اولین دوره این جایزه ادبی در سال 97 برگزار شد که سعید شفیعیون برنده جایزه آن بود. دومین دوره در سال 98 بود که اثر سیدمحمد صاحبی شایسته تقدیر شناخته شد اما در سومین دوره با توجه به محدودیت موضوع امسال 15 اثر به دبیرخانه جایزه استاد قهرمان ارسال شد که دو کتاب از نظر محتوایی هیچ ارتباطی نداشتند و در همان مرحله اول حذف شدند، از میان 13 اثر باقیمانده شامل 2 کتاب، 3 پایاننامه کارشناسی ارشد و 8 رساله دکتری، یک کتاب و 4 رساله به مرحله دوم داوری راه یافت. داوری مرحله دوم به 3 استاد برجسته فرهنگستان ادبیات فارسی و خارج از دانشگاه فردوسی مشهد سپرده شد و در نهایت هیچ اثری از نظر داوران برگزیده شناخته نشده و تنها رساله دکتری فاطمه رضوی از دانشگاه فردوسی مشهد عنوان «شایسته تقدیر» را از آن خود کرد. درباره موضوع این رساله و سبک هندی و ادبیات دوره صفویه، با فاطمه رضوی که این پژوهش را انجام داده است، به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
ضمن تبریک به مناسبت دریافت عنوان شایسته تقدیر در جایزه ادبی استاد محمد قهرمان، لطفاً کمی از فعالیتهای پژوهشی خودتان برای مخاطبان ایبنا بگوئید.
متولد سال خرداد 1367 در مشهد و دانشآموخته دکتری دانشگاه فردوسی مشهد در رشته زبان و ادبیات فارسی هستم. در واقع از سال 1385 با دوره کارشناسی دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد شدم و سپس سال 90 در مقطع کارشناسی ارشد همین دانشگاه و همین رشته مشغول به تحصیل شدم. سال 94 هم دوره دکتری را آغاز کردم و تیرماه 1399 هم با دفاع از رسالهام فارغ التحصیل شدم و هماکنون هم به عنوان دبیر اجرایی مجله «جستارهای نوین ادبی» در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد مشغول فعالیت هستم. چند سال هم بهعنوان ویراستار در دفتر یک انتشاراتی کار میکردم.
گویا بورسیه وزارت علوم هم در خارج از کشور بودهاید؟
بله، یک سال هم از طرف وزارت علوم دانشجوی بورسیه در دانشگاه تورنتو کانادا شدم. سالهای 2018 و 2019 در دپارتمان دانشگاه تورنتو مشغول تحقیق در مورد «تعامل فرهنگ ایرانی و هندی در دربار تیموریان گورکانیان در هندوستان در قرون 10 تا 12 هجری قمری و 14 تا 16 میلادی» بودم. یک سال در کانادا تحقیق میکردم، جلساتی منظم هفتگی با سوپروایزر خانم «دکتر کارن رافل» که محقق حوزه تشیع شبه قاره هستند، در دانشگاه تورنتو برگزار میکردیم و در برخی از از کلاسهای ایشان هم حضور پیدا میکردم. همچنین با پروفسور «ویرانی» در حوزه مطالعات اسلامی کورسی را گذارندم.
رساله شما شایسته تقدیر از جایزه ادبی استاد قهرمان شده است. چه حسی از بردن این جایزه داشتید؟
بسیار خرسند و خوشحالم که جوایز تخصصی برای یک سری مطالعات خاص وجود دارد و این موضوع خیلی عمل پسندیدهای است و البته امیدوارم از نظر کمی بیشتر شوند و به نظرم بودن و اختصاص پژوهانه هم برای این موارد بسیار میتواند در ادامه مسیر برای دانشجویان مفید و موثر باشد. این مسیر درواقع تلاش در حوزهای است که درآمدی ندارد و اگر شما برگزیده هم شوید، جایزه در پایان راه است. اما یک پژوهانه در میانه راه و مسیر پژوهش میتواند موتور حرکت و تزریق انرژی باشد و مشوق خوبی برای پژوهشگر میتواند باشد. یادمان باید باشد آدمها موتور نیستند و هر روز با انرژی و شاد نیستند. آنها ماشین نیستند که هر روز مثل هم باشند. انگیزه و انرژی برای همه افراد بالا و پایین میشود اما اگر یک پژوهانه برای طی مسیر این جوایز در نظر گرفته شود، میتواند موثر باشد.
کمی از رسالهتان برایمان بگویید.
عنوان رساله دکتری بنده «وسعت مشرب: صلح و آزادگی؛ رشد و دگردیسی یک اندیشه در سبک هندی» که با راهنمایی دکتر محمود فتوحی به عنوان استاد راهنما و دکتر جهانگیر مسعودی به عنوان استاد مشاور انجام شد. این تحقیق با طرح پرسشی از چیستی اصطلاح «وسعت مشرب» در آثار ادبی دوره صفویه آغاز شد. درواقع دکتر فتوحی این پرسش را از لابهلای دریافتهایشان از متون ادبی این دوره در اختیار بنده گذاشتند. در این مورد یک سال زمان برای نوشتن پروپوزال صرف کردم، اطلاعات و شواهدی در مورد «وسعت مشرب» در دیوانهای شعر و آثار تاریخی جمعآوری کردم و در مجموع چهار سال زمان برای رسالهام وقت صرف شد؛ دو سال قبل از رفتن به کانادا، یک سال در کانادا و یک سال هم پس از برگشتن مشغول نوشتن بودم. فقط نگارش رساله دکتری من به معنی واقعی کلمه حاصل یک سال انزوا و کار مداوم بود. یک سال صبح تا شب در کتابخانه، دانشگاه و دفتر کار به نگارش رساله مشغول بودم. دیماه 98 نسخه اول رساله به اتمام میرسد و برای دکتر فتوحی به عنوان استاد راهنما ارسال شد اما ایشان ایرادهای زیادی گرفتند، به طوری که در هر صفحه دو سه مورد کامنت داشتند و گفتند این رساله باید شش ماه دیگر روی آن کار شود. من هم مجدد روی رساله شروع به کار کردن کردم تا ایرادهای مد نظر استاد راهنما را رفع کنم.
یعنی تقریبا همزمان با آغاز کرونا شما مجدد مجبور به بازنویسی رساله شدید.
دقیقا. هرچند این امکان بود که همان نسخه دفاع شود اما به توصیه دکتر فتوحی شش ماه دیگر یعنی همزمان با آغاز موج اول کرونا و محدودیتهای آن مجدد مشغول رفع ایرادهای رساله شدم. در آن ایام خروج از خانه ممکن نبود، کتابخانهها تعطیل شده بودند و امکان حضور در محیط علمی برای ادامه پژوهش و رسالهنویسی نبود. درواقع زندگی سختی در آن روزها برایم رقم خورد. اما در نهایت شش ماه دیگر صبر و تلاش کردم و قسمتهای بدفهم، نقاط خالی، ارتباط مفاهیم را بازنویسی کردم و تیرماه 99 از رساله دفاع کردم.
مهمترین اتفاقی که در این شش ماه برای رساله افتاد، چه بود؟
رفع شتابزدگی. از دیماه 98 تا تیرماه 99 برای بازنویسی و بازنگری رسالهای که از نظر خودم تکمیل بود، به توصیه استاد راهنما زمان گذاشتم تا از شتابزدگی که این روزها خیلی از رسالهها به آن گرفتار هستند، دور شوم. خدا را شکر سختیها به پایان رسید و از نتیجه کار بسیار راضی هستم که این تلاش من در یک جایزه تخصصی دیده شد.
از پژوهشهایتان بگویید.
اولین کار پژوهی من مقایسه «خسرو و شیرین» نظامی با شیرین و خسرو» هاتفی بود و بعد از آن رساله ارشدم که با موضوعی خاص بود. در این پژوهش «زنانهنویسی» را با راهنمایی استاد خانم دکتر صالحینیا بررسی کردم، یعنی در واقع سبک و سیاق زنانهنویسی را در یک اثر تاج السطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار پژوهش کردم. در اصل مالکیت این اثر شک و تردید وجود داشت. آنچه در پایان این پژوهش به اثبات رساندم این بود که این اثر توسط یک زن در نهاد قدرت نوشته است حالا یا تاج السطنه یا کسی دیگر. از این کار دو مقاله علمی پژوهشی ارائه کردم. از رساله دکتری هم سه مقاله استخراج و منتشر شد، البته امکان ارائه تعداد بیشتر مقاله از این کار بود اما چون قصد چاپ کتاب دارم، از انتشار تعداد بیشتر مقاله از رساله دکتری خودداری کردم. یک مقالهی کنفرانسی هم در دورهای که در کانادا مشغول تحقیق بودم، در دانشگاه «مک گیل» یک سمپوزیوم در حوزه مطالعات اسلامی پذیرش شد و به انگلیسی ارائه کردم.
عناوین مقالاتی را که از رساله دکتریتان منتشر کردید، میفرمائید؟
«وسعت مشرب؛ پاسخ نخبگان فرهیخته به ایدئولوژی دوره صفوی» که سال 98 در نامه فرهنگستان ویژهنامه شبه قاره منتشر شد، «کثرتگرایی؛ فساد عقیده یا کمال اخلاقی. بررسی دو رویکرد متقابل در تذکرههای ادبی ایران و هند» که در دوفصلنامه دانشگاه خوارزمی منتشر شد، «وسعت مشرب؛ مشی کارگزاران تاجیکی عصر صفوی» که قرار است به زودی در یکی از مجلات معتبر چاپ شود.
از کتابی که میخواهید منتشر کنید، بگویید.
در همین حوزه «وسعت مشرب» و برگرفته از رساله دکتریام کتابی در حال انتشار دارم که به زودی و طی ماههای آینده توسط یک انتشارات معتبر در ایران منتشر خواهد شد.
خانم دکتر شما به عنوان یک صاحبنظر در ادبیات سبک هندی، بعد از استاد قهرمان در این حوزه چه افرادی را شاخص میدانید؟
در حوزه مطالعات سبک هندی و ادبیات دوره صفوی، استاد دکتر فتوحی رودمعجنی بدون تردید یکی از اساتید شاخص در این حوزه محسوب میشوند، آقای دکتر سعید شفیعیون از دانشگاه اصفهان که برنده اولین دوره جایزه ادبی استاد قهرمان شدند، هم در این زمینه صاحب نظر هستند، اما باید نوید این را بدهم که دانشجویان، دانشآموختگان و محققان به عبارت دیگر جوانان بسیاری که زیر نظر دکتر فتوحی در حوزه سبک هندی و ادبیات صفوی در حال تحقیق هستند، آینده پرباری را برای این حوزه رقم خواهند زد. همه این عزیزان در همین سومین دوره جایزه ادبی استاد قهرمان رقیب بنده بودند و همه با انرژی در این حوزه تخصصی در حال فعالیت هستیم.
اگر موافقید وارد موضوع رساله شویم. «وسعت مشرب» کلیدواژهی سالها تحقیق و پژوهش شماست. وسعت مشرب یعنی چه؟
رسالهام در مورد یک مفهوم بینافرهنگی و اعتقادی «وسعت مشرب» که در جهان ادبی رشد کرده و در هیچ جهانی بهتر از جهان ادبیات نمیتوانست، این موضوع و مفهوم شکل بگیرد و رشد کند. وسعت مشرب بر ایدهای تمرکز میکند که در آن تفاوتها و تنوعها به رسمیت شناخته میشود. درواقع یک مدل کثرتگرایی است، نه به معنای کلاسیک و وحدت وجود که در حوزه ادبیات ایران وجود دارد بلکه به معنی مدرن کلمه. هر اعتقادی، هر فرهنگی، هر باوری ارزش خودش را دارد و هیچ، هیچ و هیچ باور و اعتقادی بر باور اعتقاد دیگری برتری ندارد.
جایگاه «وسعت مشرب» در متون ادبی ما به چه صورت است؟
اصطلاح «وسعت مشرب» در دیوانهای ادبی و تذکرههای متون تاریخ ادبی به ویژه تذکرههای سبک هندی و قبل از آن و دوره تیموریان ایران سر برآورد به طوری که از مولانا به وسعت مشرب داشتن تعبیر میکنند. درابتدا شادزیستی و شرابخواری از این عبارت یاد میشود اما کمکم و رفتهرفته به این باوری که آشتی و صلح بین همه باورها تاکید میکند، رسیدند. در ابتدا با تقابل مذهب و مشرب مواجهیم، شاعران شیوه حافظانه به خود میگیرند و با ریا و دورویی اهل زهد و مذهب مقابله میکنند و مفهوم مشرب را مقابل مذهب قرار میدهند اما رفته، رفته مشرب با مذهب هم سر سازش پیدا میکند، به طوری که ابیاتی با این مضمون داریم.
نماز جمعه در میخانه با پیر مغان کردم
وحید از باده تا شستم غبار روی مشرب را
«وحید قزوینی»
نگنجد مو میان کفر و دین در عالم مشرب
که آنجا رشته تسبیح از زنار میباشد
«صائب تبریزی»
در مشرب زن و از قید مذاهب بگریز
عافیتنیست در آنبزمکه سازشجنگ است
«بیدل دهلوی»
جای آمیزش هفتاد و دو ملت دل ماست
خانه مشرب ما وسعت دیگر دارد
«ناظم هروی»
درواقع در این بیت آخر اشاره به جنگ 72 ملت در تاریخ اسلام و براساس حدیث پیامبر که امت ایشان به 72 یا 73 فرقه تقسیم میشوند و فقط یک مورد رستگار میشود، دارد. این تفکر در وسعت مشرب طور دیگر مطرح میشود و میگوید این حدیث را که شاید محل افتراق فرقههای اسلامی باشد، میتوانیم تبدیل کنیم به جایی که با هم آمیزش و صلح داشته باشند.
به این شکل وسعت مشرب در ایران شکل میگیرد و با مهاجرت شاعران و نخبگان دوره صفوی به هند میرود و آنجا با سیاستهای دربار تیموریان گورکانی به خصوص اکبرشاه همسو و همنوا میشود و سیاستهای صلح کل و کثرتگرایی دینی برقرار میشود به طوری که دین الهی که توسط اکبرشاه بنیاد گذاشته میشود به این صورت است که هر کسی هر اعتقادی دارد، میتواند با آن اعتقادش بماند و اجباری در گرویدن به این دین وجود ندارد. دستور میدهد قاضی مسلمان به احکام و مسائل مسلمانان رسیدگی کند و یک فرد مسیحی دعواهای مسیحیان را رفع کند و هر کسی را با قانونهایی که خودشان به آن اعتقاد دارند، در برابر قانون قرار بگیرند.
با رفتن این موضوع به هند، دو شاخه هند و ایران به وجود میآید و در هر دو شاخه به ایده آشتی و صلح کل میرسند. «ملا محسن کاشی» که یک فقیه میانهرو و از شاگردان علامه مجلسی و ملاصدرا بوده است، از طرف فقیههان تندرو به وسعت مشرب داشتن متهم میشود، چون جواز خواندن قرآن با غنای غمگین و نه غنای لهو و لعب را صادر میکند.
خانم دکتر! «وسعت مشرب» به دنبال چیست؟
به استعارههایی که وسعت مشرب در مرکز زیباشناسی دارد، باید توجه کنیم. دریا، بیابان، دشت، صحرا استعارههای وسعت مشرب هستند، هرچه بدی، زشتی و کدورت داخل اینها بریزید، از بین میرود چون بسیار بسیار بزرگ هستند.
شما ظاهرا اهل شعر گفتن و کتاب نوشتن نیستید. بله؟
خود را مستحق شعر گفتن نمیدانم چون معتقدم باید حتما یک تجربه ناب و خاصی داشته باشم تا بتوانم آن را در قالب شعر یا متن ادبی بیان کنم، غیر از این، با وجود این همه قلههای شعری که در ادبیات ایران داریم، شعر گفتن خیلی کار سختی است و خود را قابل برای شعر گفتن نمیدانم. علاوه بر این، بیشتر آدمِ پژوهش کردن هستم تا شعر گفتن، زندگی خود را در وقف پژوهش کردم. ذهنم خلاقیت برای گفتن شعر ندارد و بیشتر استدلال میکند و رویکرد منطقی دارد تا رویکرد شاعرانه!
از نظر شما کتاب خواندن اولویت دارد یا کتاب نوشتن؟
به نظر من آنقدر باید خواند، آنقدر باید خواند تا سوال و مسئلهای در ذهن ایجاد شود تا برای آن مسئله شروع به نوشتن کرد. اگر نوشتن به ما هو نوشتن ارزشمند باشد، هیچ حرف ارزشمندی نخواهیم نوشت، اما اگر مسئله داشته باشیم و این مسئله از طریق خواندن بسیار ایجاد شود، آن موقع بر ما واجب است که قلم به دست بگیریم و برای آن مسئله بنویسیم.
به نظر شما چند ساعت در روز باید مطالعه داشته باشیم؟
برای این موضوع نمیتوان حکم کلی صادر کرد، زیرا که ما با انسان روبهرو هستیم. این انسان ممکن است روزی حالش خوب نباشد و نتواند کار خاصی از جمله مطالعه داشته باشد و روزی دیگر پرانرژی باشد و زمان زیادی را صرف مطالعه کند. موضوع دیگر این است که از روی عشق و علاقه به این کار بپردازیم یا از جبر و اجبار هم براین موضوع موثر است. در نهایت نمیشود یک حکم کلی داد، ولی تحصیل در مقطع دکتری، در دنیا شغل است؛ اما در ایران نه. لذا اگر به موضوع تحصیل در مقطع دکتری به عنوان شغل نگاه کنیم، باید به اندازه یک شغل در یک روز یعنی 8 ساعت برای مطالعه و پژوهش روزانه زمان گذاشت.
چطور انسانها و بهویژه جوانان را کتابخوان کنیم؟
به نظرم قرار نیست همه کتابخوان شوند، همه درس بخوانند، همه دکتر و مهندس شوند، برخی شاید دوست نداشته باشند مطالعه کنند. هر کسی باید به سراغ علاقه خود برود و وقتی علاقهاش را پیدا کرد، میتواند در مسیر علاقهاش مطالعه هم داشته باشد، نباید جوان را مانند نظام آموزشی کشور مجبور به کتابخوانی کنیم. وقتی به این شکل پیش برویم که کسی را مجبور به مطالعه کردن همه چیز نکنیم و فرد بتواند خودش انتخاب کند که چه آیندهای را برای خودش رقم بزند، بر اساس انتخاب و استقلال خودش یک حوزه را انتخاب کند و حالا در آن زمینه مطالعه داشته باشد، دیگر شاید لازم نباشد لزوما کتاب بخواند. شاید این انگیزه و شور و اشتیاق در مسیر مطالعه و نه لزوما کتابخوانی، ایجاد بشود. بگذاریم فرد گرایش خودش را پیدا کند و در این زمینه کمکم خودش مطالعه خواهد داشت. در واقع نسخه واضحی برای کتابخوان کردن افراد وجود ندارد اما حتما ایجاد انگیزه، شوق و اشتیاق در مسیر کتابخوانی جوانان موثر است.
نظر شما