کتاب «جنبش اجتماعی جدید و جامعه مدنی» به رابطه جنبشهای نوین اجتماعی در عصر تکنولوژی میپردازد.
کنشگران و فعالان جنبشهای اجتماعی به دلیل کاربرد گسترده تکنولوژی جدید، در پیگیری خواستهایشان، چه به خواستهای مشخص خود برسند و یا نرسند، چه بخواهند و چه نخواهند، در عمل دگرگونیهای اجتماعی خارج از اراده هر قدرتی رخ میدهد؛ و ارزشهای حاکم بر جوامع را دستخوش تغییر و دگرگونی میکند.
توجه به نقش تکنولوژی دیجیتال در جامعهشناسی
در جامعهشناسی، مطالعه رفتار جمعی و حرکتهای اجتماعی، زیرمجموعه به نسبت جاافتاده و پذیرفتهشدهای است. این زیرمجموعه، یا نظریههای جنبشهای اجتماعی، از توضیح نقش ساختار اجتماعی و رفتار جمعی – چه عینی، ذهنی و یا نمادین به نظریههای بسیج منابع، فرصتهای سیاسی و فریمینگ (قابسازی) گسترش یافته است. کارلا ایلتن و برایان مکینزی، جامعهشناسانی که درباره رابطه علوم اجتماعی و فنآوری مطالعه کردهاند معتقدند فنآوریهای دیجیتال و فعالیتهای اجتماعی در هم آمیخته شدهاند. بدین معنی که در دوره معاصر جنبشهای اجتماعی، دیگر نمیتوانند درباره یکی جدا از دیگری صحبت کنند. بحث درباره جنبشهای اجتماعی، نیاز به تمرکز بر فنآوریهای جدید دیجیتال دارد که بتوان برای برقراری ارتباط، بسیج، سازمان دهی و عمل هدفمند از آن استفاده کند.
واقعیت این است که شکلگیری، قوام و دوام جنبش اجتماعی برآیند و ادامه کنش جمعی، پیوسته و متداوم است. این پیوستگی در گرو استفاده از مکانهای فیزیکی، نه صرفا مجازی و رسانهای با هدف ارتباط چهره به چهره با مخاطبان، ممکن میشود.
اینترنت، اساس تکنولوژی ارتباطی است که در سطحها و لایههای مختلف، در اکثریت جامعهها ـ چه پیشرفته و چه در حال توسعه ـ به درجات مختلف استفاده میشود. تکنولوژی دیجیتالی در سایر کشورها صرفا در حوزه خبررسانی، آموزشی، بسیج و تماسهای شبکهای و تا حدودی در کنشهای جمعی هدفمند نقش ایفا میکنند. اما شکلگیری تشکیلات جنبشهای اجتماعی از این راه، فرایند کاملی را طی نمیکنند تا به هدفهای خود دست یابند.
مولف در بخشی از کتاب جنبش «وال استریت» را به عنوان یک حرکت ضد تبعیض مثال میزند و میگوید: جنبش «وال استریت» حرکتی ضد فساد و بیعدالتی، و خشونت پرهیز و البته «دورهای» بود. سرکوب، عامل فروکش کردن آن نبود. جنبشی اعتراضی بود که خواست مشخص و عملی نداشت و بازتابی از روند رو به گسترش جهانی شدن بود و هشداری به سرمایهداران نسبت به روند افسارگسیخته سرمایهداری جهانی. نیروهای شرکتکننده در این جنبش به طور عمده قشرهای میانی، تحصیلکرده و نسل جوان عاصی از وضعیت پر تبعیض و تناقض امروز جهان بودند.
در بحبوحه اعتراضها، بارها سخنگویان غیر رسمی جنبش والاستریت بیان داشتند که این جنبش خودجوش نه ضد سرمایهداری و نه ضد آمریکایی است بلکه در پی تعدیل سرمایهداری و مقابله با نقش مخرب نهادهای زیادهخواه و حد ناشناس مالی، و نماد آنها «والاستریت» است که موقعیت اجتماعی و شغلی طبقات میانی جامعه آمریکا را با تهدیدهای جدی روبهرو کرده است. نهادی که افزون بر اقتصاد، به استقلال فرایند دموکراسی نیز صدمه وارد کرده و آن را بیش از پیش تابع اراده منابع مالی میکند.
ضرورت جامعه مدنی برای گسترش جنبش اجتماعی
کتاب بر این موضوع تاکید دارد که روابط اجتماعی نقش مهمتری از منافع افراد در ایجاد بالندگی جنبشهای اجتماعی دارند. جنبشهای اجتماعی، مانند جنبش دانشجویی، جنبش صلح، جنبش زنان، جنبش محیط زیست، جنبش اتحادیههای کارگری، کنش جمعی و حقطلبانه صنفی و نظایر اینها با ایجاد هویتهای جدید و گسترش شبکههای اجتماعی، خواسته یا ناخواسته به تولید و انباشت سرمایه اجتماعی و گسترش جنبشهای اجتماعی منجر میشوند.
کنت اندورز، جامعهشناس نشان داده است که زیرساخت جماعتی که در جنبش مدنی اوایل دهه 1960 در آمریکا به وجود آمد اثری بر قدرت محلی سیاهپوستان آمریکایی ایجاد کرد که دههها باقی ماند. به طور خلاصه، چه چپ و چه راست، چه مذهبی و چه سکولار، چه حرفهای و چه محلهای با درگیر کردن پایه تودهای هم سرمایه اجتماعی تولید میکنند و هم به آن شکل و جهت میدهند. اینگونه روابط عمدتا از طریق تماسهای شخصی و چهره به چهره و افقی میتوانند سرمایه اجتماعی تولید کنند و از راه شبکههای اجتماعی و اعتماد متقابل این روابط را حفظ کنند.
کتاب «جنبشهای اجتماعی جدید و جامعه مدنی» نوشته کاظم علمداری در 160 صفحه از سوی نشر توسعه به بهای 19 هزارتومان منتشر شده است.
نظر شما