به مناسبت درگذشت زندهیاد صفدر تقیزاده، به انتشار یادداشتی از حسن میرعابدینی پرداختهایم که در شماره نخست مجله ادبی «نوپا» منتشر شده بود.
به دلایل فرهنگی- تاریخی، مترجمان ادبیِ ما نقشی متفاوت با نقش همتایان خود در جوامع غربی یافتهاند. در سرزمین ما، ترجمه که در مراحل آغازین، دامنهای محدود داشت، رفتهرفته گسترش یافت و بهتدریج در بسیاری از رشتهها بر آثار تألیفی برتری یافت و به شکلگیری تفکر در دوره معاصر اثر جدی نهاد. طبعاً مترجمان نیز از جایگاه خاصی در عرصه ادبیات و علوم اجتماعی برخوردار شدند. بهویژه آنکه بهترینِ آنها عمدتاً با هدف خدمت فرهنگی، دست به ترجمه میزدند تا دریچهای رو به فرهنگهای دیگر بگشایند و چشماندازهای تازهای را پیش روی نویسندگان و کتابخوانان ایرانی قرار دهند.
تقیزاده از ایندست مترجمان، یعنی از جمله کسانی است که با گزارش آثار مدرن ادبیات جهان به زبان مادری، منابع تازهای را برای گسترش ادبیات ملی تدارک میبینند. وی با معرفی تنی چند از نمایندگان داستان مدرن جهان به فارسیزبانان، بر روند نوگراییِ داستاننویسی ایران تأثیر گذاشته زیرا امکانهای تازه نگارش داستان را پیش روی اثرآفرینان نهاده است. در واقع، او فقط میانجیِ برگرداندن متنی از زبان مبدأ به زبان مقصد بهشمار نمیرود بلکه، از طریق ترجمه، نوآوریهای مدرنیته ادبی را به کتابخوانان اینجا معرفی میکند و، به تعبیری، بر سرمایه ادبیِ ملی میافزاید.
اما چنانکه گفتم، تقیزاده فقط مترجم نیست؛ او یک کنشگر فعالِ عرصه ادبی است، زیرا: با تدوین منتخبهایی از بهترین آثار داستاننویسان ایرانی، در جهت معرفی چهرههای جدید ادبی کوشیده و به تحول گرایشهای نگارشیِ تازه در فضای داستاننویسیِ ایران کمک کرده است. او چنان دلبسته ادبیات داستانی است که کارش به ترجمه و شناساندن داستان کوتاهنویسانِ امریکای شمالی- نویسندگانی همچون شروود آندرسن، جان اوهارا، و ایزاک باشیویس سینگر و...، به دوستداران داستان کوتاه محدود نمیشود؛ بلکه او با تلاش در جهت معرفی داستاننویسان تازهکار و مستعدِ ایرانی نیز در اعتلای داستاننویسی معاصر نقشی مؤثر ایفا کرده است- کاری که نزدیک به شصت سال تداوم یافته است: از معرفی ناصر تقوایی در مجله آرشِ دهۀ چهل گرفته تا شناساندن نویسندگانی از قبیل فرخنده آقایی و زویا پیرزاد و دیگران در مجلاتی که مسئول صفحه داستانِ آنها بوده است مثل ماهنامه دنیای سخن یا نشریهای که چند شماره از آن را تحت عنوان کتاب سخن منتشر کرد؛ و با تدوین آنتولوژیهایی همچون شکوفایی داستان کوتاه در دهه نخستین انقلاب، و مجموعههای داستان کوتاه ایران و جهان -که به همراه اصغر الهی منتشر میکرد- این فعالیت را ادامه داد. حتی به یاد دارم که چند سال پیش قرار بود با یکدیگر مجموعه سالانه بهترین داستانهای کوتاه ایران را تهیه کنیم که، به دلیل سفر وی، امکانپذیر نشد.
همچنین، تقیزاده از همکاران پَروپا قرصِ جُنگهای ادبیِ روشنفکرانهای محسوب میشود که در مطرح کردن و استحکام پایههای مدرنیسم ادبی نقشی بسزا داشتند. بهطوری که از گردآوری مطالب ترجمهای و تألیفیاش در این نشریات، چند کتاب خواندنی درمیآید.
خلاصه کنم، صفدر تقیزاده دوست و معلم شفیقی است؛ گرچه در کارنامهاش، نمایشنامه، مثل سفر دور و دراز به وطن از یوجین اونیل و رمان، مانند تورتیلافلات نوشته جان اشتاین بک و نقد ادبی، همچون 99 رمان برگزیدۀ معاصر اثر آنتونی بُرجس هم دیده میشود، علاقه عمدهاش را صرف ترجمه داستان کوتاه کرده است. این علاقه پرشور، همراه با شناخت ادبیات امروز جهان و دانشی بنیادی از زبان انگلیسی، تقیزاده را به یکی از بهترین مترجمان داستان کوتاه به زبان فارسی بدل ساخته است. دستش توانا باد تا همچنان ترجمه کند و به خوانندگانِ آثار خود امکان حضور در جشن بیکرانِ خواندن بهترین داستانهای کوتاه جهان را بدهد.
نظر شما