اقبال لاهوری امیر کاروان عشقش بداند که قرآن پهلوی را نوشت.
پیر رومی، مرشد روشن ضمیر
کاروان عشق و مستی را امیر
از نَی آن نَی نوازِ پاک زاد
باز شوری در نهاد من فتاد
روی خود بنمود پیر حق سرشت
که به لفظ پهلوی قرآن نوشت
از سوی دیگر پرفسورهانری ماسه فرانسوی (۱۹۶۹-۱۸۸۶م.) ضمن آنکه بزرگانی چون فردوسی، سعدی و حافظ را برتر از هومرِ یونانی (هشتصد سال ق.م)، آناتول فرانس (۱۹۲۴-۱۸۴۴ م.) و گوته آلمانی (۱۹۲۴-۱۷۴۹) میداند، در مورد مولانا مات و مبهوت مانده، بگوید: «کسی را نیافتم تا به او تشبیه کنم چرا که او یگانه است» و دکتر لئوناردولویزون آمریکایی (١٩۵٣-٢٠١٨) اورا بزرگترین عارف جهان تا حال بداند.
دیرگاهی است که سعی کردهام از او، افکارش و شارحین آثارش دور نشوم اما هیچگاه از حیرت هم فاصله نگرفتهام. گویی انسان در مقابل این دریای پر پهنا بهناچار باید گاهی چون تخلصش در پارهای از ابیات «خاموش»، «خموش» و «خَمُش» بماند و همراه خودْ او بگوید:
ای خدا جان را تو بنما آن مقام
کاندر او بیحرف میروید کلام
نظر شما