شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۵
گاهی برخی شخصیت‌های داستان می‌توانند آن را به اثری دنباله‌دار تبدیل کنند

«مرجان ظریفی» داستان نویس و از مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خوزستان، معتقد است: گاهی موضوع یک داستان با نوشتن چند خط کامل می‌شود و باید در پشت آخرین جمله یک نقطه گذاشت و آن را تمام کرد، اما گاهی باید با شخصیت‌های داستانی به داستان دیگر رفت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خوزستان، «مرجان ظریفی» از مربیان فرهنگی خوش‌ذوق و علاقه‌مند به کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خوزستان است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی است و عضو شورای کتاب کودک و داور یک دوره جام باشگاهای کتابخوانی خوزستان بوده است. از ظریفی تاکنون آثاری چون «ما اسب‌ها را خسته کردیم» (برای مخاطب بزرگسال)، مجموعه داستان «آتا یعنی پدر» (برای مخاطب نوجوان)، داستان «غولی بالای ابرها» (برای مخاطب کودک) منتشر شده است. به بهانه چاپ مجموعه ۵ جلدی «یک اژدهای امروزی» که به تازگی توسط نشر قو منتشر شده است، گفت‌وگویی با وی انجام داده‌ایم که ماحصل آن از نظر مخاطبان می‌گذرد.

ایده کتاب «یک اژدهای امروزی» چگونه و از کجا به ذهنتان رسید؟

جرقه و شروع شکل‌گیری داستان یک اژدهای امروزی با یک جمله طنز شروع شد. یادم می‌آید زمستان بود و به یک مجتمع جدید نقل مکان کرده بودیم و قبض گاز را برایمان ارسال کردند که بدهی زیادی داشت و کلمات « اخطار قطع» با خط درشتی بر روی قبض درج شده بود. با خودم گفتم: «کاش اژدها بودیم و خودمان با آتش دهانمان غذا می‌پختیم!». دوباره این جمله را با خود تکرار کردم؛ چه جالب! یک اژدهای امروزی هم باید قبض‌هایش را پرداخت کند! اینگونه شد که داستانی با این نام‌ نوشتم. در واقع اولین داستان نوشته شده، جلد چهارم این مجموعه ۵ جلدی است. پس از آن، مسائلی پیش آمد و متوجه شدم که  این سوژه قابلت تبدیل شدن به چند داستان را دارد. با مدیر نشر «قو» صحبت کردم که در صورت تمایل این داستان را به صورت مجموعه‌ای چاپ کنیم. ناشر نیز از این پیشنهاد استقبال کرد و در نهایت تعداد داستان‌ها به 5 جلد رسید.

در این مجموعه با اینکه شما به مشکلات شهرنشینی اشاره کرده‌اید، اما به موازات آن نیز تلاش شده با زبان غیرمستقیم ترکیبی از تاریخ و فرهنگ را با استفاده از تکنولوژی جدید به کودکان معرفی کنید. در این مورد توضیح دهید.
 
سرعت تکنولوژی و فناوری‌های روزآمد، همه مسائلی هستند که مردم به‌خصوص شهرنشینان را به این تغییرات شتاب‌زده متصل می‌سازد. از یک‌سو دلبستگی به زندگی گذشته و نوستالژیک بودن آن‌ها و از جهتی دیگر زندگی مدرن و رفاه نسبی، ما را به این سو می‌کشاند و هیچ گریزی از آن نیست. همه ما علاقه‌مند به استفاده از تکنولوژی هستیم اما گاهی در ازاء به‌دست آوردن این امتیازها، مجبور به از دست دادن چیزهای دیگر می‌شویم که جبران شدنی نیست.
 
 
با وارد کردن شخصیت اژدها از دنیای فانتزی به دنیای واقعی و برجسته‌سازی این حیوان افسانه‌ای، آیا هدف‌تان تغییر نوع نگاه در فرهنگ ایرانی‌ها به اژدها - که آن را نماد بدی و زشتی تصور می‌کنند - بود؟

اژدها برای بچه‌ها مظهر قدرت است؛ موجودی افسانه‌ای با توانمندی‌های منحصر به فرد و گاه رام‌نشدنی یا سخت رام‌شدنی. به نظر می‌رسد همین ویژگی‌های منحصر به فرد تنها برای بچه‌ها جالب باشد. هرچند اغلب حیوانات در زندگی شهری به گونه‌ای وارد شدند؛ اما در این کتاب تلاش کردم که شخصیت جدیدی را وارد زندگی شهرنشینی کنم. شخصیتی که همه قابلیت‌های اژدها را دارد اما در عین حال علاقه‌مند است که زندگی شهری را تجربه کند. باید دید که در این زندگی چه چیزهایی را کسب می‌کند و چه چیزهایی را از دست می‌دهد و برای او کدام گزینه‌ها ارجح‌تر است.

کودکان با حیواناتی همچون اژدها و دایناسور که قوه‌ تخیل آن‌ها را پرورش می‌دهد، ارتباط خوبی دارند چون این حیوانات برای آنان نماد قدرت است. آیا استفاده از شخصیت اژدها برای همذات‌پنداری کودکان با آن بود؟

استفاده از شخصیت اژدها در این داستان‌ها بیشتر به همان دلایلی بود که ذکر شد. علت دیگر تاثیرگذاری زندگی شهری روی ساکنان شهرهاست که تازه واردها به زندگی شهری، ناخواسته گاه تبدیل به چیزی می‌شوند که از ذات آن‌ها فاصله دارد. وقتی اژدهایی به شهر یا جایی که متعلق به او نیست، می‌رود، باید مراقب و آگاه باشد که چگونه این تغییرات را بپذیرد و در همه این مراحل چرایی‌هایی وجود دارد. قضاوتِ اینکه آیا این همه عقب‌نشینی خوب است یا نه، بر عهده خواننده است.

با توجه به آثار قبلی شما که در حوزه نوجوان و بزرگسال بود، چه شد که تصمیم گرفتید یک مجموعه دنباله‌دار را در حوزه کودک خلق کنید؟

نوشتن برای من قانونی ندارد که خودم را ملزم کنم برای گروه سنی خاصی بنویسم. وقتی سوژه‌ای ذهنم را قلقلک می‌دهد و قصد بیرون آمدن دارد، با خودکار سوژه را از ذهنم بیرون کشیده و روی کاغذ به او زندگی می‌بخشم. بعد با خودم‌ می‌گویم: «این برای دوستان نوجوانم است... آن یکی برای بچه‌ها که خیلی دوستشان دارم و چند تا هم برای بزرگترهاست که دنیای درونِشان شبیه من است.» اما در پاسخ به قسمت دوم پرسش شما که چگونه داستان دنباله‌دار نوشتم، باید بگویم که این مسئله به موضوع هر داستان برمی‌گردد؛ گاهی موضوعی با نوشتن چند خط کامل می‌شود و باید در پشت آخرین جمله یک نقطه گذاشت و آن را تمام کرد. اما گاهی باید با شخصیت‌های داستانی به داستان دیگر رفت.

با توجه به اینکه در زمینه ادبیات کودک و نوجوان در خوزستان کم کار شده است، ما با محدودیت نویسنده حرفه‌ای در این حوزه مواجه هستیم، وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در استان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نوشتن برای کودکان خیلی دشوار است و برای نوشتن داستان کودکان، نیاز به شناخت کودک و دوران کودکی
است و فراگیری دوره‌های نوشتن برای کودکان از ضروریات این‌کار است. هر چند نوشتن برای کودکان مسیر سخت و پُر تلاطمی دارد و هر نوشته‌ای را نمی‌توان داستان مناسبی برای کودکان در نظر گرفت، اما اینکه بگوییم تعداد نویسندگان کودک در خوزستان کم است، نمی‌توان به‌طور قطعی اعلام کنیم، چون آمار دقیقی از نویسندگان خوزستانی نداریم. برخی از مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان خوزستان در حوزه نوشتن برای کودک و نوجوان فعال هستند. قطعا نیروهای غیرکانونی فعالی هم در این زمینه فعالیت دارند. همین جا از شما خانم حیدرپور عزیز که خود یکی از اعضای فعال شورای کتاب کودک هستید، درخواست می‌کنم تا با تعامل و بازنگری بتوانیم نشست‌های تخصصی ادبیات کودک را تشکیل داده و برای ارتقاء و کیفیت کتاب‌های کودک اهتمام بیشتری بورزیم.
 
سوال پایانی: پس از مجموعه «خال خالی» کار جدیدی در دست اقدام دارید؟

بله. یک مجموعه ۵ جلدی دیگر هم نوشته‌ام که برای کودکان زیر دبستان و نوجوانان است که در حال حاضر مراحل تصویرگری را در دست ناشر می‌گذراند. همچنین مشغول نوشتن یک مجموعه ۳ جلدی با موضوع داستان اجتماعی برای کودکان هستم. به غیر از موارد ذکر شده برای سه کار کودک با چند ناشر قرارداد دارم و در حال ویراستاری دومین مجموعه داستان بزرگسالم هستم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها