سعادت در هیچ کارگاه ویرایش یا ترجمه شرکت نکرده بود اما مطالعه پیگیر به زبان فارسی و فرانسوی و انگلیسی از او نویسنده و مترجم و ویراستاری توانا ساخته بود. این نخستین درس اسماعیل سعادت به نسل امروز است. هیچکس با کارگاه ویرایش یا کارگاه ترجمه ویراستار یا مترجم نمیشود مگر اینکه قبل از همه خود کتابخوانی جدّی و پیگیر باشد.
سعادت از چند نویسنده نامور روزگار خود ترجمه کرد. از رومن رولان و امیل بریه و ناتالی ساروت و کاپلستون و شیخ بوعمران، و در حوزه زندگینامه و تاریخ فلسفه و مجادلات کلامی و نقد ادبی هم ترجمه کرد. در دنیای رنگارنگ کودکی و ادبیات کودک نیز نوشت و به دلیل تأمین معاش ویرایش هم میکرد. در زمان فعالیتهای او در عرصه ویرایش هنوز این نام ـ ویرایش ـ مانند امروز رواج نیافته بود و پیشه ویراستاری ساز و کار قوامیافتهای نداشت. سعادت در بنگاه ترجمه و نشر کتاب در بخش «مرور و مقابله» کار میکرد. عنوان واحد کار او آشکار میکند که در آن روزها کارگزاران انتشارات چه درکی از ویرایش داشتند. یکی از کارهای موظف اسماعیل سعادت نوشتن پشت جلد کتابهای در دست انتشار بود. تقریباً تمام عمر حرفهای سعادت در ویرایش و اصلاح متن دیگران گذشت.
سعادت از ترجمه به وادی ویرایش رسید. پس دلکندن از این محبوب برایش آسان نبود. از این روی همواره سعی کرد دستچینی از کتابهای مهم و مؤثر را به فارسی ترجمه کند. ترجمههای سعادت نیز نمونهای از دقت و درستنویسی است. همه متنهایی را که او برای ترجمه برگزیده دشواریاب و با اهمیّت است. دانسته نیست که سعادت چه کتابهایی را در بنگاه ترجمه و نشر کتاب ویراسته است تا میزان توانایی و مهارت او را در ویرایش بدانیم. اما حاصل کار او در عرصه ویرایش و میدان ترجمه کامیابی او را نمایان میکند. پرسشی که اینجا پیش میآید این است که سعادت که از نخستین ویراستاران ایران بود، ویرایش را چگونه آموخته بود؟ این درک درست از کار ویرایش با چه پشتوانهای نصیب او شده بود؟ معلوم است که او هیچگاه استادی برای فراگرفتن زیر و زبرهای ویرایش ندیده است اما در این عرصه به شهادت همکاران او خبره و بسیاردان بود. راز موفقیّت او چیست؟ به گمانم تنها پاسخ قانعکننده این باشد که سعادت و همنسلانِ ویراستار او به دلیل «پُرخواندن» متون اصیل فارسی و نیز آموختن زبانی غیرفارسی در کار ویرایش کامیاب بودند. در واقع ممکن نیست کسی ویراستاری زبردست باشد ولی متون مهم فارسی را نخوانده باشد. منظور صرفاً «گلستان» یا «کلیله و دمنه» نیست. افزون بر دو اثر پیشگفته شعرهایی چون «غزلیات» سعدی و «شاهنامه» و آثار طراز اول عرفانی مانند «اسرار التوحید» و «تذکرهالاولیا» نیز بسیار مؤثر و سودمند است. البته همچنان بر این آثار مهم میتوان افزود.
سعادت در هیچ کارگاه ویرایش یا ترجمه شرکت نکرده بود اما مطالعه پیگیر به زبان فارسی و فرانسوی و انگلیسی از او نویسنده و مترجم و ویراستاری توانا ساخته بود. این نخستین درس اسماعیل سعادت به نسل امروز است. هیچکس با کارگاه ویرایش یا کارگاه ترجمه ویراستار یا مترجم نمیشود مگر اینکه قبل از همه خود کتابخوانی جدّی و پیگیر باشد؛ آنگاه شاید فلان کارگاه یا بهمان درسنامه موجب دقت و حساسیّت ویراستار یا مترجم شود. سعادت مدتی در مدرسه درس داده و نیز «پیک دانشآموز» را سردبیری کرده بود. این با بچهها بودن و برای بچهها نوشتن نیز در تبحر او برای نوشتن میّسر بوده است. در واقع به او کمک کرده بود تا امکانات زبان فارسی را بهتر درک کند.
سعادت در فراهمسازی و ترجمه تعداد پرشماری از مدخلهای «فرهنگ آثار» نقش داشت. مدتی طولانی مدیر و سرویراستار «دانشنامه زبان و ادب فارسی» بود و هفت جلد از این فرهنگ ارزشمند را به یادگار گذاشت. مدتی در انتشار «راهنمای کتاب» همکاری داشت. بعد از انقلاب نیز بیست سال سردبیر «معارف» بود. «معارف» در دوره او از بهترین مجلهها در مباحث فلسفی و کلامی و ادبی بود. با این همه فکر میکنم آنچه از کارنامه حرفهای سعادت میتوان آموخت جدّیت و پشتکار او در حوزههای مورد علاقهاش بوده است، او هیچگاه کار خود را سرسری نگرفت و با اینکه همواره در جاهایی کار کرد که با بودجه دولتی اداره میشد سعی داشت کار خود را به بهترین شکل ممکن به انجام رساند. حالا که دومین سال زادروز اسماعیل سعادت از راه رسیده و خود او به سرزمین خاموشان سفر کرده است یاد او را گرامی میداریم. اسماعیل سعادت با کتابهایی که نوشت و ویرایش کرد در کتابخانههای مهم کشور و خانههای ماست. یادش خوش باد.
نظر شما