نصرالله شفیعی در گفتوگویی با خبرنگار ایبنا درباره انتشار این هفت عنوان کتاب خود با مضامین مرتبط با دفاع مقدس، گفت: از این هفت اثر منتشرشده، چهار کتاب دربردارنده خاطرات من در دوران دفاع مقدس است؛ «نبرد در رقابیه» اشاره به خاطرات من در عملیات «فتحالمبین» در سال ۱۳۶۱ دارد که عنوان این کتاب برمیگردد به منطقهای که در آن عملیات انجام شده است. کتاب دوم، «کله قندی» نام دارد که روایتگر خاطرات جنگی من در سال ۱۳۶۲ در منطقه «زبیدات» (حدفاصل جنوب خوزستان با مرز ایلام) است. این عنوان برگرفته از نام کوهی است که در آن منطقه وجود دارد و به «کله قندی» معروف بود.
این نویسنده با اشاره به کتاب سوم از چهارگانههای خاطراتش در دوران جنگ ادامه داد: کتاب سوم «جنگجوی آواره» نام دارد که خاطرات من را از اسفند ۶۴ تا فروردین ۶۵ روایت میکند؛ یعنی بعد از عملیات والفجر ۸ و آزادسازی شهر فاو از چنگ دشمن بعثی. در خصوص دلیل انتخاب عنوان این کتاب هم باید بگویم که در شهر فاو با فردی برخورد کردیم با چهره و قیافه غیرعادی! فردی که انگار سالهای سال به حمام نرفته یا از زیر گرد و خاک بیرون آمده بود! خُب این قیافه او ما را بسیار کنجکاو کرد. از این رو، رفتیم و از او سوال کردیم و متوجه شدیم این رزمنده در همان شب عملیات که ۲۱ یا ۲۲ بهمن سال ۶۴ بوده، راه را گم میکند و آواره بیابانها و نخلستانهای عراق میشود و تنها با آب مانده در نخلستانها و گیاهانی که در آنجا بوده، تغذیه میکرده تا اینکه بالاخره راه را پیدا میکند و به نیروهای ایرانی ملحق میشود.
وی درباره کتاب چهارم خود هم توضیح داد: این کتاب «کفش کتانی» نام دارد که دربردارنده خاطرات من از عملیات کربلای ۴ و ۵ در سال ۶۵ است. متاسفانه عملیات کربلای ۴ موفقیتآمیز نبود و بهخاطر اینکه رزمندگان استراحتی داشته باشند، مرخصی یک هفتهای به ما دادند تا به نزد خانوادههای خود برویم. من آن زمان دانشجوی دانشگاه تهران بودم و از آنجا به جنوب اعزام و در جبهه هم جمعی لشکر «انصار الحسین» همدان شدم. این در حالی است که مادرم تنها در بوشهر زندگی میکرد و اصلا خبر نداشت که من به جبهه رفتهام، چون اگر میدانست به او خیلی سخت میگذشت. بنابراین نمیتوانستم با لباس نظامی به خانه برگردم. تنها یک پیراهن و شلوار غیر نظامی داشتم ولی کفش غیر نظامی نداشتم. ناچار شدم به مسئول تدارکات که فرد شریفی هم بود، گفتم: شما پوتین مرا تحویل بگیرید و یک کفش کتانی به من بدهید. هرچند دلیل این کار را هم به او گفتم، ولی نپذیرفت چون روی بیتالمال حساسیت زیادی داشت و برایش قابل قبول نبود که یک رزمنده دو کفش تحویل بگیرد. بالاخره با توضیحات زیاد من مطمئن شد که قصد سوءاستفاده ندارم و راضی شد که یک کفش کتانی به من بدهد و اینطور شد که آخرین کتابی که روایتگر خاطرات من از جنگ است، «کفش کتانی» نام گرفت.
شفیعی درباره دو کتاب دیگر خود هم گفت: این دو کتاب در مورد دو شهید سالهای دفاع مقدس است که کتاب اول «اسماعیل» نام دارد که نام آن برگرفته از اسم شهید اسماعیل روا، دانشجوی تربیت معلم از شهر آبپخش بود که از جوانان شاخص و بااخلاق بود. او اصلا برای شهادت ساخته شده بود. به عبارتی سبک زندگی شهید روا غیر از شهادت چیز دیگری را انتخاب نمیکرد. وی در عملیات «والفجر ۸» در سال ۶۴ شهید شد. من از نزدیک با شهید برخورد و آشنایی داشتم و بر اساس شناخت خودم از شهید و خاطراتی که دوستان از شهید داشتند، کتاب زندگینامه او را نوشتم و در پایان هم عکسهایی از شهید و دوستان و دستنوشتههای (شامل وصیتنامه و مناجات) او را ضمیمه متن کردم.
وی ادامه داد: کتاب دوم زندگینامه شهیدحسامالدین حاجیپور بهنام «حسامالدین» است که از نزدیکترین دوستان من بود، بهطوری که در طول عمرم دوستی مثل او اینقدر به خود نزدیک نداشتم. شهید حسامالدین هم از جوانان پاکباخته و عاشق شهادت بود که در بسیاری از جبههها حضور داشت تا اینکه در عملیات «خیبر» در سال ۶۳ به درجه رفیع شهادت نائل شد. این دو کتاب معرف دو جوان ایرانی مسلمان عاشق کشور هستند که در جبهههای جنگ برای خدا جنگیدند و در زندگی کوتاه اما پرثمر خود رازی را به یادگار گذاشتند که انسان حتی در سنین نوجوانی و جوانی هم اگر همت کند، میتواند به مقامات بالا دست پیدا کنند. هر دوی این دو شهید متولد سال ۴۴ بودند.
این نویسنده حوزه دفاع مقدس با بیان اینکه شش اثر مذکور با حمایت کنگره سرداران دو هزار شهید استان بوشهر و ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به همت نشر «پلاک عشق» منتشر شدهاند، افزود: دفاع مقدس در تاریخ کشورمان، یک اتفاق بینظیر است؛ اتفاقی که مایه عزت و عظمت ملت ایران در تاریخ شد. درست برعکس آنچه دشمن میپنداشت که با یک حمله عظیم و غافلگیرکننده کشور ما را اشغال و تسخیر کند و به کشور خود ملحق کند اما ملت ایران بهویژه نوجوانان و جوانان با تهور و شجاعت و دلاوری توانستند استقلال و خاک کشور را حفظ کنند و به دشمن اجازه تعدی ندهند. بنابراین دفاع مقدس مملو از ارزشهای مقدسی است که ضرورت دارد این فداکاریها، شجاعتها و شهادتطلبیها و رشادتها نسل دوران جنگ به نسل امروز بازشناسی و شناسانده شود تا بهخوبی فرهنگ دفاع مقدس را بفهمند و درک کنند و روحیه حماسی و دشمنستیزی در آنها تقویت شود.
شفیعی گفت: درست است که ۸ سال دفاع مقدس به پایان رسیده است؛ ولی دشمن هیچوقت از توطئههای خود دست برنداشته است، از اینرو، نسل امروز با شناخت کامل دفاع مقدس میتواند توطئههای دشمن را خنثی کند.
این نویسنده ادامه داد: من علاقه خاصی به نوشتن در مورد جنگ و حفظ فرهنگ دفاع مقدس دارم. چون دفاع مقدس واکسینه کردن ایران در برابر هر گونه تجاوزی بود و در این راه هزینههای سنگین و شهدای بسیاری را دادیم ولی توانستیم انقلاب و کشور را در برابر دشمن بعثی حفظ کنیم. با توجه به اینکه من سالهای جنگ را از نزدیک درک و لمس کردم، بنابراین مصمم شدم که واقعیتهای جنگ را در قالب شش اثر مذکور به روایت و تجربه خودم بنویسم. البته آثار دیگری هم در دست نوشتن دارم ولی اهمیت انتشار آثار در مورد دفاع مقدس را یک ضرورت میدانم و هر کسی دست به قلم دارد با نگارش زندگی و خاطرات ایثارگران، آزادگان و شهدا، این دوران پرافتخار را ثبت و ضبط کند. طبیعتا این در فرهنگسازی دفاع مقدس در جهتی مطلوب میتواند موثر ظاهر شود.
وی به موضوع هفتمین اثر خود که «حافظ قدسی» نام دارد، اشاره و تصریح کرد: این کتاب نگاهی دارد به دیدگاه عرفانی- اجتماعی حافظ. خب، درباره حافظ تاکنون کتابها و شرحهای فراوانی نوشته شده است. هر فردی از نگاه خود به حافظ و اشعار او نگریسته و به تحلیل و شرح سرودههای او پرداخته است. من هم با توجه به علاقهای که به حافظ دارم با دقت در اشعارش، به یکسری نکاتی رسیدم. از اینرو، او را شاعری عارف میدانم که با اعتقاد راسخی که به مبانی دینی و عرفانی داشته، اشعارش را سروده است. در مقدمه این کتاب به نکات ریزی اشاره کردهام و در فصلهای آن به موضوعات مختلفی مثل نگاه حافظ به اشعار خویش، حافظ و پیامبر اسلام، حافظ و حضرت علی (ع)، حافظ و مسیح، حافظ و امام زمان (عج)، حافظ و نیاز به پیر و مرشد، مفهوم عشق در اشعار حافظ، حافظ و نگاه مهربانانه به مردم، حافظ و اعتراض به زمانه خویش، بهار در کلام حافظ و... به شرح ابیات وی همت ورزیدهام که به شناخت بیشتر ما از حافظ کمک میکند. این کتاب به همت انتشارات «ملینا» با شمارگان هزار نسخه منتشر شده است.
نویسنده کتاب «حافظ قدسی» در پایان یادآور شد: با توجه به سیاستهای غلطی که در این سالها وجود داشته، امروز وضعیت نشر و انتشار کتاب بسیار نامطلوب و گران است. به همین دلیل بسیاری از ناشران ورشکسته شدهاند و خسارت بسیاری به آنها وارد شده است. از اینرو، از کار نشر و چاپ کتاب کنار کشیدهاند. بنابراین دولت سیزدهم بایستی به مقوله کتاب و نشر نگاه خاص فرهنگی داشته باشد. از نویسندگان حمایت کند. در زمینه تامین کاغذ، بررسی دقیق و همهجانبهای داشته باشد و با اختصاص ارز مناسب برای واردات کاغذ یا حمایت از تولیدکنندگان کاغذ در داخل کشور مشکلات موجود را رفع کند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، یک نویسنده باید همه دار و ندار خود را برای چاپ کتاب بگذارد، در نهایت کتاب با هزینه بالایی منتشر میشود و مردم هم به دلیل وضعیت بد اقتصادی از آن استقبال نمیکنند چون توان خرید آنها پایین آمده است. این در حالی است که این وضعیت در شأن نظام جمهوری اسلامی نیست که یک نظام فرهنگی است. قطعا ادامه این وضعیت منجر به فاجعه فرهنگی میشود. بنابراین از مدیریت فرهنگی کشور انتظار میرود که این مشکل را مدیریت کند تا شاهد پویایی فرهنگی جامعه خود باشیم.
یادآوری میشود، نصرالله شفیعی در سال 1361 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. وی علاوه بر تدریس در آموزش و پرورش، در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیز به سابقه تدریس دارد. او علاوه بر فعالیتهای آموزشی و فرهنگی تاکنون مسئولیت اجرایی از جمله مدیرکل فرهنگ و اشاد اسلامی استان بوشهر، مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری، مدیرکل دفتر امور سیاسی و انتخابات استانداری و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان بوشهر را در کارنامه خود دارد.
نظر شما