به گفته نویسنده کتاب «دکمههای گربهای»، هنوز برای بسیاری از ما کتاب کودک به معنی ادبیات داستانی است نه آموزش مهارتهای زندگی؛ از سوی دیگر بسیاری از داستانهای ما پیام جهانی ندارند.
به گفته نویسنده کتاب «جهان مال من است»، اشکالی ندارد نویسندهها درباره روزگار کودکی خود بنویسند آنچه اهمیت دارد پیام کتاب است که باید جهانی باشد تا با مخاطب امروز ارتباط برقرار کند. از سوی دیگر، نویسنده یک حلقه از زنجیره نشر است و زمانی همه چیز به خوبی جلو میرود که تصویرگر و ناشر و ویراستار و بررس و مدیر هنری، کار خود را درست انجام دهند و ذهنیت کلاسیک نداشته باشند.
حدادی به اینکه تعریف ما از کتاب کودک، همچنان ادبیات داستانی است اشاره و بیان کرد: همچنان از نگاه خانوادهها و حتی ناشران، کتاب کودک به معنی ادبیات است در صورتیکه همهجای دنیا کتابهایی در زمینه علم و مهارتهای زندگی منتشر و با استقبال روبهرو میشود چرا ما باید ذهن خود را به داستان محدود کنیم در حالیکه در سالهای اخیر هم ناشران بزرگ ایرانی به سراغ اینگونه کتابها رفته و آنها را به فارسی برگرداندهاند؛ چرا نویسندههای ما دوست ندارند کتابهایی با موضوع مهارتهای زندگی بنویسند؟!
به گفته نویسنده «سیب و درخت و دختر»، هنوز ذهن ما ایرانیها به کتاب تصویری عادت ندارد؛ به همینخاطر، گاه ناشران و بررسها، کتابی را بهخاطر نامفهوم بودن رد میکنند و نمیپذیرند در حالیکه آن کتاب، یک اثر تصویری است و با متن کامل میشود و تصویرگر، راوی دوم آن است. مثلا «قصههای من و بابام»، در شمار کتابهای بدون متن بوده اما وقتی به ایران آمده، داستانی به آن افزوده شده تا با خواننده ایرانی ارتباط برقرار کند. البته در سالهای اخیر هم به تعداد کتابهای تصویری بیشتر شده هم اهمیت تصویرگران و مدیران هنری بیشتر شناخته شده است.
نظر شما