درک نظریه ویکتور ترنر از سویههای دراماتیک و نمایشی جامعه یا در واقع تلقی فرهنگ به مثابه اجرا و نمایش موجب شکلگیری گفتوگو میان انسانشناسی و مطالعات اجرا و نمایش شده است.
همانطور که در معرفی پشت جلد کتاب هم آمده است: «ویکتور ترنر به عنوان نظریهپرداز انسانشناسی بر آن بود که جامعه و فرهنگ را همانند یک فرآیند درک کند. در واقع ترنر نسبت به رویکردهای موجود، قائل به سیالیت بیشتری در جریان درک واقعیت اجتماعی بود. ترنر تلاش میکرد تا نشان دهد که واقعا جامعه چگونه توسط اعضای آن زیست میشود و چگونه واحدهای نمادین، میدانهای اجتماعی و ژانرهای زیباشناختی، معنا و احساسات را ساخته و پرداخته میکنند و تغییر میدهند. تاکید بر مفهوم درام اجتماعی اهمیت مفهوم اجرا و نمایش را در اندیشه اجتماعی او نشان میدهد. درک نظریه ویکتور ترنر از سویههای دراماتیک و نمایشی جامعه یا در واقع تلقی فرهنگ به مثابه اجرا و نمایش موجب شکلگیری گفتوگو میان انسانشناسی و مطالعات اجرا و نمایش شده است.»
آنچه در این مجموعه گردآوری شده است تلاشی است برای معرفی دقیقتر ترنر به خوانندگان ایرانی، چرا که تا پیش از این کتاب، در اثری دیگر به شکل مجزا و اختصاصی به آرای او پرداخته نشده و آنچه وجود دارد محدود به متون دست دومی است که به شکل بسیار خلاصه اندیشههای این انسانشناس را مورد توجه قرار دادهاند.
«رویکرد فرآیندی به فرهنگ» در سه بخش و نه فصل ساماندهی شده است؛ در بخش نخست با عنوان «تحلیل فرآیند محور» مفهوم جماعتواره به همراه یک مقاله درباره تضادهای روستایی برای خوانندگان آورده شده است.
این فصل در حقیقت فصل چهارم کتاب فرآیند آیینی ترنر است. ترنر میگوید جماعتوارهها زمانی به وجود میآیند که ساختار اجتماعی غایب است و به این ترتیب جماعتوارهها از میان ساختارها و از درون آستانگی سربر میآورند و علاوه بر این، آنها از لایههای پایین دست ساختارها و از مراتب پایین سرچشمه میگیرند.
آنچه در فصل نخست به آن پرداخته شده با مثالی که در فصل بعدی و در قالب تضادهای میان سنت و مدرنیته در روستای ندمبوها به آن پرداخته شده است، برای خوانندگان برجستهتر میشود.
بخش دوم با عنوان «اجرا و تجربه» شامل پنج فصل است که بیشتر حجم کتاب را نیز به خود اختصاص دادهاند، این فصول به شکل جدی تمرکز خود را بر دغدغه اصلی ترنر؛ یعنی تلقی کردن فرهنگ به مثابه اجرا قرار میدهند. ترنر در ابتدای این بخش به بیان نظریات خود در مورد انسانشناسی اجرا میپردازد. به اعتقاد او انسان حیوانی است خود ایفاگر و اجراهای او به صورت فردی یا جمعی بازتابنده هستند یعنی از طریق آنها هم خود را بهتر میشناسد و هم به شناخت دیگران کمک میکند.
در ادامه او به سراغ رابطه و پیوند میان تجربه و اجرا میرود و تلاش میکند تا میراث اجتماعی برجای مانده از زندگیهای زیستی منسوخ شده را به واسطه اجرای آنها در قالب مناسک، جشنواره، تئاتر و دیگر صور، فعلانه به بهترین شکل ممکن مورد تجربه دوباره قرار دهد.
ترنر در این مسیر همچنین گریزی به اندیشههای دیلتای و جان دیویی میزند. او معتقد است که تاکید هر دوی این متفکران بر این است که زیباییشناسی در تجربه عقلانی بشر معطوف به آفریده شدن بوده است و از یک حوزه ایدهال نشئت نمیگیرد، به همین خاطر به اعتقاد ترنر فرهنگ به طور مستقیم عامل تاثیرگذار بر درام اجتماعی است.
فصل هفتم کتاب به تجربههای ترنر و همسرش در اجرای نمایشنامههای انسانشناسی با کمک دانشجویانشان اختصاص یافته است. نمایشی که در واقع هدف آن درک و تمرین مواجهه با آداب و رسوم و ساختارهای آیینی فرهنگهای گوناگون در قالب بازی و نمایش و درون یک مراسم ساختگی است.
آنها این تجربه را به عنوان رویکردی در آموزش انسانشناسی مورد بحث و تحلیل قرار میدهند. در فصل آخر بخش دوم ترنر به سراغ یک موضوع ملتهب و بحث داغ روز رفته است، رابطه میان بدن، مغز و فرهنگ و در ادامه به بیان نظریات مطرح شده در این حوزه پرداخته و آنها را مورد نقد و بررسی قرار میدهد.
بخش سوم و پایانی این اثر نیز به کتابشناسی آثار ترنر از سال 1952 تا 1986 اختصاص یافته که علاوه بر روشن کردن مسیر ذهنی او را برای مخاطبان منابعی را برای مطالعه بیشتر در اختیارشان قرار میدهد.
«رویکرد فرآیندی به فرهنگ» نوشته ویکتور ترنر و ادیث ترنر با ترجمه گروهی از مترجمان در 289 صفحه، شمارگان 300 نسخه و قمیت 69900 تومان توسط انتشارات تیسا روانه بازار نشر شده است.
نظر شما