فلسفه پول در میان آثار زیمل که جستارنویسی زبردست بود اثری منحصر به فرد است. کتاب زیمل در اصل متنی مشخصاً فلسفی است که به مدد یک روش فلسفی منسجم و مشخص پیوندی دیالکتیکی میان انبوهی از جزئیات تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی برقرار میسازد.
کتاب از دو بخش تحلیلی و ترکیبی که هر کدام دارای سه فصل با عنوانهای «ارزش و پول»، «ارزش عنصر پول»، «در زنجیره اهداف»، «آزادی فردی»، «هم ارز پولی ارزشهای شخصی»، «سبک زندگی» تشکیل شده است.
مترجمان در مقدمهای که بر این کتاب نوشتهاند تاکید میکنند: «زیمل به خوبی میدانست که دارد بر خلاف جریان اصلی تفکر فلسفی زمان خویش حرکت میکند. او میخواست فلسفه را وادار به تأمل درباره امور انضمامی سازد و از این طریق پای آن را به قلمروی باز کند که پیشتر فلاسفه ورود به آن را دون شأن خویش میدانستند. به گفته آدورنو نخستین کسی بود که موفق شد فلسفه را به حیطه امور انضمامی بازگرداند، چرخشی که برای تمام کسانی که پر چانگیهای معمول معرفت شناسی یا تاریخ عقاید به تنگ آمدهاند در حکم یک سرمشق است. از نظر زیمل، فلسفه بیش از اندازه مغلق و پرطمطراق شده و هر نوع رابطه با زندگی واقعی را از دست داده است. او بر آن بود که در تک تک جزئیات زندگی تمامیت معنای آن را بازیابد و از این حیث هر چیزی هر چند پیش پا افتاده و بی اهمیت میتوانست موضوع تفکر شود. این جزئینگری و پراکندگی ظاهری موضوعات تامل او شاید این تصور را به وجود آورد که زیمل فاقد یک نظام فکری منسجم است، مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد و بسته به تصادف یا میلش درگیر موضوعی خاص میشود. شاید به همین جهت است که زیمل تا بدین حد برای پست مدرنها و اصحاب مطالعات فرهنگی جذابیت داشته است. اما فلسفه پول به خوبی نشان میدهد که این تصور تا چه حد بیاساس است. این کتاب بیش از هر اثر دیگر زیمل انسجام و نظام دقیق فکری او و تبعیتش از یک الگوی روش شناختی خواص را اثبات میکند.»
در ادامه همین مقدمه مترجمان با اشاره به اینکه زیمل خودش را متعلق به فلسفه میداند و به این موضوع که کسانی که او را جامعه شناس میخوانند از روی بلاهت محض است مینویسند: «وقتی پای کلیت تفکر و آثار زیمل به میان میآید و به ویژه وقتی با اثری چون فلسفه پول مواجه میشویم لاجرم باید از مرزهای رشته خاص فراتر رویم. این که در نهایت او را فیلسوف بدانیم یا جامعه شناس، به خودی خود هیچ کمکی به فهم ایدههای بدیع و پر شمار فلسفی پول نمیکند حتی خود جامعه شناسی و شکل گیری آن به عنوان علم یا رشتههای جدید نیز لزوما نباید در متن تحولات پرشتاب فلسفه و علوم اجتماعی قرن نوزدهم درک شود.»
در ادامه نیز اشاره شده است: «بنابراین نظریه زیمل را نمیتوان در قالب یک رشته خاص ریخت و متون او را به منزله غایات رسمیت یافته تلقی کرد. به همین قیاس نمیتوان مجموعه آثار او را در یک روششناسی کلی جذب کرد و برای تفسیر آنها به یک فراروایت توسل جست، چیزی که ضرورتاً بر اساس منافع و علایق گذرای لحظه حال تعریف میشود و اساساً با درک اعتراف گونه خود زیمل از کار نظریاش بیگانه است. پس ابتدا باید این پرسش را جدی بگیریم، زیمل بر ماهیت فلسفی آثارش تاکید میکرد. نویسندهای بسیار پر کار بود که در طول حیاتش آثاری بسیار متنوع و پرشمار منتشر کرد. مقالات جامعه شناختی او آثار فلسفی تاملاتش در باب هنرمندان و نویسندگان معاصر خود، مقالات تاثیر گذارش درباره طرحهای فرهنگی از قبیل مد و شهر و زنانگی و همچنین کارهایش در زمینه نقد و شعر و داستان جملگی علاوه بر این که نشاندهنده گستره وسیع علایق فکری اوست از سبکی یکتا و پیچیده نشان دارند که میتوان از دل آن شکل خاصی از مفهوم پردازی منسجم فلسفی بیرون کشید. با معرفی در مقام یک فیلسوف مدرنیست وتاکید بر سبک مبدعانه تفکر او و نزدیکی میان روشهای تفسیری زیمل و تحولات فرهنگی مدرنیستی وسیعتر میتوان تبیینهای غالب از کلیت تفکر زیمل را مرکز زدایی کرد.»
زیمل در مقدمهای که بر این کتاب نوشته آورده است: «نتیجه این ارزیابی عام از موقعیت فلسفه این است که فلسفه در قبال تکتک موضوعات دارای حق و حقوقی است. اگر بناست چیزی به اسم فلسفه پول در کار باشد فقط میتواند در دو سوی قلمرو علم اقتصادی پول قرار گیرد. از یک سو این فلسفه میتواند پیش شرطهایی را ارائه کند که در حالات ذهنی و در روابط اجتماعی و در ساختار منطقی واقعیت و ارزشها قرار گرفتهاند و معنا و موقعیت عملی آن را تعیین میکند. مسئله بر سر منشأ پول نیست، زیرا این مسئله به تاریخ تعلق دارد و نه به فلسفه. وانگهی، قطع نظر از اینکه از فهم پدیدهای با مطالعه تحول تاریخی آن چه طرفی بربندیم معنا و اهمیت ذاتی غالباً متکی است، پیوندهایی مفهومی روانشناختی و اخلاقی که نه زمامند بلکه کاملاً مادیاند. درست است که پیوندهایی از این قبیل را نیروهای تاریخی فعلیت بخشیدهاند، ولی نمیتوان همه ویژگیهای آنها را ناشی از خصلت تصادف و گذرای این نیروها دانست. از این مسئله که عدالت، دین یا معرفت چگونه در طی تاریخ فعلیت یافتهاند به هیچ وجه نمیتوان به معنا، شأن و جوهر آنها پی برد. بنابراین بخش نخست این کتاب پول را با شرایطی مرتبط میسازد که ذات و معنای وجودش را تعین میبخشند.
پدیده تاریخی پول - که خواهم کوشید مفهوم و ساختار آن را بر اساس سه مقوله احساس آدمی در قبال ارزشها، عمل آدمی بر روی اشیا و روابط متقابل افراد به عنوان پیش فرضهای پدیده پول بسط دهم- در بخش دوم کتاب بررسی میشود.»
در پشت جلد این کتاب آمده است: «فلسفه پول در میان آثار زیمل که جستارنویسی زبردست بود اثری منحصر به فرد است. با آنکه تودر تو و چند رگه و ترکیبی پیچیده در هم تنیده از رشتههایی چون فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ و روانشناسی به نظر میرسد، باید گفت کتاب زیمل در اصل متنی مشخصاً فلسفی است که به مدد یک روش فلسفی منسجم و مشخص پیوندی دیالکتیکی میان انبوهی از جزئیات تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی برقرار میسازد. در فلسفه پول تحلیلهای جامعه شناختی و روانشناختی را برای تبیین و تفسیر فلسفی بحران سوژه مدرن به کار میگیرد، بحرانی که در همه اجزای زندگی اجتماعی رخنه کرده است. این بحران چیزی نیست جز تلاش فرد برای دستیابی به آزادی و خودآیینی در مواجهه با نیروهای عظیم چون جامعه و سنت و فرهنگ و تکنولوژی. وقتی عملکرد پول را در وجه تاریخی و فرهنگیاش در نظر بگیریم عملیاتهای ارزشگذاری و دلالتگری و معنابخشی آن را به عیان میبینیم.
قابلیت پول در تشدید نیروهای متضاد بدان قدرتی ظاهراً نامحدود میدهد همزمان تجزیه کند و وحدت بخشد، چیزهای کاملاً ناهمسان و نامشابه را همارز گرداند تا کیفیت را به کمیت تبدیل کند و از مادیترین جنبههای حیات مادیتزدایی کند.
زیمل بصیرتهای شوپنهاوری و نیچهای را در تفسیر فلسفی خویش از تطور فرهنگی مسائل مربوط به معنا و ارزش ادغام میکند و بدینسان استراتژی فلسفیای سوژهای طراحی میکند تا پروژه هگلی تاریخ فکری و فرهنگی را از نو صورتبندی کند.»
نظر شما