سرانه مطالعه همواره یکی از سنجههای فرهنگی در بحث توسعه یافتگی جوامع محسوب میشود. ارتباط دوسویه میان مطالعه و توسعه، بسیار قابل اهمیت است؛ اما مطالعه ایرانیان همواه از موضوعات مناقشه برانگیزی است که گویای نقش کم اهمیت کتاب و مطالعه در زیست روزمره آنها دارند. دلایل بسیاری برای این نقصان مطرح شده است. در این نوشتار، با توجه به تاریخچه و فرهنگ عمومی ایرانیان، تغیر رفتار مطالعه و نوع دیگر خواندن را بررسی میکنیم.
به زعم مک لوهان در کهکشان شفاهی که از آن با عنوان نظام قبیلهای یاد میکند، ارتباطات شفاهی الگوی اصلی ارتباط انسان است و تعاملات رو در رو و کنش شفاهی از مهمترین رسانههای ارتباطی بشر در این دوره هستند.
یکی از دلایل عدم تمایل ایرانیان به مطالعه، فرهنگ موسوم به شفاهی آنها قلمداد شده است. به باور محسنیانراد، تفاوت بین مدت زمان اقامت غربیها در کهکشانهای سهگانۀ مک لوهان و ایرانیان از یک طرف و کیفیت این اقامت از طرف دیگر، سبب بروز ویژگیهای اجتماعی خاصی در زمینه ارتباطات انسانی و رفتار فرهنگی آنها شده است. به باور او، بدون در نظر گرفتن متغیر سواد، شاید بتوان کم توجهی نسبی ایرانیها را به پیامهای مکتوب، چه در حد روزنامه، مجله، کتاب و چه گزارشهای اداری، نامهنگاری و... ناشی از عواملی از جمله عدم اقامت کافی در کهکشان گوتنبرگ دانست.
در واقع با بررسی کمی مدت زمان اقامت در سه کهکشان شفاهی، مارکنی و گوتنبرگ، این کمیتها را مبنای قضاوت درباره ویژگیهای اجتماعی در زمینه ارتباطات انسانی میکند. وضعیت اقامتهای مختلف ایرانیان را در سه کهکشان مذکور و اختلاف ماندن در هر کدام از این کهکشانها، یکی از عوامل عدم تمایل ایرانیان به خواندن متن مکتوب است. اینکه ما ایرانیان واجد فرهنگی شفاهی و ارتباطات میان فردی مستحکم هستیم، نکته قابل اهمیتی در بررسی علت عدم گرایش آنها به کتابخوانی دارد.
اما نباید از نظر دور داشت که فعل خواندن مدتهاست محدود به مطالعه متن مکتوب یا کتاب کاغذی نیست. کتابهای شنیداری و صوتی، امکان دیگر گونه مطالعه را فراهم میسازند. در کنار عللی مانند قیمت بالای کتاب، دسترسی و توزیع نامتوازن آن در سطح کشور، میتوان از قابلیت و فرصتهایی که کتابهای صوتی در اختیار مخاطب قرار میدهد، صحبت کرد.
ضمن اینکه زندگی مدرن امروزی که به شدت با ابزارهای الکترونیک گره خورده است، بر زیست فردی افراد تاثیر قابل توجهی داشته و در این ارتباط مستمر الکترونیکی، مطالعه به شیوه کلاسیک آن کمتر مجالی برای مخاطب ایجاد میکند. مخاطبی که در تصرف شبکههای اجتماعی و فضای مجازی قرار داشته و نمیتواند زیست خود را بیرون از این فضا مدیریت کند. بنابراین شاید بتوان معادله عدم اقامت کافی در کهکشان گوتنبرگ را با فرهنگ شفاهی ایرانیان و بهرهگیری از ویژگیهای شنیداری کهکشان مارکنی بر هم زد و فرهنگ شفاهی را در ترکیب با امر شنیدن به کمک سرانه مطالعه پایین آورد. و گسترش آن با توجه به قابلیتهای شنیداری کتاب صوتی نقصان موجود را کاهش دهد.
در این فضای محصور الکترونیکی، کرونا نیز کاتالیزوری است که مسیر زیست ماشینی افراد را با سرعت بیشتری پیش میبرد. برخط شدن بسیاری از اموری که تا پیش از کرونا به شیوه فیزیکی صورت میگرفت، روند ماشینی شدن را تصاعدیوار افزایش داده است.
هنگامی که فرهنگ شفاهی و فضای کرونا را در کنار یکدیگر قرار دهیم، شاید بتوان به گزینه کتاب صوتی یا شنیداری بیش از پیش فکر کرد. شنیدن کتاب در ترافیکهای طولانی و در میان ساعاتی که زندگی شهری فرد را مجبور به صرف وقت بیشتری میکند، جایگزینی مناسب برای مطالعه کاغذی کتاب محسوب میشود. شنیدن کتابی که تا پیش از این فرصتی برای خواندن آن وجود نداشت. ضمن اینکه امکان دسترسی فیزیکی آن با توجه به توزیع محدود و شمارگان پایین مشکل به نظر میرسد و قیمت بالای کتاب، شنیدن کتاب را شنیدنیتر میکند. اما برخی شاید کتاب صوتی را چندان به عنوان فعالیتی قابل قبول و موثر در ترویج کتاب و کتابخوانی ندانند. اینکه این فعالیت چه میزان با امر مطالعه نسبت برقرار میکند یا خیر، شاید چندان مورد اهمیت نباشد. نکته حائز اهمیت، گرایش و فراهم آوردن بستری برای عادت به مطالعه به هر شیوهای است. فضای مجازی و سایبری امروز نه تنها مانعی برای مطالعه بیشتر کتاب نیست، بلکه میتواند مسیر سهل و قابل دسترسیتری را برای کتابخوانی میسر سازد.
این نوشتار سرآغازی برای پرداختن به هنر تهیه کتاب صوتی است. در پرونده ویژه «کتاب صوتی» ساز و کار هنر کتاب صوتی را در گفتوگو با صداپیشگان، گویندگان رادیو و هنرمندانی که تجربه کتاب صوتی داشته یا خواهند داشت، بررسی خواهیم کرد.
نظر شما