یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۶
امروزه به «شاعران آشنا به حکمت» و «حکمای آشنا به شعر» محتاجیم

مجتبی طالبی، نویسنده و پژوهشگر گلستانی و مؤلف کتاب «فیلسوف کوچولوی من» معتقد است: فلسفه روحیه‌ی پرسشگری را در کودکان و نوجوانان تقویت می‌کند و در درازمدت، فکرشان را خلاق و تفکرشان را انتقادی بار می‌آورد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گلستان؛ مجتبی طالبی، نویسنده و دانشجوی دکترای فلسفه دین، مدرس و دبیر پژوهشی گروه فلسفه و عرفان اسلامی جامعه المصطفی العالمیه گرگان و سردبیر واحد نمایش رادیو گلستان و مؤلف آثاری چون «درآمدی بر رسانه دینی»، «چهارمقاله در باب مهدویت و منجی گرایی»، «در وادی عشق و طلب»، «ساعت به‌وقت ماه»، «لغت موران به روایت موری از تبار انسان» و گنجینه صوتی «یک فنجان گفتگو - گفتگوی خیالی و خیال‌انگیز با مفاخر سرزمین تاریخی جرجان و استرآباد» است.

از «مجتبی طالبی» به‌تازگی کتابی با عنوان «فیلسوف کوچولوی من / تحلیل براهین اثبات وجود خدا در ادبیات کودک و نوجوان» به همت نشر «امرتات» منتشر و در 67 صفحه‌ی روانه‌ی بازار نشر شده است.

با او که معتقد است؛ اگر بین فلسفه و ادبیات که به لحاظ تاریخی، پیوندی دیرینه دارند؛ مجدداً رابطه برقرار شود، خاصه پیوند فلسفه با شعر، ادبیات نمایشی و ... می‌تواند در امور فرهنگی، کارگشا باشد؛ به بهانه‌ی انتشار کتاب جدیدش به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه ازنظر مخاطبان می‌گذرد.
 
ایده تولید کتاب با موضوع فلسفی برای مخاطب کودک و نوجوان چطور شکل گرفت؟ 
بنده دغدغه‌هایی دارم که برای آن دغدغه‌ها قلم‌فرسایی می‌کنم. مدت‌ها بود که به کودکان و نوجوانان فکر می‌کردم و اینکه برای این نسل، چه‌کار مثبتی می‌توانمانجام دهم. «فیلسوف کوچولوی من» تلاشی برای معطوف کردن توجهات به سه موضوع مهم؛ پرسش کودکان درباره خدا، نحوه‌ پاسخ‌گویی به آن پرسش‌ها و ظرفیت عظیم فلسفه و ادبیات است.

به‌طور طبیعی کودکان و نوجوانان وقتی قدم در مسیر صیرورت می‌گذارند، درباره‌ خدا می‌پرسند و هرکس به فراخور دانش و بینشی که دارد، به آن پرسش‌ها پاسخ می‌دهد؛ اما آیا تمام آن پاسخ‌ها مبتنی بر «براهین اثبات وجود خدا» در فلسفه دین است؟! مسلماً خیر و چه‌بسا پاسخ‌های یک فرد نامطّلع- قربه الی الله!- کودک و نوجوان را به سمت‌وسوی ایمان‌های تقلیدی و حتی شرک‌های خفی و جلی بکشاند. این بود که در درجه‌ اول، باید برخی از براهین مهم و پرکاربرد را عنوان کرده و تقریری ساده از براهین به مخاطب ارائه می‌دادم.

البته برخی از برهان‌های اثبات وجود خدا به‌تنهایی کافی نیست ـ مثل برهان نظم ـ، برخی برهان‌ها قابل نقد است ـ مثل برهان حرکت ـ بعضی برهان‌ها بومی سنت فلسفی، کلامی و الهیاتی ما نیست اما می‌تواند اصلاح شود ـ مثل برهان تجربه‌های دینی ـ و خلاصه هر برهانی نقاط قوت و نقاط ضعفی دارد تا می‌رسیم به برهان صدیقین ـ با تقریرهای متعددی که دارد ـ  و یا برهان فطرت ـ اجماع عام ـ  و ... که می‌توانند یاریگر نظام تعلیم و تربیت در حوزه‌ی خداشناسی و توحید باشند.
 
در بین این مباحث تخصصی، بین فلسفه و ادبیات و شعر کودک و نوجوان چگونه پیوند ایجاد کردید؟
ادبیات - خاصه شعر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. شعر کودک و نوجوان، امروز تنوع و تکثر بسیار دارد و به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌شود؛ اما آنچه در این پژوهش مطرح است، نگرش شاعران به براهین اثبات وجود خداست.

در ادبیات کودک و نوجوان به بعضی از این برهان‌ها توجه زیاد شده، مثل برهان نظم اما از برهان‌های دیگر غفلت شده و دلیلش گسستن پیوند میان ادبیات و حکمت است. البته این کتاب، دو بخش دارد؛ بخش اول، تحلیل براهین اثبات وجود خداست و برای معلمان، شاعران و مربیان و ... است و ۱۰ برهان به ساده‌ترین شکل توضیح داده شده است. در بخش اول ضمن تحلیل برهان‌ها، نمونه‌هایی از اشعار شاعران کودک و نوجوان آورده شده که قابل‌تأمل‌اند.

اما در بخش دوم کتاب، از باب اینکه شیوه‌ تمام آثار پژوهشی من، حرکت از پژوهش به‌طرف تولید اثر است، برای هرکدام از آن برهان‌ها که گفته شد، یک شعر به‌عنوان نمونه سروده شده است. البته تأکید می‌کنم، این شعرها یک مثال، یک نوع تمرین برای مخاطب است.

درمجموع، غرض این کتاب، بیان شعرهای کودکانه‌ من نیست، غرض این است که مربیان، معلم‌ها و شاعران و هنرمندان، اولاً براهین اثبات وجود خدا را بشناسند و فقط به چند برهان مثل برهان نظم، خودشان را محدود نکنند. همچنین به‌وسیله‌ این برهان‌ها، با استفاده از زبان شعر، به تولید اثر بپردازند و نیز با پیوند دوباره شعر و فلسفه، پاسخی برای پرسش‌های کودکان داشته باشند.



 برهان برای اثبات وجود خدا و اساساً فکر کردن درباره خدا، برای بزرگ‌ترها چالش‌برانگیز است؛ چه برسد برای کودکان، آیا توجه دادن کودک و نوجوان، به پرسش درباره خدا، برای کودک دشواری‌های فکری ایجاد نمی‌کند؟  

سؤال شما دو بخش دارد. من ترجیح می‌دهم اول به سؤال دوم شما پاسخ بدهم. آیا فلسفه و فلسفه ورزی کودک را خسته نمی‌کند؟! این‌جمله باید معنا شود! از شما می‌پرسم، آیا کودک از فراگرفتن موسیقی، خوشنویسی، طراحی، نقاشی و ... از بازی کردن، از تماشای تلویزیون و ... خسته نمی‌شود؟! ... مسلماً هر کاری خستگی دارد.

اما اگر کودک، معلم خوبی در موسیقی، طراحی، نقاشی و ... همراهِ خوبی در بازی، یا فیلم خوب و خلاقانه‌ای برای نگاه کردن داشته باشد، خستگی‌اش همراه با تعالی است و این تعالی در درازمدت برای کودک و نوجوان امری مبارک است.

در پیوند براهین اثبات وجود خدا (فلسفه دین) با ادبیات (شعر)، همان‌قدر که فیلسوف مهم است، شاعر هم مهم است و شاید کار شاعر بسی سخت‌تر از فیلسوف باشد؛ اما یادمان باشد که شعر، بدون پشتوانه‌ فکر، یک تفنن ذوقی محسوب می‌شود.

در واقع شعر فقط خیال و الفاظ نیست؛ عناصر دیگری هم هست که تجربه ثابت کرده، راز ماندگاری قله‌های ادبیات ما، آن عناصر است. البته این نظر هماهنگ با زمین فکر من است و ممکن است برخی شاعران آن را نپذیرند اما نمی‌توانم این کلام‌ رسول‌الله (ص) را نادیده بگیرم که (إنّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكَما... / أمالي الصدوق: 495 / 6).

شاعرانی که دغدغه‌ تربیت دینی، ارتقاء ساحت عقلی، تأکید بر تفکر خلاقانه و انتقادی و دغدغه‌ی تقویت روحیه پرسشگری در کودکان و نوجوانان داشته باشند، می‌توانند به فلسفه رجوع کنند و فلسفه، متواضع‌تر از آن است که یاریگر ادبیات نباشد.

اساساً عقل، متواضع است و جهل متکبر؛ البته این نکته را هم اضافه کنم که در بستر فلسفه و عرفان اسلامی، معارفی وجود دارد که متأسفانه آن را نادیده گرفته‌ایم! یک ظرفیت عظیم که اگر در نظام تعلیم و تربیت از آن استفاده شود، پاسخگوی پرسش‌های بنیادین است.

پس چه‌بهتر که شاعران (خاصه شاعران حوزه‌ کودک و نوجوان) پیش‌قدم شوند و بر اساس آن مبانی، به خلق اثر بپردازند.

نسل‌های گذشته ما، با همان زبان فاخری که ۱۴۰۰ سال است حفظ‌ شده است، شاعران حکیم و حکیمان شاعر داشتند که ما میراث‌خوار آن‌هاییم. امروز هم به شاعران آشنا به حکمت و حکمای آشنا به شعر، محتاجیم. در ادبیات کودک و نوجوان، این احتیاج بیشتر احساس می‌شود.

مرحوم شهید مطهری، به این درک والا رسیده بود که باید تکبر را از ساحت فلسفه زدود و معارف را ساده بیان کرد. او پیشرو در حوزه‌ کودک و نوجوان هم بود. داستان و راستانش همچنان برای نوجوانان و جوانان جذاب است.

و اما پرسش اول؛ اینکه «آیا توجه دادن کودک و نوجوان، به پرسش درباره خدا، چالش‌برانگیز نیست؟» معتقدم انسان است و پرسش‌هایش! پرسش چالش و خطر ندارد. نپرسیدن خطر دارد. تقلید کورکورانه آن‌هم در مساله‌ مهمی چون توحید، خطر و چالش دارد. کم‌عمقی، ایستایی، بی‌هویتی خطر دارد. حالا که صحبت از شهید مطهری شد، اجازه بدهید مطلبی را از آن شهید بزرگوار نقل کنم.

در حدیث معروفى است که یک عرب بدوى آمد خدمت رسول خدا و عرض کرد: «یا رَسولَ اللَّه! هَلَکْتُ» تباه شدم. پیغمبر اکرم فوراً مقصود او را درک کرد، فرمود: فهمیدم چه می خواهى بگویى، لابد می‌گویى شیطان آمد به تو گفت: مَنْ خَلَقَکَ؟ تو هم در جوابش گفتى که مرا خدا آفریده است. شیطان گفت: مَنْ خَلَقَهُ؟ خدا را کى آفریده است؟ تو دیگر نتوانستى جواب بدهى. گفت: یا رسولَ اللَّه! همین است. پیغمبر فرمود: ذلِکَ مَحْضُ الْایمانِ. (عجبا!) فرمود: چرا تو فکر کردى که هلاک شدى؟! این عین ایمان است؛ یعنى همین تو را به ایمان واقعى مىی‌رساند، این تازه اول مطلب است. چنین فکرى که در روح تو پیدا شد، این شک که پیدا شد (باید براى رفع آن تلاش کنى) شک منزل بدى است ولى معبر خوب و لازمى است.

زمانى بد است که تو در همین منزل بمانى. شیطان به تو گفت: تو را چه کسى خلق کرده است؟ گفتى: خدا گفت. خدا را چه کسى خلق کرده؟ گفتى: دیگر نمی‌دانم، بعد هم سر جایت نشستى. این، شک تنبل‌ها است، خود هلاکت است؛ اما تو که چنین آدمى هستى که وقتى چنین شک و وسوسه‏‌اى در تو پیدا شد در خانه ننشستى، از مردم هم رودربایستى‏ نکردى و نگفتى که اگر من به مردم بگویم چنین شکى کرده‌ام می‌گویند پس تو ایمانت کامل نیست، معلوم می‌شود که یک حس و طلبى در تو هست که فوراً آمدى نزد پیغمبرت سؤال کنى که اگر من چنین شکى پیدا کردم چه کنم؟ آیا این شک را با یک عمل رد کنم یا با یک فکر؟ ذلِکَ مَحْضُ الْایمانِ این عین ایمان است؛ چرا از چنین چیزهایى می‌ترسی؟! این است آزادى در تفکر که این مهم در جلد 24 مجموعه آثار شهید مطهری آمده است.

درمجموع فلسفه برای کودکان و نوجوانان، آن‌ها را رها نمی‌کند. روحیه‌ پرسشگری را در آن‌ها تقویت می‌کند و در درازمدت، فکرشان را خلاق و تفکرشان را انتقادی بار می‌آورد و چه‌بهتر که در این راستا با زبان شعر با آنان سخن بگوییم. زبان شعر و مضمون فلسفه و این پیوند، بسیار مبارک است.
 
طرح چنین مباحثی در کتاب «فیلسوف کوچولوی من ...» چه طیف مخاطبی را می‌تواند با خودش همراه کند؟
این کتاب هدیه‌ای به معلمان و مربیان عزیز است و خانواده‌هایی که دوست دارند فرزندانشان خداوند را بامعرفت بشناسند. پرسش اصلی در کتاب این است که «با چه براهینی می‌توان وجود خداوند را برای کودک و نوجوان اثبات کرد؟» در پاسخ به این پرسش، نقش ادبیات مورد تحلیل قرارگرفته و شواهدی ذکر می‌شود.

همچنین بخش پایانی کتاب، مرور براهینی است که ذکر شد و مورد تحلیل قرار گرفت اما با زبان شعر برای کودکان و نوجوانان؛ بنابراین می‌توان در هر سطحی، کتاب را مطالعه کرد و برهان را شناخت و شعرهای توحیدی‌اش را با کودکان زمزمه کرد. امیدوارم این کتاب، به شاعران ایده بدهد برای خلق آثار متعدد توحیدی و به اهل فلسفه انگیزه بدهد برای ورود به عرصه‌ای که کمتر به آن توجه شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها