از آثارتان بگویید.
یک مجموعه داستان به نام «همه چیز مثل اول است» و یک زندگینامه داستانی به نام «محسن» که زندگینامه شهید محسن حاجیحسنیکارگر است که توسط انتشارات «کتابستان معرفت» منتشر شد. شهید محسن حاجیحسنیکارگر در حادثه منی به شهادت رسید. کتاب «محسن» تاکنون به چاپ سوم رسیده است. همچنین در چند مجموعه داستان گروهی مثل «عطر عربی» و «دختر جمعهها» و «دور از جان» هم به عنوان نویسنده شرکت داشتهام. کتاب «پنج قرار عاشقی در یک روز» مجموعه داستان با موضوع نماز به همراه سایر نویسندگان که توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است و دوازده نمایشنامه رادیویی کوتاه، 30 داستان کوتاه با موضوعات مختلف که در مجلاتی همچون گلستانه، منادی، حاشیه، پیام زن، منتشر شده است.
و کتابهای در دست انجام؟
یک رمان و یک زندگینامه داستانی در نوبت انتشار دارم که فعلا عناوین آنها نهایی نشده است. رمان با موضوع فلسفه رنج در زندگی انسان توسط نشر شهرستان ادب و زندگینامه داستانی خانم سیده فاطمه سیدخاموشی توسط بهنشر، وابسته به آستان قدس رضوی قرار است منتشر شود.
ظاهرا جوایز زیادی هم کسب کردهاید. از آنها برایمان بگوئید؟
کسب جوایز زیاد در جشنوارهها را مدیون حضور تابستانههای دوران نوجوانیام در کتابخانه پدربزرگم هستم. داستانهای مجموعه «همه چیز مثل اول است» بیشترشان در جشنوارههای مختلف رتبه کسب کردهاند. رتبه اول داستاننویسی در جشنواره هنر آسمانی در میان طلاب سراسر کشور (1394)، رتبه اول بخش داستان جشنواره فرهنگی هنری مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان (1391 و 1392)، رتبه نخست در بخش داستان جشنواره فرهنگی تبلیغی تبلیغ مطهر در بین حوزههای علمیه شرق کشور، رتبه اول جشنواره ادبی هنری شهر بهشت استان خراسان (1391)، رتبه دوم داستان کوتاه در جشنواره شهر فرهنگ استان خراسان (1393)، داستان برگزیده در جشنواره ملی تلنگر (1393) بخشی از عناوینی است که تاکنون به لطف خدا موفق به کسب آن شدهام.
در کنار نوشتن، فعالیتهای اجرایی هم داشتهاید.
مسئولیت اجرایی و محتوایی حلقه ادبیات داستانی خواهران دفتر تبلیغات اسلامی (به مدت 7 سال) بر عهده داشتم و همچنین مدیریت علمی و اجرایی پروژههای نگارش چند مجموعه کتابهای داستانیِ در سازمان اوقاف و سازمان تبلیغات اسلامی مانند «ق» (جلد دوم- 30 داستان با موضوعات قرآنی)، «خورشید و ماه» (50 کتابچه با موضوع تاریخ معاصر ایران و تاریخ شیعه)، «نگینهای فیروزه ای» (زندگینامه امامزادگان (ع) 20 جلد)، «برای آخرین بار همدیگر را ببینیم» (با موضوع صداقت در خانواده)، «عاشقی که در کتاب جا مانده بود» ازجمله فعالیتهای دیگرم بوده است.
و تدریس؟
تدریس فلسفه اسلامی، کلام اسلامی، کلام جدید و ادبیات عرب در حوزه علمیه خراسان، تدریس داستاننویسی مقدماتی 4 دوره در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی استان کرمان، پایگاه مقاومت بسیج مسجد امام حسین (ع)، مرکز تخصصی طوبی و تدریس داستاننویسی پیشرفته 1 دوره در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان را تاکنون داشتهام.
چه انگیزهای شما را وارد فضای داستاننویسی کرد؟
صحبت کردن از انگیزه در داستاننویسی برای من دشوار است. چون گرایش به نوشتن در من از نوجوانی و به شکل ناخودآگاه شکل گرفت. البته در بزرگسالی و زمانی که انتخاب شغل و حرفه برای انسان مسألهای جدی است، باید دست به انتخابی آگاهانه بزند و من حداقل حالا آگاهانه مسیر نوشتن را انتخاب کردهام. انگیزه یا چیزی که الان من را به این وادی سوق داده اولا تایید اساتیدم و تجربهام تا امروز است که میگوید استعداد این کار را دارم. البته استعداد مساوی با موفقیت نیست. بلکه تلاش انسان و توفیق الهی نتیجه نهایی را رقم میزند. ثانیا فکر میکنم مطالعاتم در علوم دینی که شامل مباحث کلامی و فلسفی نیز میشود، میتوانند در آثار داستانیام تبلور پیدا کنند و به این ترتیب بتوانم آنها را با مخاطبانم به اشتراک بگذارم.
علاقه نویسندگی در شما به گذشتهتان برمیگردد؟
بله، به آغاز نوجوانیام برمیگردد. پدربزرگم کتابخانهای بزرگ داشتند و من تابستانها با کتابهای ایشان محشور بودم. مخصوصا با رمانها. اما اولین بار که تصمیم گرفتم خودم داستانی بنویسم وقتی بود که داستان دنبالهداری به نام «خواهرگمشده» را که در سروش نوجوان چاپ میشد، خواندم. به نظرم خیلی داستان متفاوتی بود. امروز میدانم که از سبک مینیمالیسم پیروی میکرد. بسیار رک و سرراست و سریع پیش میرفت. تصمیم گرفتم یک داستان شبیه آن بنویسم. و آن کار شد اولین داستان من!
نوع مطالعات شما فقط کارهای مذهبی است؟
با توجه به اینکه نویسندگی حرفه بنده است، در مطالعه خیلی تابع سلیقه خودم در داستان نیستم. چون باید به مرور، اشراف نسبی به گذشته و حال ادبیات داستانی ایران و جهان پیدا کنم. سیر مطالعاتی من هم شامل کتابهای کلاسیک و هم معاصر میشود. اعم از ایرانی و خارجی.
مطالعه را چطور شروع کنیم؟
به نوجوانها و جوانتر توصیه میکنم از ادبیات داستانی کشور خودمان شروع کنند و سراغ کتابهایی بروند که یا در جشنوارههای معتبر رتبه آوردهاند یا در گذر تاریخ ماندگار شده اند. وقت شان را با رمانهای اینترنتی با نویسندههای مجهول الهویه هدر ندهند. در مرحله بعد که انسان آگاهی و هویت مشخصتری پیدا میکند، رفتن سراغ ادبیات جهان با همین دو شاخصی که عرض کردم (یعنی جشنوارههای معتبر و ماندگاری تاریخی) میتواند به غنای فرهنگی نسل جوان بیافزاید. البته ممکن است برخی تمایل به خواندن ادبیات ژانر، مثل پلیسی باشند. در همینها هم سعی کنند سراغ نویسندگان شاخص داخلی و خارجی بروند.
وضعیت فعلی داستان در مشهد را چطور میبینید؟
وضعیت داستاننویسی در مشهد به نظرم رو به گسترش کمی و کیفی است که البته سرعت بیشتری از آن توقع میرود. به خاطر وضعیت کتابخوانی و مشکلات صنعت نشر در کشور، نویسندگی شغل دوم یا سوم نویسندگان محسوب میشود. در چنین وضعیتی به نظر میرسد خلق ادبیات چشمگیری که بتواند جهان داستان ایران را جلو ببرد، مشکل باشد. البته این را هم باید در نظر داشت که حتی در کشورهای پیشرفته هم نویسندگی شغل دوم نویسندگان است؛ مگر معدودی از نویسندگان. ضمن اینکه برخی از شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان در زمان عسرت نویسندگان و حتی تحت تاثیر آن خلق شدهاند. اینها نشان میدهد نویسنده نباید امیدش را از دست بدهد.
نظر شما