در کنفرانس سالانه انجمن قلم آمریکا هرساله نویسندهای برای ایراد سخنرانی اچجیولز انتخاب میشود که امسال این سخنرانی به الیف شافاک رماننویس ترکتبار سپرده شد .
اولین کتابی که از ولز خواندم، مربوط به دوران نوجوانی بود که در ترکیه سکونت داشتم. نسخهای قدیمی در قفسه یک کتابفروشی قدیمی که عادت داشتم کتابهایم از آنجا خرید کنم. روی جلد، «اولین انسانها روی ماه» نوشته شده بود. در نسخه ترجمه شده آن نوشته شده بود: «اولین مردانی که به ماه رفتند». در آن موقع خیلی به داستانهای علمی تخیلی علاقه نداشتم و بیشتر ادبیات و نویسندگان روسی را دنبال میکردم. برادران کارامازوف و نوشتههای گوگول و داستایفسکی را میخواندم. وقتی از آنکارا به استانبول آمدیم، دلیلی برای آوردن کتاب ولز نداشتم؛ ولی این کار را کردم.
بههرحال در سالهایی که در استانبول بودیم بالاخره تصمیم گرفتم این کتاب را بخوانم؛ اولین مردان روی ماه. از همان صفحات اول مجذوب داستان شدم. شهر تخیلی روی ماه که ولز در داستانش خلق کرده بود، همانهایی بود که در تخیل من وجود داشت. او را باید دانشمند بسیاری از ژانرها خطاب کرد. او تنها تکنولوژی را در داستان نمیآورد؛ بلکه از آنها استفاده میکند تا تمام ابعاد آن را به مخاطب بگوید. سمت تاریک آن را نیز نشان میدهد. او آینده را میبیند؛ از سفر به فضا گرفته تا مهندسی ابزارهای پیچیده، از بمب اتم تا دنیای مجازی. هیچ نویسنده دیگری را نمیشناسم که بتواند آینده را پیشبینی کند.
او حتی آزادی زنان و دموکراسی را میدید؛ ولی باید گفت که او اگر زنده بود، از بیعدالتیهای امروز ناامید میشد. او بیعدالتی را درک میکرد و میدانست که گسترش این پدیده اجتماعی میتواند زندگی انسان را تحت تاثیر درآورد و شادی را از او بگیرد. او ناامیدی و یاس را در انسانها درک میکرد و در رمان «حقوق انسان» اینطور نوشته است که تنها در صورتی میتواند پیچیدگیها و آشفتگیهای دنیای امروز را با قانون و امنیت عوض کرد که بتوانیم منصف باشیم؛ در غیر این صورت باید منتظر نابودی نسل بشر باشیم.
نظر شما