سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۴
یامین‌پور: سیدحسن نصرالله تنها چهره ملی لبنان از ابتدای تأسیس این کشور است

وحید یامین‌پور، مدرس دانشگاه، نویسنده و فعال رسانه‌ای گفت: سید حسن نصرالله تنها چهره‌ در ۱۰۰ سال اخیر در لبنان است که موفق به شکل‌دهیِ یک وفاق ملی حداکثری می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «عصر نصرالله»، با حضور اصحاب اندیشه و علوم انسانی به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، چهاردهم آبان‌ماه در سالن سوره حوزه هنری، برگزار شد.

وحید یامین‌پور، مدرس دانشگاه، نویسنده و فعال رسانه‌ای به عنوان اولین سخنران جلسه با اشاره به اتفاقاتی که در ۶ ماه اخیر رخ داده است، گفت: هر کدام از این اتفاق‌ها آن‌قدر بزرگ بود که اگر هر کدامش در یک سال یا یک دهه اتفاق می‌افتاد، می‌توانستیم آن سال یا آن دهه را با آن اسم نام‌گذاری کنیم. هر کدام از شهیدانِ عزیزی که از بین ما رفتند جزو سرداران تراز اول جبهه مقاومت بودند و یاد همه این‌ها را گرامی می‌داریم.

او ادامه داد: در ادبیات جاری اندیشه سیاسی در محیط‌های آکادمیک جهان، حزب‌الله، حماس و گروه‌های دیگری که به عنوان جبهه مقاومت یا جنبش‌های رهایی‌بخش شناخته می‌شوند را غالباً ذیل عناوین خاصی مثل گروه‌های چریکی، آنارشیستی، نظم‌گریز، جنبش، خیزش و نهضت دسته‌بندی کرده و در مقابل ملت یا دولت- ملت قرار می‌دهند. آیا حزب‌الله در دوران سید حسن نصرالله، فقط یک جنبش رهایی‌بخش، آزادی‌بخش و مبارز با رژیم صهیونسیتی بود یا عنصری ملی و ملت‌ساز برای لبنان و امت عربی بود؟ نتیجه‌گیری آخر خود را همین ابتدا می‌گویم. لبنان از زمان تأسیس تا کنون فقط یک چهره ملی دارد و آن هم سید حسن نصرالله است. چرا چهره ملی دیگری را در لبنان شاهد نیستیم؟ آن‌چیزی که به عنوان دولت- ملت در آکادمی‌ها و در رشته‌های علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی مطرح می‌شود، نهادی است که ارتباط دوسویه دولت و ملت از دلِ آن استخراج می‌شود. ملت چیست و چگونه ساخته می‌شود؟ مرحله اول ملت‌سازی تثبیت یک هویت و همگرایی جمعی است. ملت، نیاز به یک تفسیر از خودِ ملی دارد. ایدئولوژی‌ای که بتواند همگراییِ حداکثری را به وجود آورده و یک هویت مشترک را بسازد. سپس ملت در یک ارتباط دوسویه با دولتِ قدرتمند مرکزی، وجه حمایتی‌ای برای تثبیت این هویت توسط رسانه، آموزش عمومی و … اخذ می‌کند. دولت برای حفظ هویت مشترک این کار را انجام می‌دهد.

این فعال رسانه‌ای با بیان اینکه تفسیری که یک ملت باید از خود داشته باشد بر پایه یک «میراثِ متمایزِ ملی» شکل می‌گیرد، گفت: یعنی مردم در یک واحد جغرافیایی با توجه به میراث تاریخیشان، تعریف متفاوتی از خود دارند که مختص خودشان است و می‌توانند بر آن اساس خود را مورد شناسایی قرار دهند. آیا می‌توانیم از چیزی به نام ملتِ لبنان سخن بگوییم؟ آیا ما در ۱۰۰ سال گذشته شاهد چیزی به نام ملتِ لبنان با یک هویت مشترک، بر اساسِ یک میراث متمایز ملی هستیم؟ لبنان را در سال ۱۹۲۳ میلادی تحت قیمومیت فرانسه قرار دادند. سال ۱۹۴۶ نیروهای انگلیسی و فرانسوی به صورت کامل از لبنان خارج شدند و لبنان رسماً استقلال پیدا کرد. فرانسه به عنوان نماینده غرب، لبنان را به عنوان کشوری با حداکثر جمعیتِ مسیحیِ مارونی تحت حمایت خود قرار داد. در واقع برای این‌ها مهم بود که یک کشوری با اکثریت مسیحی در خاورمیانه حمایت شود.

او افزود: طبق آخرین سرشماری ملی، لبنان به صورت حدودی ۳۰ درصد شیعه، ۳۰ درصد سنی، ۳۰ درصد مسیحی، ۷ درصد دُروزی و ۳ درصد هم علوی و اسماعیلی دارد. البته پژوهش‌های سرشماری ملی در ۹۰ سال اخیر به واسطه ممنوعیت انجام نشده است. طبق آخرین پیمایش‌هایی که به صورت غیر رسمی انجام شده، در ۷ سال گذشته جمعیت شیعیان به ۴۱ درصد رسیده است. جامعه لبنان معروف به جامعه موزاییکی است. ما هیچ اکثریت قابل توجهی که ارکان سیاسی را تصاحب بکند، نداریم. ما با یک ساختار سیاسیِ سهمیه‌ای مواجهیم.

یامین‌پور در ادامه مطرح کرد: از دهه ۷۰ میلادی لبنان وارد یک جنگ تمام عیارِ داخلی می‌شود. لبنان مجموعه‌ای از قومیت‌ها و طوایف ناهم‌سنخ را در خود جای داده است. حتی شیوه اقامت جغرافیاییِ آن‌ها از هم جداست. غالباً مسیحیان در شهرهای ساحلی زندگی می‌کنند. شیعیان در جنوب لبنان و در بِقاع اقامت دارند. اهل تسنن هم در شمال لبنان ساکن‌اند. وقتی به این مسائل توجه می‌کنیم انگار که نمی‌توان از کلمه ملتِ لبنان برای مردمان این جغرافیا استفاده کرد. این کلمه در این جغرافیا مصداق ندارد. برعکس چیزی که تصور می‌شد هر چه زمان بگذرد همزیستی مسالمت‌آمیز میان طوایف و اقوام بیشتر خواهد شد و به سمت شکل‌گیری یک ملت مدرن حرکت خواهیم کرد، دهه ۷۰ میلادی سرآغاز یک جنگ تمام عیار داخلی بود. همین امروز مرکز شهر بیروت پر است از ساختمان‌هایی که میراث جنگ داخلی لبنان را بر تن دارند. شیعیان و فالانژهای مسیحی، سنی‌ها با شیعیان و حتی متاسفانه گاهی شیعیان با شیعیان در این جنگ علیه هم مبارزه می‌کردند. در سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ که زمان اوج‌گیری جنگ داخلی لبنان بود بالغ بر ۱۲۰ هزار نفر کشته شدند.

او افزود: جز جنگ، درگیری طایفه‌ای و رقابت سیاسی هیچ میراثِ متمایزِ مشترکی وجود ندارد. در اوائل دهه ۸۰ میلادی شاهد تجاوز رژیم صهیونسیتی به لبنان به بهانه مبارزه با ساف، سازمان آزادی‌بخش فلسطین، هستیم. بخش‌هایی از لبنان تا نزدیکی‌های بیروت اشغال می‌شود. این زمانی است که گروه‌های پراکنده شیعه تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران متشکل می‌شوند و گروه‌های چریکی مبارزاتی ضد رژیم صهیونسیتی را تشکیل می‌دهند.

این دوران، دورانی است که هنوز فالانژها هستند. فالانژ، حزب و جریانی بود که پیِر جُمیِّل رئیس‌جمهور وقتِ مسیحی- مارونی لبنان شکل داده بود. ارتش هم‌پیمان با رژیم صهیونسیتی بود. مسیحیان از بدو تشکیل لبنان خود را هم‌پیمان غرب می‌دانستند و با رژیم صهیونسیتی هم‌پیمان بودند. کشتار فلسطینیان و شیعیان در لبنان کاملاً با هماهنگی رژیم صهیونسیتی انجام می‌شد. می‌خواهم بگویم ارتش در آن زمان، ارتشی است که در درون پروژه رژیم صهیونسیتی تعریف می‌شود.

این مدرس دانشگاه در ادامه سخنان خود گفت: از ۱۹۸۲ گروه‌های چریکی شیعه با الهام گرفتن از انقلاب اسلامی مبارزه‌های خود را در جنوب لبنان با رژیم صهیونسیتی آغاز می‌کنند. این مبارزه ۱۸ سال به طول می‌انجامد.

من چرا می‌گویم تنها چهره ملی سید حسن نصرالله است؟ حزب‌الله با ارتشی می‌جنگد که از زمان تشکیل در ۱۹۴۸ تا آن روز بیش از ۵۰ سال بود که در هر جنگی که شرکت داشت، پیروز شده بود. نمونه اعلای این پیروزی‌ها جنگ ۶ روزه ۱۹۶۸ بود. در این جنگ چهار ارتش مصر، اردن، سوریه و عراق ظرف ۶ روز با چند ده هزار کشته شکست می‌خورند. برای نخستین بار از زمان تشکیل رژیم صهیونسیتی، حزب‌الله اولین شکست قابل ملاحظه و عقب‌نشینی تمام‌عیار را بر رژیم صهیونسیتی تحمیل می‌کند. از عقب نشینی رژیم در میِ سال ۲۰۰۰ به عنوان فرار یاد می‌شود. یک اتفاق در جهان عرب و امت اسلام می‌افتد و آن تحمیل نخستین شکست بر رژیم صهیونسیتی است. لبنان بعد از ۲۲ سال سرزمین خود را از دست اشغال‌گران پس می‌گیرد. حفظ تمامیت ارضی رهاورد حزب‌الله با رهبری سید حسن نصرالله بود.

یامین‌پور با جمع‌بندی سخنان خود گفت: آیا حزب‌الله فقط تمامیت ارضی را به ارمغان آورد؟ آن میراثِ متمایزِ ملی که لبنانی‌ها می‌توانند بگویند مالِ ماست، تحمیلِ شکست به رژیم صهیونسیتی است. اثری از جنگ‌های داخلی در آن دوره نیست. برای نخستین‌بار وحدت ملیِ تمام‌عیار در حمایت از حزب‌الله لبنان شکل می‌گیرد. حتی مارونی‌ها که آن سابقه را در جنگ‌های داخلی دارند تبدیل به هم‌پیمان حزب‌الله لبنان می‌شوند. سید حسن نصرالله تنها چهره در ۱۰۰ سال اخیر در لبنان است که موفق به شکل‌دهیِ یک وفاق ملی حداکثری می‌شود. وقتی سید حسن نصرالله آن اعتبار را به دست آورد، هیچ‌وقت این اعتبار را در عرصه سیاست داخلیِ لبنان نقد نکرد. یعنی از آن اعتبار برای رسیدن به جایگاه‌های سیاسی استفاده نکرد. با این اتفاقات جایگاه ملی، اسطوره‌ای و تاریخی سید حسن نصرالله به خصوص بعد از جنگ ۳۳ روزه در ذهن مردم لبنان تثبیت شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها