خاطرات براساس موضوع، در پنج فصل شامل «صنایع نظامی»، «صنعت هستهای»، «علوم پزشکی»، «دیپلماسی و مدیریت» و «فناوری و صنعت» گردآوری شده است. در این میان موضوعاتی وجود دارد که پیشرفتهای حاصل شده در آن بخش، بهصورت ویژه با شخصیتهای دانشمند و با اراده فعال در آن حوزه گره خورده است. بنابراین، بعضی از خاطرات به بررسی ابعاد شخصیتی آنها اختصاص یافته است. با وجود این، محور بخشی از خاطرات اشخاص هستند، اما برای حفظ وحدت و نظم ساختاری کتاب، ترجیح داده شده که چینش خاطرات براساس موضوع باشد.
در ادامه گفتوگوی ایبنا با راضیه عزیزی؛ نویسنده کتاب «امواج ارادهها» را میخوانیم.
درباره کتاب «امواج ارادهها» و نحوه شکلگیری آن توضیح بفرمایید.
«امواج ارادهها» دستچینی از خاطرات است که به کالبدشکافی گوشهای از دستاوردها و پیشرفتهای درخشان انقلاب اسلامی میپردازد و میخواهد به ما بگوید از چه راهی آمدهایم و کجا ایستادهایم و به کدام سو باید برویم. تمام خاطرات مستندی که پیشرفتها و دستاوردها را اثبات میکردند، لابهلای خبرها و تحلیلهای روزمره و کلیشهای گم شده بودند و پیداکردن و بیرون کشیدن آنها کار سخت و البته مهمی بهنظر میرسید.
موضوع و محتوای کتاب نیز مربوط به رویدادهایی است که در کشور ایران اتفاق افتاده و بیشتر مردم و حتی خود مسئولان قبل از اینکه برخی موارد در این کتاب ذکر شود در جریان یک سری موضوعات و اتفاقات نبودند. این کتاب میتواند یک نمایش یا در واقع یک سر سوزنی باشد از آنچه که در کل کشور اتفاق افتاده و در واقع کتابی است که حس ایرانی بودن و بالیدن در مخاطب ایجاد میکند و ارزشش به اندازه بارقههای امیدی است که در ذهن هر خواننده شکل میگیرد.
زحمت تحقیق و پژوهش این کتاب را آقایان میلاد حبیبی و پژمان عرب کشیده بودند و و بنده در جریان تحقیقات نبودم و پس از اینکه تدوین اولیه آن انجام شده و فصلبندیها تا حدودی صورت گرفته بود در مرحله بازنویسی بهدست من رسید. آن زمان اوایل همکاری من با دفتر جبهه فرهنگی انقلاب بود که بعد از انجام چند کار کوچک، این کار را به من پیشنهاد دادند و فایل اولیه آن را برایم فرستادند، بعد از مطالعه حدود 15 خاطره اول، به این نتیجه رسیدم که این کار ارزش وقت گذاشتن و قلمزدن را دارد. برای تدوین اثر سعی کردم آن را از حالت محاوره و مصاحبهای به متن روان روایتگونه تبدیل کنم.
کار تدوین این اثر تقریبا پنج ماه به طول انجامید. درباره بازنویسی خاطرات این نکته را بگویم که هرچند کار من داستاننویسی است؛ ولی در بازنویسی خاطرات این کتاب، کار داستانی روی خاطرهها انجام نشده و جملات به همان شکلی که نقل شده بود و با حفظ امانت، منتقل شدهاند و این کار مانند نوشتههای قبلیام که شکل داستانی دارند، داستانی نیست و این عمدی بوده است، من سعی کردم که تاریخی بودن و امانتداری که اینگونه کارهای تاریخ شفاهی میطلبد، حفظ شود.
منطق این کتاب و ویژگی بارز آن از نظر شما چیست؟
ویژگی بارز این کتاب نشان دادن اراده خلاق ایرانی است. درعینحال که به انواع مشکلات در این کتاب اشاره شده است، مثل کمبود دانش و امکانات ولی نشان میدهد ایرانیان با اراده راسخ و تکیه بر مفهوم «ما میتوانیم» توانستهاند به نتایج مطلوبی در عرصههای مختلف دست یابند. تبلور اراده ایرانی میتواند ویژگی بارز این کتاب باشد.
در دوران انقلاب اسلامی اقدامات زیادی انجام شده اما کمتر به این موضوعات پرداخته میشود، چطور شد این موضوع توجه شما را جلب کرد؟
وقتی قرار است اثری نگاشته شود، ابتدا اطلاعات اولیه با انجام تحقیق و مصاحبه گردآوری میشود و بعد شروع به نوشتن میکنیم. اما بنده با توجه به شرایطی که دارم از امکان تحقیق و مصاحبه برخوردار نیستم و نحوه کار به اینگونه است که اطلاعات و مواد خام بهدست من میرسد، پس از مطالعه اگر احساس کنم کار ارزشمندی است و از لحاظ معنوی ماندگاری دارد آن کار را میپذیرم و انجام میدهم.
درباره کتاب «امواج ارادهها»، تعدادی مصاحبه بهصورت خام بهدست من رسید، مثل خاطرات آقای دهمرده که وقتی چند خاطره از ایشان را برای «امواج ارادهها» بازنویسی میکردم، به ذهنم رسید که این خاطرات بسیار جالب است و میتواند برای جامعه و جوانان ایران مفید باشد، بدین ترتیب اشتیاق پیدا کردم که تا آخر مصاحبهها را مطالعه کنم و احساس کردم این مطالب باید به گوش همه ایرانیها برسد، بهویژه در شرایطی که اطراف ما صحبتهای ناامیدکننده بسیاری در جهت تحقیر ملت وجود دارد که یکی از راههای مقابله با آنها میتواند انتشار اینگونه آثار باشد، به همین دلیل کار را پذیرفتم و مشغول نگارش آن شدم.
مهمترین نکتهای که «امواج ارادهها» با مخاطب در میان میگذارد، چیست؟
مهمترین نکته همین باور مفهوم «ما میتوانیم» است؛ یعنی در هر شرایطی باشیم میتوانیم پیشرفت کنیم. همانطور که در خاطرهای از شهید طهرانیمقدم آمده که به نیروهایش میگوید: «نصرت الهی این نیست که تو کاری انجام ندهی و به نتیجه برسی، بلکه نصرت الهی این است که اگر یک آدمی در یک کشور غیراسلامی بخواهد کاری انجام دهد، باید 10 بار آزمایش کند تا به نتیجه برسد، ولی شخص دیگر با عقاید الهی با دو یا سه بار آزمایش کردن به نتیجه میرسد. نصرت الهی اینگونه خودش را نشان میدهد».
بهنظر شما تا چه حد فعالیتهایی که انجام شده در جامعه ما توانسته گرهگشا باشد؟
گرهگشاییها بیشتر در حیطههای مخصوص خودشان را نشان میدهند. مثلا ممکن است من از فلان دارویی که از سوی شرکت دانشبنیان تولید شده و با تولید یک دارو توانسته جان بیماران سرطانی را نجات دهد، بهعنوان کسی که نه بیمار سرطانی دارم و نه با آنها کار دارم خبر نداشته باشم، ولی آن کسی که این درد را میکشد، میفهمد چقدر این دارو میتواند گرهگشا باشد. گرهگشاییهای تخصصیتر هم وجود دارد. چون گرهگشاییها در حوزه تخصصی اتفاق میافتد، فرد مبتلابه فقط مطلع میشود و اگر قرار باشد همه از این اقدامات اطلاع پیدا کنند و به این تواناییها ببالند باید اینها در جایی نشان داده شود.
نظر شما