با مطالعه این اثر میتوان به تصویر روشنی ازنظریه مثل افلاطون آنگونه که خود افلاطون طرح کرده است دست یافت.
در «دیباچه» این کتاب آمده است: «در ۱۹۴۸ دانشگاه کوین، در بلفاست، این افتخار را نصیبم کرد که مرا برای ایراد خطابه - درس پادمانی که به یاد مورخ برجسته اندیشه باستان، سر سموئل دیل، برپا شده بود، برگزید. فرصت را غنیمت شمردم تا مطالبی درباره نظريه مثل افلاطون، که مدتی بود دربارهاش کار میکردم، بیان کنم و مفاد آن خطابه در آخرین فصل و سایر قسمتهای کتابی که پیش رو دارید آمده است. لازم ندیدم فقرات نقل شده از افلاطون و دیگر نویسندگان یونانی را، چنانکه مرسوم است، به زبان یونانی بیاورم، بلکه به ترجمه آنها با استفاده از ترجمهای خوب از میان ترجمههای موجود اکتفا کردم. از ترجمههای عالی کو رنفورد از پارمنيدس، ثنايتوس، سوفسطایی، و تیمایوس نقل قول کردم. برای تسهیل دستیابی به فقرات افلاطونی در متن اصلیشان، بهطور دقیق به شمارهگذاری صفحات و خطوط متن برنت ارجاع دادهام.»
همچنین در فصل اول این کتاب میخوانیم: «هرکسی که درصدد پیگیری تاریخ نظريه مثل برآید، ناچار باید محاورات را در ترتیب خاصی مد نظر قرار دهد و البته مشخص کردن ترتیب درست آنها بسیار دشوار است و از جهات زیادی هنوز باید به گونهای حدسی عمل کرد. در آثار افلاطون به جز اشاره به محاکمه و زندانی شدن سقراط، اشارات بسیار معدودی به رخدادهای تاریخی زمان خود وی به چشم میخورد و آنجا که چنین اشاراتی وجود دارد گاهی به آسانی نمیتوان گفت افلاطون بهکدام یک از دو رخداد اشاره میکند. بهعلاوه، در محاورات افلاطون بسیار کم اتفاق میافتد که حتى به عامترین صورت، ارجاع به محاورهای دیگر یا ارجاع به کتابهای اخیر نویسندگان دیگر را شاهد باشیم. اگر فقط به این دو نوع گواهی بسنده کنیم، اطلاعات ما درباره ترتیب نگارش محاورات بسیار ناچیز خواهد بود.
غالبا سعی کردهاند تاریخ آنها را به روش دیگری مشخص کنند؛ مبنای چنین کوششی این فرض بوده است که تکامل آموزههای افلاطون بایستی تابع ترتیب خاصی بوده باشد و میتوان محاورات را بر پایه پختگی نسبی آموزههایی که در بردارند معین کرد. اما این روش در دست افراد مختلف نتایج بسیار متفاوتی داده است و در عین حال که در اصل نادرست نیست، در هنگام کاربرد ممکن است بیش از اندازه سلیقهای گردد. روشی که بیش از همه سودمند واقع گشته و آنگاه که پژوهشگران مختلفی آن را به کار گرفتهاند بیش از سایر روشها به نتایج هماهنگتری منجر شده است، روش سبکشناختی است. پژوهشگران مختلف با شروع از این روایت دیوگنس لائرتيوس، که افلاطون قوانین را منتشر نشده باقی گذاشت و بر پایه این دیدگاه مورد قبول همگان که قوانین آخرین اثر افلاطون است، سبک و دایره واژگان قوانین را به مثابه معیاری برگرفتهاند و همانند دیگر محاورات با قوانین از حیث تعداد زیادی از عاملهای مستقل استفاده از حروف یا ترکیبی از حروف خاص، انتخاب فلان مورد از دو واژه مترادف، پرهیز از استعمال دو حرف صدادار در کنار یکدیگر، و جز این ها سنجیدهاند و از این راه به نتایجی دست یافتهاند که درخصوص ترتیب محاورات تا حدودی سازگار و تا حدودی نیز ناسازگارند.»
کتاب «نظریه مثل افلاطون» اثر دیوید راس و ترجمه حسن فتحی، در 366 صفحه و با قیمت 110000 تومان از سوی نشر نی وارد بازار نشر شده است.
نظر شما