کتاب «نبرد قدرت در ایران» نقد و بررسی شد
«نبرد قدرت در ایران» در زمینه تئوری انقلاب اسلامی قابل توجه است/ جای خالی خاطرات روحانیون در کتاب
مهدی سنایی گفت: «نبرد قدرت در ایران» در زمینه تئوری انقلاب اسلامی نیز میتواند قابل توجه باشد به هر حال انقلاب ایران بدون تردید یک انقلاب اصیل، ریشهدار و گسترده بود که نه با کودتا حاصل شد نه انقلاب رنگی بود و یکی از انقلابهای اصلی در تاریخ انقلابها به شمار میآید.
مهدی سنایی، دانشیار دانشگاه تهران گفت: زمانی که سفیر ایران در روسیه بودم این کتاب را خواندم و در سفرهایی که به ایران میآمدم، محمد سمیعی کتاب را به من داد تا مطالعه کنم آن موقع چند کتاب درباره تاریخ سیاسی ایران را داشتم که مرور میکردم و ذهنم درگیر موضوع بود. از آنجا هر فردی کتابی به دست میگیرد و ذهنش درگیر آن میشود، من هم مجموعه کتابهایی از خاطرات سفرای ایران در روسیه را خوانده بودم و خاطراتی که درباره روابط خارجی است بعد از آن به تاریخ معاصر ایران ورود پیدا کرده بودم و چهار کتاب در زمینه تاریخ شفاهی را که کتابخانه ملی چاپ کرده بود، از میان آنها خاطرات داریوش همایون در گفتوگوی تاریخ شفاهی برایم جالبتر بود، البته هر چهار کتاب جذابیت خاص خودش را داشت.
او افزود: کتاب نبرد در قدرت در ایران کتاب موفق و مفیدی است و بسیار مبسوط به مسائل و پیشینه حضور روحانیت در سیاست ایران پرداخته است و تفاوتی که در آن با سایر کتابها دیدم و شاید بتوانم جزء ویژگیهای کتاب ذکر کنم، کتابهایی که در این رابطه نوشته میشوند یک رویکرد اندیشهای میتوانند داشته باشند، یعنی مساله را در قالب سیر اندیشه سیاسی بررسی کنند و دیگر اینکه رویکرد تاریخی را برگزینند و سیر تاریخی موضوع را مرود بحث و بررسی قرار دهند. برداشت من از کتاب «نبرد قدرت در ایران» وقتی آن را مطالعه کردم و هم یادداشت برداشتم که همزمان سه رویکرد را در خودش جمع کرده است.
سفیر سابق ایران در روسیه عنوان کرد: مولف در کتاب ابتدا به یک پیشینه سیاسی، شیوه حضور ورحانیت در سیاست را بررسی کرده و بعد رشد و تحولات آن را هم توضیح داده است. به عبارتی فراز و فرود روحانیت را در تاریخ از دوره صفویه بیان کرده و بعد تفاوتهای این حضور را در دوره قاجاریه نقل کرده است. سپس در اوایل پهلوی نخست فرود و بعد فراز آن را هم شرح داده است به علاوه حضور روحانیت در سیاست و اجتماع آن دوره، ارتباطش با تودهها، جایگاهش در میان احزاب و گروههای دیگر تاثیرگذار در سیاست. در مجموع میتوان سه روایت از این کتاب نقل کرده است.
سنایی گفت: کتاب از سه روایت؛ روایت تاریخی، روایت اندیشهای و موضوعی برخوردار است. کتاب از ابتدا تا پایان درباره روحانیت است و مرکز ثقل در ضمن یک بررسی تاریخی روحانیت است. ضمن اینکه خود واژههایی که کتاب دارد، قابل توجه است. تعداد واژههایی که در حوزه اندیشه سیاسی و تاریخ معاصر و همینطور در حوزه روحانیت دارد، قابل توجه است. میخواهم اشاره کنم دانشنامه ایرانشناسی به زبان روسی در حال تدوین است، در زمینه تهیه مداخل و گردآوری آن به این کتاب مراجعه کرده است.
او ادامه داد: نکته دیگر اینکه کتاب «نبرد قدرت در ایران» در زمینه تئوری انقلاب اسلامی نیز میتواند قابل توجه باشد به هر حال انقلاب ایران بدون تردید یک انقلاب اصیل، ریشهدار و گسترده بود که نه با کودتا حاصل شد نه انقلاب رنگی بود و یکی از انقلابهای اصلی در تاریخ انقلابها به شمار میآید و این را کمتر تحلیلگری نقل میکند که یک انقلاب بنیادین و ریشهای بوده که در چارچوب همان تئوریهای انقلاب اسلامی باید طرح شود. نکته دیگر اینکه جسارت محمد سمیعی را تحسین کردم وقتی یکی از عناوین روی جلد را گذاشت «چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟» در تاریخ انقلاب ایران گروههای فراوانی بودند حتی گروههای سیاسی وجود داشت که حضورشان محسوستر هم بود، اما در نهایت انقلاب شکل گرفت و با رهبری امام خمینی(ره) با حمایت روحانیت و مردم به ثمر رسید، اما روحانیت در حوزه سیاست غلبه پیدا کرد که در کتاب به صورت مفصل به دلایل آن اشاره شده است.
جای خالی خاطرات هاشمی رفسنجانی
حمید کرمیپور در ادامه این نشست گفت: پرداختن به 500 سال تاریخ ایران در یک کتاب جرات بسیاری میخواهد و من به ندرت دیدم کسانی این جرات را داشته باشند. میدانید جان فوران «مقاومت شکننده» را از همان دوره صفوی شروع میکند و مانند آقای سمیعی معتقد است که دوره صفویه مهم است اما متاثر از سه رویکرد مارکسیستی، والرشتاین و شیوه تولید آسیایی و نظریههایی از این قبیل. اما به هر حال دوره صفویه همانطور که مولف اشاره کرده از برخی جهات مانند مرزها میتواند شروعی برای دوره جدید باشد، برخی با آن هم نظر هستند اما میدانیم که به چند دلیل میتوان این دیدگاه را نقد کرد، نخست اینکه انقلاب مفهوم جدیدی است و انقلاب به آن مفهومی که هانتیگتون میگوید و مولف هم از کتاب او استفاده کرده، یک پدیده جدیدی است یعنی دگرگونی در ساختار قدرت و ایجاد یک نظام جدید که همراه با ایدئولوژی باشد که این پدیده در قبل از قرن بیستم سابقه نداشته است.
او افزود: به هر حال کتاب به این عظمت میتواند از سوی برخی مورد نقد جدی قرار بگیرد که این منبع را ندیدید یا فلان کتاب را نخواندید. مولف هم با جسارت بگوید لازم نیست برای مرور 500 سال همه منابع را ببینم. بنابراین ما باید روی چند نکته اساسی توقف کنیم که دیگر وارد جزئیات نشویم. با این حال چند مفهوم مهم است تجدد و مدرنیته که در دوره دوم ناصرالدینشاه شروع شد و مولف هم به خوبی به آن اشاره کرده که تا دوره رضاشاه 50 سال از آن میگذرد. بهتر بگوییم تجدد ایرانی چون با مدرنیته فرق دارد که جمشید بهنام از منظر جامعهشناسی خیلی خوب به آن پرداخته است.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: به هر حال چون در انقلاب اسلامی ایدئولوژی نقش اساسی را هم در میان مذهبیها، ملیگراها و... بازی کرد و ایدئولوژی پدیده جدیدی است و ما را به تامل وامیدارد که از دوره قبل از قاجار ریشه انقلاب ایران را جستوجو کنیم. نکته دیگر محور میان مسجد و بازار است، محوری که در نهضت تنباکو، جمهوری رضاخان، ملی شدن صنعت نفت هم خودش را نشان داد و همه اینها در کتاب آمده، اما نتیجهگیری مهم است یعنی مفهوم تجدد و نوگرایی چگونه انسانهای جدیدی خلق کرد.
کرمیپور عنوان کرد: مساله مهم دیگر روشنفکران است که سمیعی خیلی خوب در کتاب به آنها پرداخته است. به عبارتی مشکل من با اطلاعات آمده در کتاب نیست مشکل تحلیلی است که ارائه شده است. نکته دیگر درباره توده است که هر چه کتاب را خواندم متوجه نشدم تودهها جه کسانی هستند؟! نکته دیگری که مهم است وقتی علما را در این کتاب بررسی میکنیم باید نوشتهها و گفتههای آنها را هم به شکل دقیق مطالعه کنیم، در این کتاب خاطرات حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی خیلی مهم است من نامی از آن در این کتاب ندیدم!
نوگرایی تحول عمده در اندیشه روحانیت
سمیعی در پایان نشست «نقد و بررسی کتاب «نبرد قدرت در ایران» گفت: اینکه واژه انقلاب مفاهیم نو هستند و در دنیای سنتی وجود نداشتند، خیلی از متفکران آن را گفتند و ایدئولوژی نخستین بار در انقلاب فرانسه به کار رفت و بعدها از سوی مارکس و لنین به کار گرفت و الان در فضای دانشگاهی یک واژه منفی به کار میرود. چون معنی بسته و چارچوب میدهد اما در فضای دانشگاهی همه میخواهند که فضا باز و یک پنجره در میان باشد. من قصد داشتم که بستر انقلاب و ایدئولوژی در ایران را بررسی کنم و گرنه میدانم که در دوره صفوی نبوده و واژههای نو هستند و در دوره جدید شکل گرفتند، اما بازیگرانی که در انقلاب بودند، دارای پیشینه بودند که برای فهم نگرش و جهانبینی آنها نیازمند بود به دوره صفویه برگردم.
او افزود: درباره تجدد و نوگرایی، بحث مدرنیته بحث بسیار پیچیدهای است و هر اندیشمندی مدرنیته و مدرنیزاسیون را به یک نوعی معرفی میکند و به این شکل نیست که در فرهنگ لغت یک معنا برای این واژگان (اصطلاحات) پیدا کنیم حال چه تجدد بگوییم چه نوگرایی که من نوگرایی را برای ترجمه آن انتخاب کردم در هر فضا و هر قشری به شکلی نمود پیدا میکند و تجلی دارد. من فکر میکنم روحانیت بسیار از نوگرایی و نوسازی استفاده کرد. من در کتاب نوگرایی را به صورت کامل توضیح دادم فکر سیاست مدرن بود که قدرت نرم را جایگزین قدرت سخت میکرد و روحانیت که صاحب قدرت نرم بودند و در قدرت سخت دستی نداشتند به فکر آمدن در عرصه سیاست افتادند. بنابراین نوگرایی در سیاست تحول عمدهای در اندیشه سیاسی روحانیت به جای گذاشت.
دانشیار دانشگاه تهران بیان کرد: مقصود از توده قشر خاصی است، منظور مردمی هستند که به خیابان میآیند و یک نیروی عظیمی را از خودشان نشان میدهند و وقتی بخواهید نمونههای آن را در تاریخ معاصر بکاوید در انقلاب اسلامی فراوان است و در پیش از آن در 15 خرداد 1342، سی تیر 1331 و در انقلاب مشروطه و در نهضت تنباکو تودهها حضور اقشار نامتعین است.
نظر شما