نشست نقد و بررسی نخستین جلد کتاب «تفسیر معاصرانه قرآن» برگزار شد؛
نصر: این کتاب در چهارده قرن معارف اسلامی و قرآنشناسی ریشه دارد/ انتقاد از ضعف وجه اجتماعیگری در «تفسیر معاصرانه قرآن»
سیدحسین نصر گفت: کتاب «تفسیر معاصرانه قرآن» تفسیر سنتی قرآن است که در چهارده قرن معارف اسلامی و قرآنشناسی ریشه دارد.
نصر در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره روند چگونگی تدوین این اثر بیان کرد و گفت: بنده خیلی خوشحال هستم که پس از کوششهای بسیار انشاءالله رحمتی و دیگران، جلد اول The Study Quran به زبان فارسی به انتشار رسید.
او ادامه داد: شاید بیست سال پیش ناشر معروف آمریکایی Harper، که در انگلستان و آمریکا ناشر بسیار معتبری است و در زمینه ادیان نخستین ناشر زبان انگلیسی محسوب میشود، کتابی را به نام The Study Bible چاپ کرد. این کتاب مطالعه و تفسیر و بررسی کتاب مقدس مسیحیان بود، هم عقد عتیق و هم عهد جدید. این کتاب بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به دنبال آن Harper کتاب the study of the Torah یعنی کتاب مقدس یهودیها را درآورد. البته بیشترش عهد عتیق کتاب مقدس مسیحیان است و آن کتاب هم با موفقیت روبهرو شد. چون Harper خیلی از کتابهای بنده را هم چاپ کرده است، یک روز سرویراستار آنجا با من تماس گرفت و گفت ما تصمیم گرفتیم که کتاب The Study Quran را منتشر کنیم.
نصر افزود: من آن دو جلد را، که درباره آیین مسیحیت و یهودی بود، دیده بودم و میدانستم جریان چیست. ابتدا مکث کردم و گفتم خیلی ممنون که به من تلفن کردید، ولی کار من قرآنشناسی نیست و کارم فلسفه و عرفان و علوم اسلامی است. آنها اصرار کردند اما من گفتم بیست و چهار ساعت به من وقت بدهید. گفتند اگر شما قبول نکنید ما این کتاب را در نخواهیم آورد.
این استاد فلسفه گفت: من خیلی ناراحت شدم. به خانه رفتم. دعا کردم و به قرآن رجوع و فکر کردم که چگونه از درگاه پروردگار طلب مغفرت کنم؛ اگر روز قیامت بگوید تو کتاب مرا زمین گذاشتی. در عین حال خودم را لایق چنین کاری نمیدانستم. خلاصه بعد از فکر زیاد قبول کردم و گفتم اگر این کتاب درنیاید، یک نقصی برای شناخت اسلام در غرب خواهد بود، چون دو کتاب اولیه خیلی شهرت پیدا کرده بود و اسلام دین سوم ادیان ابراهیمی است و باید قرآن هم در این مجموعه باشد.
نصر ادامه داد: به هر حال من شرطی گذاشتم و گفتم جلدی که مربوط به مسیحیت است، همه نویسندگان مسیحی هستند و جلدی که مربوط به یهودیت است همه نویسندگان یهودی هستند. بنابراین اولین شرط من این است که همه افرادی که در این کار شرکت خواهند کرد و به واسطه خود من انتخاب خواهند شد مسلمان باشند و شما هیچ اعتراضی به این امر نکنید. آنها قدری مکث و نهایتاً قبول کردند.
این استاد فلسفه گفت: بنده هم ابتدا خواستم طرح شرح و تفسیر آیههای مبارکه را تهیه کنم بعد ببینم چه کسانی میتوانند با من همکاری کنند. بنابراین سه کمکویراستار انتخاب کردم: آقای Joseph E. B. Lumbard ، آقای Caner K Dagli و خانم دکتر Maria Massi Dakake. این افراد سالها با من درس خوانده و به دید من نزدیک بودند و نسبت به جنبه سنتی قرآن و اسلام یک دید داشتیم. آنها هم پذیرفتند و این گروه اولیه تشکیل شد. من کار را تقسیم کردم؛ سی جزء قرآن را بین این سه نفر تقسیم کردم؛ به نحوی که هر کدام مسئول یکی از ده جز قرآن باشند. بعد با هم نظراتشان را رد و بدل کنند تا یکرنگی در ترجمه وجود داشته باشد و سپس این خروجی به من برمیگشت و تصحیح میکردم و نظر نهایی را میدادم.
او با بیان اینکه تصمیم گرفتیم که فقط از شروح سنتی استفاده کنیم؛ ولی نه فقط شیعه و سنی یادآور شد: بلکه از تمام مکتبهای سنتی اسلام شامل شیعه، سنی، کلامی، عرفانی، فلسفی و انواع و اقسام تفاسیر که از تاریخ اسلام نوشته شده است بهره ببریم؛ از تفسیر امام صادق(ع) گرفته تا تفسیر المیزان علامه طباطبایی و از این نظر تمام چهارده قرن تاریخ اسلام را در بر میگرفت. حتی اشاره به خود احادیث و تفاسیر اولیه قرآن، که جزء به جزء وجود داشت و حتی قبل از امام صادق(ع) بود، هم در دستور کار قرار گرفت. البته بسیاری از احادیث پیامبر اکرم(ص) تفسیر آیات مبارکه قرآن است. ما همه اینها را جمع کردیم. چهل تفسیر مهم از قرطبی، زمخشری، طبرسی، ابن عربی ملاصدرا و انواع و اقسام تفاسیر مختلف را جمع و کار را شروع کردیم.
نصر گفت: چون کار خیلی سنگین بود، من از دانشمندان جوان دیگر مانند دکتر محمد رستم، خواهش کردم به گروه بپیوندند. این چهار نفر استادان دانشگاههای مختلف هستند. ایشان سر کلاس من نبود، ولی با من درس خوانده بود و یک دید داشتیم و میتوانستیم با هم همکاری کنیم. این کار ده سال طول کشید و در طول این ده سال نه فقط یک ترجمه جدید از قرآن کریم داده شد، که سعی کردیم کار را به انگلیسی روان و سنتی و ریشهدار و شکسپیری ارائه کنیم و برای تفاسیر هم از تفاسیر معروف عربی و فارسی استفاده کردیم و شرحها نوشته شد و موازی با این بنده از چهارده پانزده دانشمند مختلف از تمام دنیا خواهش کردم که یک مقاله راجعبه یک جنبه از جوانب قرآن، که من تعیین کرده و با ویراستاران دیگر مشورت کرده بودم، بنویسند.
این استاد فلسفه با بیان اینکه اندیشمندانی را از تمام دنیا از جنوب شرق آسیا گرفته تا کالیفرنیا انتخاب کردیم افزود: از دور دنیا افرادی را انتخاب کردیم، ایرانی، عرب، آمریکایی، اروپایی، مالزیایی، اندونزیایی و از ممالک مختلف هم دانشمندان مرد و هم دانشمندان زن. برخی که خیلی معروف بودند مثل شیخ الازهر که مهمترین عالم جهان تسنن هستند در این بخش مقاله دارند. همچنین دوست عزیز بنده دانشمند بسیار فرهیخته و برجسته، آیتالله محقق داماد، هم مقالهای نوشتند؛ یعنی دو تن از شخصیتهای خیلی برجسته عالم تسنن و تشیع آنجا مقاله دارند تا دانشمندان جوانی که برجسته هستند و شناخته نشدهاند. به هر حال این بخش قسمت جداگانهای است که خودش کتابی میشود و این مقالات راجعبه جوانب مختلف قرآن صحبت میکنند. من سوره فاتحه را شرح کردم. البته با تمام ویراستاران مشورت میکردم و نظر آنها را هم میخواستم؛ بقیه بخشها را اول آنها شرح کردند و بعد تصحیح نهاییاش با بنده بود و مسئولیت هر اشتباهی را که ممکن است رخ داده باشد قبول میکنم و بعد مقدمهای درباره چگونگی نوشته شدن این اثر و اهمیت آن نوشتم.
او با تاکید بر اینکه از زمان انتشار کتاب، به سرعت در آمریکا با استقبال مواجه شد و الان اکثر دانشگاههای آمریکا در درسهای قرآنشناسی و اسلامشناسی و ادیان ابراهیمی و غیره که ارتباطی با قرآن دارد از این ترجمه استفاده میکنند توضیح داد: بدون شک در حوزههای علمی اولین ترجمه قرآن که به کار برده میشود The Study Quran است. بعد خیلی سریع در جاهای دیگر نفوذ کرد و در جهان اسلام به دو زبان ترکی و فارسی در حال ترجمه است و دانشمندان در هندوستان هم به زبان مالایالام در حال ترجمه کتاب هستند و امکان دارد که به زبانهای فرانسه و اسپانیولی ترجمه شود. چند نفر برای من نوشتند و من هم به Harper ارجاع کردم، چون وقت این کار را ندارم.
نصر در بخش پایانی سخنانش گفت: امیدوارم که این خدمت ناچیز به کلام خداوند مورد تأیید و قبول او قرار گیرد و خدمت ناچیزی برای بیان عظمت بیکران و بینهایت قرآن کریم باشد.
به گفته این استاد فلسفه، هر تفسیری از قرآن و هر ترجمهای ناقص است: گر بریزی بحر را در کوزهای/ چند گنجد قسمت یک روزهای. قرآن یک بحر بینهایت است و باید با نهایت تواضع با آن روبهرو شد.
او یادآور شد: امیدوارم اقلاً The Study Quran دری برای مطالعه سنتی قرآن باز کند. ما تمام تفاسیر جدید، از سرسید احمد خان و اسکندرانی گرفته تا دوران جدید، را کنار گذاشتیم. این تفسیر سنتی قرآن است که در چهارده قرن معارف اسلامی و قرآنشناسی ریشه دارد؛ ولی ما کلیتش را در نظر گرفتیم که فقط شامل یک مکتب نباشد،بلکه شامل دیدگاههای مختلف باشد و هم از تفاسیر سنی و شیعی و هم تفاسیر تاریخی عرفانی فلسفی و غیره استفاده کردیم.
ایازی در بخش دیگری از این نشست درباره عنوان «تفسیر معاصرانه» سخن گفت و افزود: وقتی درباره تفسیر معاصرانه صحبت میکنیم، این پرسش در ذهن ما به وجود میآید که تفسیر عصری چیست؟ یعنی باید بدانیم که تفسیر عصری چه جایگاهی دارد و کسانی که با این عنوان و هدف در حوزه تفسیر عصری گام برمیدارند با چه ویژگیهایی به دنبال تفسیر قرآن کریم میروند.
او در پاسخ گفت: از نظر مسلمانان، قرآن متن ثابت و غیر قابل تغییری است و قداست دارد و این کتاب با تواتر مسلمین به اثبات رسیده و همان چیزی است که پیامبر(ص) با زبان خودش عرضه کرد و عاری از هرگونه کم و زیاد شدن است. ما درباره چنین کتابی که ثابت است سخنی نداریم. این کتاب جاویدان است. اولاً رحمهللعالمین است؛ ثانیاً برای مخاطبان گوناگون، در هر زمان و هر مکان و با هر زبانی، است. پس این کتاب برای عدهای محدود و معین نیست، بلکه قرآن به تمام مردم تعلق دارد.
ایازی با اشاره به ظرفیت تفسیرهای جدید و گوناگون از قرآن عنوان کرد: گاهی تفسیری ممکن است معنایی داشته باشد که پانصد سال پیش از سوی مفسری ارائه شده، ولی این معنا امروز اهمیت و نکته جدیدی ندارد. حال این سؤال به وجود میآید که وقتی میگوییم قرآن طراوت دارد و به تفسیرهای جدید نیاز دارد، این سخن بر اساس چه مبانیای مطرح است.
او در ادامه در تشریح تفسیر عصری توضیح داد: این تفسیر یعنی تفسیری که از سوی انسانهایی که در عصر خودشان زندگی میکنند عرضه میشود. مفسران فرزند زمان خودشان هستند. رابطه تنگاتنگی میان شناخت و تحول در دانش و بینش مفسر با متن وجود دارد. وقتی مناسبات زندگی اجتماعی این مفسر تغییر میکند و حقوق و رابطه میان انسانها و درک بسیاری از مسائل دگرگون میشود، ما شاهد فهمهای جدیدی از این متن ثابت خواهیم بود. از سوی دیگر قرآن یک مخاطب ندارد. در عصر قرآن مخاطبان آن انسانهایی با سطح فکری مختلف بودند و هر کدام آیات را یک نوع میفهمیدند؛ یعنی یکی از صحابه در اثر ارتباط با پیامبر از یک آیه اطلاعات بیشتر و فهم بهتری داشت، ولی فهم یکی دیگر از آنها کمتر بود. مهمتر این است که ما هم امروز مخاطب قرآن هستیم، یعنی فقط آنهایی که در عصر نزول زندگی میکردند مخاطب قرآن نیستند. ما هم مخاطب قرآن هستیم. پس اینطور نیست که آنچه مخاطبان آن روز فهمیدند، الزاماً مقصود خداوند بوده باشد. آن یک بخش از معنا و لایهای از یک معناست. مفسری مثل فخر رازی یک معنایی را فهمیده است و مفسری مثل طبرسی معنای دیگری را.
این قرآن پژوه با بیان اینکه معنا امر ثابتی نیست، بلکه توسعهپذیر است گفت: ما اصطلاحاً تعبیر به «توسعه معنا» میکنیم. امروز در زبانشناسی ثابت شده است که معنا میتواند درجات و تحولاتی داشته باشد. یک وقت ما تحول معنا داریم و زمانی توسعه معنا. من از توسعه معنا صحبت میکنم. ممکن است تعبیر «تحریر رغبه» در قرآن برای مخاطب عصر نزول به معنای آزاد کردن برده باشد، ولی معنای امروزی آن این است: آزاد کردن کسی که زندانی است؛ چون رغبه یعنی آن کسی که بر ذمهاش یک چیزی است و محبوس است. لغت همان لغت است ولی معنای جدیدی در کلام دیده میشود. پس اینکه در روایات آمده است قرآن ظاهر و باطن دارد و لایه لایه است یک بخش آن ناظر به توسعه معناست.
ایازی با تاکید بر اینکه تحولات زیادی در حوزه تفسیر رخ داده است عنوان کرد: در یک دوره تفاسیر اثری و روایی بودند. بعدها تفاسیر عقلی و تفاسیر اجتهادی آمدند اما به طور کلی میتوانیم به سه جریان بارز اشاره کنیم: اول، تفسیرهای سنتی که مربوط به گذشته هستند. دوم، تفاسیر تجددگرا که اصطلاحا من عندی هستند و ربطی به متن و نیز شاهد و قرینهای ندارند. مثلاً جریانات روشنفکری و استشراقی گاهی به قداست قرآن و وحیانت این کتاب اعتقادی ندارند، ولی متن آن را تفسیر کردند. سوم، که میخواهم بر آن تکیه کنم، تفاسیر نواندیشانه است. این تفاسیر بر اساس متن سخن میگویند و قواعد تفسیر را رعایت میکنند ولی یک پا در سنت و نگاهی به آینده دارند. یک پا در متون گذشته و نگاهی به مخاطب امروزشان دارند که این مخاطب چه توقعی از آنها دارد.
او ادامه داد: بسیاری از کسانی که امروز علاقهمند به قرآن هستند میخواهند ببینند که قرآن چه میگوید. میخواهند بدانند اینکه میگوییم قرآن ژرفناک است و تمامشدنی نیست، معنی و پیامش چیست و امروز برای من چه حرفی دارد. نواندیشان دینی دنبال ارائه تفسیری هستند که برای نسل امروز سخن تازهای داشته باشد. اگر اینطور است، قهراً آنها به دنبال این هستند که جایگاه انسان از نظر قرآن چیست؟و ... اینها از مسائلی است که یک نواندیش دغدغه آن را دارد.
ایازی در بخش دیگری از سخنانش نکاتی را درباره ترجمه و تفسیر این مجموعه ارائه کرد و گفت: این کتاب به شدت به اقوال تفسیری و احادیث و اسباب نزول توجه دارد. نویسندگان اقوال تفسیری، نظرات و احتمالات را نقد کردند و در جاهایی روایاتی را به مناسبت آیه آوردند. از این نظر کتاب نگاهی به سنت و گذشته دارد. از سوی دیگر این تفسیر موجز است. تفسیری که در هشت جلد منتشر میشود و در مقایسه با تفاسیری که در ده یا پانزده جلد منتشر شدهاند موجز است.
او در ادامه در پرسش از سرویراستار این مجموعه گفت: چرا این همه نقل اقوال؟ کسی که میخواهد تفسیر فشرده و موجزی را منتشر کند بیان همه اقوال چه ضرورتی دارد؟ چه دلیلی دارد که احتمالات مختلف آورده شود و بخواهیم خواننده را سردرگم کنیم؟ میتوان از میان اقوال یک معنا را ترجیح داد و آن را تبیین کرد و بعد اگر نظر مخالفی هست، بیان و آدرس داده شود؛ ولی باید برای خواننده مشخص شود که معنای این آیه چیست. تفسیر یعنی یک معنا و مرادی را به خواننده ارائه دهیم. کسی که تفسیر را میخواند صاحبنظر نیست که اقوال را ببیند و انتخابگر باشد، بلکه او به دنبال این است که این آیه چه میگوید و نمیخواهد بداند که چند نظر در این باره وجود دارد.
ایازی با بیان اینکه در این مجموعه در نقل احادیث هم مشکل وجود دارد توضیح داد: اولاً به لحاظ اسنادی محل اشکال است. ثانیاً این روایات مسئله برانگیزند و ما نباید هر روایتی را در تفسیر معاصرانه خود نقل کنیم. ثالثاً اگر مسئلهبرانگیز نیست، لااقل ابهامبرانگیز است و جای توضیح دارد.
این قرآن پژوه با بیان اینکه وجه شخصیگرایی و فردیگرایی در این تفسیر غلبه دارد یادآور شد: با اینکه تفسیرعصری است ولی وجه اجتماعیگری این تفسیر خیلی ضعیف است و به ندرت به جنبههای اجتماعی توجه شده؛ یعنی باید غیر از اینکه مخاطب فرد را در نظر بگیرد مخاطب جمع را هم در نظر بگیرد. همین طور که فرد، حیات مستقل دارد جامعه هم حیات مستقل دارد. در قرآن کریم خیلی موضوعات وجود دارد که جنبه جمعی دارد؛ مثل تعاون و عدالت و امر به معروف و نهی از منکر.
ایازی در ادامه با بیان اینکه این تفسیر به جای اینکه در فهم آیه به ما کمک کند، در تحیر مخاطب کمک میکند عنوان کرد: زیرا معنای نهایی را به دست نداده و نگفته معنا چیست. بنابراین مشکلی جدی به وجود آمده است و اگر قرار باشد یکبار دیگر این کتاب ویرایش شود، باید از این منظر ویرایش شود تا ایجاد تحیر نکند.
این قرآن پژوه در ادامه با اشاره به فقدان نظم و انسجام در کل اثر گفت: بعضی جاها درباره یک آیه خیلی بحث شده ولی در مورد برخی آیات مهم و کلیدی کم صحبت شده است. از سوی دیگر خواننده نمیداند هدف از نگارش این تفسیر چیست و میخواهد چه چیزی را به خواننده ارائه دهد. اگر هدف، بیان حرفهای طبرسی و قرطبی است که در کتابهایشان هست. وقتی قرار است تفسیری معاصرانه ارائه شود. پس باید از قبل مشخص شود که باید چه مقدار بحث و چه حرفهایی نقل شود و چه حرفهایی نقل نشود. بدین سبب شیوه منسجم و منظمی را در این تفسیر شاهد نیست.
این گزارش تکمیل میشود...
نظر شما