«تصویرگری مذهبی و اما و اگرهایش»/ شماره دو؛ لیدا معتمد:
تصویر کردن چهره ائمه (ع) محدود کردن ذهن مخاطب است
به گفته مدیر گروه هنری «دنیای عجیب»، نمیتوان آن همه شکوه و جلال و روحانیتی را که در چهره پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) است، به راحتی نشان داد و ذهنیت مخاطب را به تصویری محدود کرد که زاییده تخیل و برداشت شخصی هنرمند است.
به گفته مدیر گروه هنری «دنیای عجیب»، تعداد تصویرگرانی که هم به متن وفادار باشند و هم سبک و سیاق کار خود را بشناسند، کم است. ناشران هم چارهای ندارند جز اینکه کار خود را به همان افراد اندک سفارش بدهند؛ با این اوصاف، طبیعی است اگر تنوع چندانی در تصویرگری داستانهای مذهبی وجود نداشته باشد.
معتمد به محدودیتهایی که در تصویرگری مذهبی وجود دارد اشاره و بیان کرد: براساس عرف، برای تصویر کردن داستانهای مذهبی باید از رنگهای محدود که به سبک زندگی و پوشش مردم و فضای خانههاشان در آن روزگار نزدیک باشد استفاده کرد. برای مثال در اینگونه تصویرها از فیروزهای و لاجوردی و سرخ و رنگهای قهوهای و کرم استفاده میشد و صورتی و بنفش و قرمز و رنگهای درخشان را برای تصویرکردن شمر و یزید و دشمنان پیامبر و امامان به کار میبرند در حالیکه رنگ، رنگ است و نباید محدودیتی در انتخاب آن وجود داشته باشد؛ اما برای اینکه مخاطبان بهتر بتوانند حالا و هوا و فضای داستان را درک کنند، این قواعد وضع شده و ما هم چارهای جز دقت در انتخاب رنگها نداریم.
تصویرگر «من حرفی دارم که شما بچهها باور میکنید» با اشاره به اینکه با تصویرکردن چهره معصومین و نشان دادن صورت آنها مخالف است گفت: وقتی ما از کسانی میگوییم که با دیگران تفاوت دارند چگونه میتوانیم چهرهشان را تصویر کنیم؟ اصلا چگونه میتوانیم آن همه شکوه و جلال و روحانیتی که در چهره پیامبر و امامان معصوم است را به راحتی نشان دهیم و ذهنیت مخاطب را به تصویری محدود کنیم که زاییده تخیل و برداشت شخصی خودمان است؟
معتمد، تصویرکردن شعرهای مذهبی را بهتر از داستانهای مذهبی دانست و افزود: شعرها از تنوع و شیرینی بیشتری برخوردارند و تصویرگران میتوانند به خلق یک دنیای خیالی بپردازند که مسلما برای کودکان و خردسالان، جذابتر و دلنشینتر است؛ اما در داستانهای مذهبی، این اتفاق کمتر میافتد. گرچه هرقدر فضای داستان با واقعیت و فضای آن زمان هماهنگتر باشد، تصویر اشتیاق بیشتری نسبت به کارهای مذهبی نشان میدهد.
نظر شما