کتاب «مساله ظروف تزیینی زرین و سیمین فرهنگ کاسپی» آخرین اثر زندهیاد صادق ملکشهمیرزادی در موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو است.
یکی از معروفترین اقوامی که به عنوان ساکنان اولیه گیلان معرفی شدهاند کاسپیها یا کاسیها هستند. کاسپیها از قدیمیترین اقوام ماقبل آریایی هستند که در سواحل دریای خزر میزیستند. سرزمین آنها در نقشه قدیم مشرق، کناره غربی دریای خزر از مصب رود ارس و کر تا جنوب غربی و جنوب دریای مزبور نشان داده شده است. کاسپیها به دلیل شهرت و اهمیت خود، بزرگترین دریاچه روی زمین یعنی دریای خزر یا کاسپین را که در کنارههای آن در طول تاریخ اقوام مختلفی زندگی میکردند به نام خویش ثبت کردهاند. هنوز غربیها این دریا را با نام قوم مزبور میشناسند و به آن دریای کاسپین میگویند. برخی عقیده دارند که نام شهر قزوین نیز مأخوذ از همین ریشه است زیرا شهر مذکور دروازه ورود به قلمرو کاسپیها بوده است.
ارنست هرتسفیلد و سر آرتور کیث مؤلفان کتاب «بررسی صنایع ایران» بر این باور بودند که کاسپیها در هزاره چهارم و پنجم قبل از میلاد مسیح کشاورزی را در دریا کناران و اطراف سند و سیحون و دجله و فرات منتشر کردهاند. هنری فیلد مؤلف کتاب مردمشناسی ایران نیز با عقیده هرتسفیلد و کيث موافق است. دکتر گیرشمن مؤلف کتاب ایران از آغاز تا اسلام مینویسد: «قدیمترین مراجعی که در آنها ذکر کاسیان بعمل آمده متون مربوط به قرن بیست و چهارم قبل از میلاد است که متعلق به عهد پوزورو - اینشوشیناک است.» کاسپیها در هیچیک از اسناد و کتیبههای هخامنشی ذکر نشده ولی هرودوت در فهرست مالیاتی خود که از ایران زمین تدوین کرده، ضمن شرح استان یازدهم از کاسپیها نیز نام میبرد و مینویسد آنان سالانه ۲۰۰ تالانت نقره به دولت هخامنشی خراج میدادند. همچنین در بندهای ۶۷ و ۶۸ کتاب هفتم تاریخ هرودوت از کاسیان به عنوان گروههای مسلحی که برای سپاه خشایارشاه در جنگ با یونانیان کمک رساندند یاد شده است.
ملک شهمیرزادی در پیشگفتار کتاب آورده است: «این کتاب ترجمهای است از پایان نامه دوره فوق لیسانم که در موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو در سال 1348خورشیدی (1969) اخذ کردم. بنابراین دقیقا 50 سال از نگارش آن گذشته و اطلاعات آن را باید با توجه به موازین و معیارهای علمی باستانشناسی 50 سال پیش مورد ارزیابی قرار داد. این پایاننامه را بر اساس ضوابط موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو و با راهنمایی استادم زنده یاد دکتر هلن ج. کنتور که استاد تارخ هنر و باستانشناسی ایران و بین النهرین و مصر باستان بود نوشتم.
این عنوان را برای ارتباط شمال غرب ایران با سایر قسمتهای آن منطقه نوشتم، انگیزه من برای نوشتن پایان نامهای با چنین عنوان بیانات استاد جان برینکمن استاد تاریخ بینالنهرین و ایران بود که در یکی از کنفرانسهای کلاسی گفته بود در حدود 600 پیش از میلاد شاهک نشینهای خراجگذار دولت آشور مانند مادها، میتانیها، ماناییها، اورارتوها و سکاها و چند قدرت دیگر منطقه ائتلافی تشکیل دادند و در 612پ پیش از میلاد دولت آشور را منقرض کردند.
جبرئیل نوکنده در مقدمهای با نام «پژوهشی از جنس تاریخ هنر» در آغاز این کتاب آورده است: «کتاب حاضر بیش از 5 دهه پیش به قلم استاد صادق ملک شهمیرزادی و به منظور تدوین پایاننامه کارشناسی ارشد ایشان به نگارش در آمده است. بخشی از این آثار حاصل کاوش علمی نبودند و در همان سالها به عنوان نو یافتههای باستانشناسی ایران در کاتالوگ نمایشگاههای مختلف منتشر شدند و توجه ایشان را به خود جلب کرد.
انتشار این کتاب از دو نظر حائز اهمیت است: نخست اینکه بخشی از تاریخچه مطالعات باستانشناسی ایران را نشان میدهد و اهمیت اصالتسنجی و مطالعات کنونی را برای ما بیشتر روشن میکند. از آنجایی که درباره زمانی نگارش این پژوهش امکانات آزمایشگاهی کنونی برای اصالت سنجی و تعیین هویت آثار وجود نداشت، مطالعات بعدی بر پایه دانش امروز در مورد اصالت برخی از آثار معرفی شده در این پایان نامه تردید ایجاد کرد.
دوم این پژوهش در مکتب تاریخی ـ فرهنگی و از دل نسلی به عرصه ظهور رسیده است که تاریخ هنر و باستانشناسی را بهصورت موازی و همزمان میشناختند و اشراف داشتند. دانستن تاریخ هنر و ویژگیهای سبکی و هنری دورههای مختلف اندوخته مهم و اصلی این نسل بود که متأسفانه کمرنگ شده است و آنچنان که باید به آن پرداخته نمیشود و باستانشناسان ایرانی بیشتر غافل ماندهاند و گویی این رسالت خویش را به رشتههایی مانند پژوهش هنر واگذار کردهاند که متأسفانه آنان نیز آنچنان که باید از عهده انجام این رسالت بر نیامدهاند.
انتشار این کتاب تلنگری به ذهن باستانشناسان جوان برای بازگشت به این حوزه فراموش شده است و اینکه بتوانند از دل هزاران اثری که امروز از رهگذر فعالیتهای غیر مجاز به موزهها و مجموعهها راه یافتهاند، ناگفتههای علمی را بیرون بکشند و بر تاریکیها و ابهاهات هزاران ساله این سرزمین نوری از دانش و معرفت بتابانند.
صادق ملک شهمیرزادی سال ۱۳۱۹ شمسی در شهمیرزاد استان سمنان به دنیا آمد و بعد از آغاز به کار در میراث فرهنگی، نامش به کاوشگر تپههای سیلک گره خورد. وی در آیین بزرگداشتی که به پاس نیم قرن پژوهش و آموزش در باستانشناسی ایران، با عنوان جشننامه و بزرگداشت «صادق ملک شهمیرزادی» برگزار شد، خود را اینطور معرفی کرد: «حدود ۲۰ ماه است که به خاطر مشکل قرنیه و شبکیه نمیتوانم بنویسم و بخوانم. اما منت خدای را عزوجل که در شهمیرزاد سمنان به دنیا آمدم و به باستانشناسی روی آوردم. این مایه افتخار هر ایرانی است که سند مکتوبی دارد که به خدای واحد اعتقاد دارد و دعا میکند که جنگ و خشکسالی و دروغ نصیب این کشور نشود.
زمانی که تحصیلاتم را در موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو به پایان رساندم برای مدتی قبل از ارائه پایاننامه به ایران بازگشتم، در آن زمان دکتر نگهبان به من گفت اگر علاقه داری درخواست استخدام خود را به دانشگاه تهران بده. وقتی این کار را کردم با خدا عهد کردم که سعی کنم به جوانان علاقهمند به باستانشناسی کشورم خدمت کنم و به جز آن هیچ چیز از خدا نخواهم.
من در سه راه شفاهی، کتبی و تجربیات میدانی برای دانشجویانم در حوزه باستانشناسی تدریس کردم و چون در زمان کار و فراگیری علم با دو روش کاوش در ایران و آمریکا آشنایی پیدا کردم توانستم تجربیاتم را به دانشجویانم منتقل کنم. دانشجویان باستانشناس ایرانی درباره باستانشناسی آسیای مرکزی چیزی نمیدانستند، این روش خوبی برای آشنایی آنها با این حوزه بود.
من در تیرماه سال ۱۳۴۹ در رتبه استادیاری در دانشگاه تهران استخدام شدم و در بهمنماه ۱۳۷۹ پس از ۳۰ سال و شش ماه و ۲۱ روز با رتبه استادیاری بازنشست شدم.»
نظر شما