نگاهی به کتاب «دین و مذهب در عصر تیموری»
روشن شدن چگونگی وضعیت کیفی و کمی دینداری اکثریت مردم و سلاطین تیموری
ابعاد مختلف اعتقاد دینی و مذهبی مردم و حاکمان تیموری در کتاب «دین و مذهب در عصر تیموری» بررسی شده و نشان میدهد بررسی اعتقادات دینی و تغییرات گوناگون مردم از ضروریات تحولات اجتماعی این عهد است.
کتاب در پنج فصل تدوین شده که «مروری بر اوضاع دینی و مذهبی ایران در آستانه تاسیس سلسله تیموری»، «دیدگاههای دینی و اعتقادی فرامانروایان تیموری»، «فرقهها و مسلکهای صوفیانه در دوره تیموری»، «سازمانها و بناهای دینی و مذهبی در دوره تیموری» و «بزرگان و فرهیختگان دینی در دوره تیموری» عناوین سرفصلهای آن را در بر میگیرد.
در فصل نخست مولف نگاهی به ادیان موجود در ایران تا پیش از دوره تیموری و تحول این ادیان پس از استقرار تیموریان و نوع برخورد آنها با ادیان گوناگون مستقر در شهرهای ایران میپردازد و درباره گرویدن سلاطین تیموری به دین اسلام و برخورد با سایر ادیان مینویسد: «در دوره تیموری و و در پایان قرن هیجدهم درک و دریافت صحیحی از اسماعیلیان به سبب اندک بودن منابعشان در دست نبود. به همین دلیل افسانه هایی درباره نزاریان باب شد و به تدریج و از روی حساب شاخ و برگ عناصر جدیدی بر آن افزوده شد. اروپاییان به دلیل عدم آگاهی از اسلام و مذاهبش گرایش فوقالعادهای به داستانهای رومانتیک و خیالآمیز شرقی داشتند، سخت تحت تاثیر تعصبات و غرضورزیهای مسلمانان غیراسماعیلی نسبت به اسماعیلیان قرار گرفتند.»
«شاهرخ برخلاف تیمور جانشینی برای خود انتخاب نکرد و فرزندانش بایسنقر و جوکی میرزا در زمان حیات او درگذشته بودند و فرزند دیگرش الغبیگ بیشتر اوقات در سمرقند بود و به عنوان مهمان به دربار پدر دعوت میشد و در امور سلطنت دخالتی نداشت. ابراهیم سلطان پسر دیگر شاهرخ در زمان پدر حاکم فارس بود. در این دوره مردم با نوعی گرایش به سوی احساسات و عواطف دینی نقش برتر و پیشرویی در تاریخ تیموری ایفا کردند. اثرات این نقش را میتوان تا مدتها پس از زوال سلسله تیموری در بسیاری از آثار هنری، معماری و تاریخی مشاهده نمود و از جمله افرادی که نقش ارزندهای را در این عرصه ایفا کرد بایسنقرمیرزا بود.»
در فصل سوم «فرقهها و مسلکهای صوفیانه در دوره تیموری» مولف سراغ تصوف رفته است، آنچه که پس از غلبه مغولان در آشفته بازار فکری و روحی مردم را به سمت تصوف کشاند تا نسبت به آنچه که بر سرشان آمده کمتر تاسف بخورند. تصوفی که در قرن هفتم و هشتم در سراسر ممالک اسلامی از جمله ایران رواج یافت که فرقههای خود را به در میان سنی به ویژه شیعه داشت؛ از جمله نقشبندیه، حروفیه، نوربخشیه، نعمت اللهیه و مشعشعه.
با تاثیری که اسلام بر مردم داشت به مرور در هنر نیز اثر خود را نشان داد این اثر در دوره تیموری در ساخت و معماری مساجد، خانقاه، مصلی، مدرسه و حوزه علمیه، دیوانبیگی یا دیوانخانه تجلی پیدا کرد. به طوری که در دوره تیموری ترقی و پیشرفت ابنیه مذهبی را به دنبال داشت و در شهرهایی چون سمرقند، هرات، شیراز و خراسان آثار هنر دوره تیموری تبلور بیشتری پیدا کند.
دوره متمادی توقف علوم دینی و انحطاط فکری در ایران، وقفهای ملالانگیز بود اما مردان آزادفکری بودند که اصل مسائل اسلامی را بیچون و چرا میکشیدند و دولت از رسیدگی به این موضوع غافل بود و یا محتاطانه تعامل میورزید. البته هر گاه نبوت یا دیگر اصول اسلامی مورد تعرض قرار میگرفت، شمشیر از نیام برکشیده میشد... در این میان افراد فرهیختهای نظیر شاه نعمتالله ولی، عبدالرحمن جامی، ابن ابی جمهور احساوی، جلالالدین دوانی و کمالالدین حسین بن علی کاشفی واعظ نقش ارزندهای را در انتقال مفاهیم دینی و اخلاقی در قالب نثر و نظم از خود به جای گذاشتند که در این مجال به «بزرگان و فرهیختگان دینی در دوره تیموری» پرداخته شده است.
کتاب «دین و مذهب در عصر تیموری» نوشته لیلا شریفیان در 118 صفحه و به بهای 35 هزار تومان از سوی نشر آوشت منتشر شده است.
نظر شما