در نشست نقد و بررسی کتاب «کهکشان نیستی» مطرح شد:
ارایه طرح جدید تذکره نویسی در کهکشان نیستی/ خواننده با خوانش اثر به رشد معنوی و درک کتاب میرسد
حمیدرضا میررکنی، پژوهشگر فلسفه و علوم انسانی در نشست نقد و بررسثی کتاب «کهکشان نیستی» عنوان کرد که قالب این اثر را میتوان طرح جدیدی در تذکرهنویسی دانست که دغدغه داستانگویی ندارد.
«کهکشان نیستی» اثری است که بر اساس حیات 81 ساله آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی توسط محمد هادی اصفهانی نوشته شده و نویسنده در این کتاب سعی کرده تا زندگی آیتالله سیدعلی قاضی را از بدو ورود به نجف و آشنایی ایشان با اساتیدشان، نحوه تربیت و سیر و سلوک خودشان و تربیت شاگردان بهطور مستند داستانی به تصویر بکشد.
حمیدرضا میررکنی، در این نشست با اشاره به ضرورت تالیف کتابهایی چون «کهکشان نیستی» در روایت زندگی بزرگان عرفان و دین عنوان کرد: مکاتب فکری در ظرف شخصیتها تعریف میشوند و توقع داریم آنچه میخواهیم درباره یک مکتب خاص بدانیم در کتابهای مرتبط با شخصیتهای متعلق به آنها ببینیم.
این پژوهشگر فلسفه و علوم انسانی گفت: به عنوان نمونه درباره یک راوی حدیث وقتی رجالی میخواهد به اظهار نظر بپردازد از کلمه وجه استفاده میکند که به معنی روی و چهره و صورت است و دلالت زیادی به آن دارد و میتوان به عنوان نمونه گفت که فلان فرد، وجه شیعه است. به ویژه در سالهای اخیر که رجوعی به دوباره خواندن مکتبها را شاهدیم و کتابهای حدیث از نو خوانده میشوند روایت کسانی که وجه شیعه هستند اصل جنس به حساب میآید و در این نقطه شخصیتها خلق میشوند و میل به دوباره یافتن را شاهدیم. کتاب کهکشان نیستی نیز از این اصل مستثنی نیست و دارای وجه ممتاز بسیاری است.
وی درباره چگونگی جمعآوری مطالب و تحریر این کتاب توضیح داد: اولین بار از طریق وحید یامین پور، نویسنده «نخل و نارنج» در جریان نگارش این اثر قرار گرفتم که وقتی پس از چاپ نخل و نارنج خدمت یامینپور رسیدم از وی درباره مکتب شوشتری پرسیدم و به من اطلاع داد که هادی اصفهانی در حال نگارش و جمعآوری مطالب درباره آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی است. وی مناسبترین فرد برای نگارش این اثر است که توانسته اطلاعات جامعی را درباره دوران حیات و حتی نوجوانی آیتالله قاضی طباطبایی و مشایخ نزدیک و نیز شاگردان وی به دست بدهد و بهترین راوی و آشنا با وی بوده است. وی از سالها قبل در حال گردآوری مطالب بوده و سوانح معنوی قاضی را درک کرده است که بعدها به شکل این اثر رمانگونه درآورده است.
50 کتاب درباره آیتالله قاضی موجود است
میررکنی همچنین درباره ویژگیهای ممتاز «کهکشان نیستی» توضیح داد: 50 کتاب درباره آیتالله قاضی نوشته شده و نیز آثار بسیاری به صورت کتابچه موجود است. از لحاظ فرم و ساختار، نوینسده در مقدمه کتاب «کهکشان نیستی» اشاره کرده که وی از مولفههای رماننویسی پیروی نمیکند و این نکته را در کتاب «نخل و نارنج» نیز میبینیم. رمان دارای ویژگیهای خاصی است و از نظر منتقدان ادبی مختصات ویژهای برای اطلاق نام رمان به یک اثر وجود دارد.
وی افزود: رماننویس دارای یک موضع به جهان و هستی است و به عنوان نمونه در کتاب «نخل و نارنج» که فرمی از داستانگویی را دارد، نویسنده از مولفههایی چون درگیر کردن خواننده با اثر و ارجاع مدام و شخصیتسازی استفاده کرده و لحنی خاص ساخته است در حالیکه کتاب «نخل و نارنج» رمان نیست. کتاب «کهکشان نیستی» نیز همین گونه است و با خواندن آن به یاد فرمی میافتیم که از قرن سوم و چهارم در نزد ادبای عرب و فارس رایج بوده و تذکره نام داشته است. تذکره مناسبت زیادی با عرفان اسلامی دارد. عرفان اسلامی گزارهای نیست و ممکن است درباره تحولات یک مکتب در یونان صحبت کنیم و گزارهای را درنظر بگیریم ولی عرفان اسلامی گزارهای نیست و وقتی خواستهاند درباره توحید و معارف اسلامی صحبت کنند از احوالات مشایخ سخن گفتهاند.
میر رکنی توضیح داد: به عنوان نمونه اسرارالتوحید نمونه اعلای تذکره به حساب میآید که هدف اصلی در آن بیان و مطالعه توحید است ولی در ضمن شرح احوالات ابوسعید ابیالخیر به توحید پرداخته شده است. اگر ابوسعید درباره عبودیت از خوب گدایی کردن سخن میگوید در تمام احوالات وی این را شاهدیم. همچنین از دیگر نمونههای تذکرهنویسی میتوان به آثار عطار اشاره کرد که درد داستانگویی ندارد بلکه در قالب شرح احووال به بیان مطالب عرفانی میپردازد.
وی تصریح کرد: فرم کتاب «کهکشان نیستی» طرح جدیدی در تذکرهنویسی است گه به نقل عینی اسناد و نقل دستورالعملها و سوانح عرفانی میپردازد.
این پژوهشگر با تاکید بر اینکه «کهکشان نیستی» با بیان طریق اصلی عرفان، معترض عرفان کاذب شده است، گفت: این اثر اگر درجاهایی از صوفیه سخن میگوید با احتیاط درباره آن اظهار نظر میکند و مستقیم و با قاطعیت درباره کاذب بودن عرفان صوفیه سخن نمیگوید.
وی افزود: آیتالله قاضی را همه میشناسند و هرکس که چندبار پای منبر رفته باشد نام وی را شنیده است. کتاب «کهکشان نیستی» ما را با منطق سیر و سلوک قاضی آشنا میکند و عمده مراقبات را در متن آورده و حتی اگر مطلبی را در متن نیاورده در پاورقی اشاره کرده و دارای جامعیت است.
میررکنی گفت: کتاب «کهکشان نیستی» تاکید دارد که قاضی تربیت میشود و استاد میبیند، محصول تربیت است و به عنوان عارف با تربیت رسیده است. این کتاب خواننده را به سیری منطقی در عرفان و رشد قاضی میرساند و توانسته به نحو خوبی معترض عرفانهای کاذب شود.
وی همچنین با تاکید بر اینکه در فضاهای علمی و فرهنگی از جمله حوزههای علمیه وقتی استادی مشهور از اثری تعریف کند آن کتاب در کانون توجه قرار میگیرد، افزود: این به معنای پیش بردن صنعت سلبریتی در یک اثر نیست. «کهشان نیستی» کتابی عمومی است که خوانندههای زیادی را به دلیل مطالب جالب خود جذب کرده و با اینکه یک دهم تبلیغهایی که درباره آثار دیگر میشود درباره آن نشده خودش توانسته با ظرفیت بالای خود محبوب شود.
میررکنی در عین حال تاکید کرد: اصولا خواندن هیچ کتابی را نمیتوان به همه توصیه کرد و کتابهای عرفانی نیز به میزانی قابل استفادهاند که خواننده موقعیت خود را بداند. در احادیث، دستورات نافله هست ولی به کسی گفته نشده همه دستورات را انجام دهد و این مساله صرف عرفان قاضی نیست و درباره همه دستورات دین صادق است. اگرچه این اثر منطق سیر قاضی را مطرح کرده ولی این خطر نیز وجود دارد که عدهای که هنوز ظرفیت و موقعیت معنوی لازم را ندارند شوری بیابند و احساس کنند فهم خاصی یافتهاند و وارد فضای سلوک شوند. بنابراین به ناشر توصیه کردم که در متن انتهایی تصریح شود، آیتالله قاضی دارای مکتب و استاد و سلسله مراتب بوده است.
وی گفت: از تالیف کتاب «کهکشان نیستی» بسیار خرسندم و این کتاب توانسته عالیترین مضامین و اساسیترین بیانها را به صورت ساده و درگیرکننده به تحریر درآورد.
«کهکشان نیستی» رمان نیست
همچنین در این نشست، مرضیه حقخواه، منتقد ادبی در سخنانی تاکید کرد: نویسنده در مقدمه کتاب اشاره کرده که اثرش با اینکه شبیه داستانی جذاب است ولی رمان نیست. این اثر تخیل و تعلیق ندارد و به صورت خطی و پیوسته روایت شده و به شکل مستند بیان شده است. تخیل زیادی در آن دیده نمیشود.
وی افزود: ارزشمندی «کهکشان نیستی» از این جهت است که با اینکه آثار زیادی درباره عرفا داریم ولی اولین بار است که با این حجم بزرگ نه تنها به زندگی سید علی قاضی پرداخته شده بلکه درباره اساتید و مکتب عرفانی وی نیز بحث شده است. نویسنده داستان را به گونهای پیش میبرد که راویان، خود نیز روایت میشوند. از سوی دیگر در این اثر بر خلاف رمانها منابع آمده و به طور دقیق اشاره شده که اتفاق مربوط در کجا رخ داده و 40 صفحه از کتاب تنها به منابع اختصاص یافته است. این نکته میتواند الگویی برای دیگر نویسندگان باشد تا با آوردن منابع به خواننده اطمینان خاطر بدهند که مطالب اثرشان واقعی و مستند است.
حقخواه گفت: کتاب از 27 سالگی سید علی قاضی شروع میشود و به ورودش به نجف اشاره کرده است. با اینکه کتابهای حجیم اغلب خستهکننده و دارای دافعه هستند ولی شیوه روایت به گونهای است که تمام فصلها کوتاهند و نویسنده داستان را به صورت خطی و با راویهای مختلف پیش میبرد که یا خود وی یا خانواده یا دوستان و حتی زمین نجف و خورشید و غیره است. از سوی دیگر نویسنده بهگونهای زیبا به توصیف کوچه پس کوچههای نجف میپردازد که خواننده تحت تاثیر قرار میگیرد و با آن احساس انس و نزدیکی میکند.
وی افزود: در روایت داستان با شخصیتهایی رو به رو هستیم که پیش از این نامشان را شنیدهایم ولی با این کتاب در جریان احوالات آنها قرار میگیریم و خواننده میتواند پس از مطالعه کتاب به پختگی و رشد اندیشه دست یابد.یکی از دوستانم با دیدی منفی به سراغ اثر رفت ولی در خلال خواندن، به اندازهای برایش جذاب شد که خود احساس شگفتی میکرد.
حقخواه در عین حال تاکید کرد: خواننده این اثر باید دارای ویژگیهای خاصی باشد حتما باید شیعه و معتقد به عرفان خاص شیعی باشد چراکه قاضی در زمان خود غریب بود و در برابر وی بسیار جبههگیری میشد و نیز خواننده کتاب باید دست کم به سن 20 تا 25 رسیده باشد تا بتواند با مطالب کتاب ارتباط موثر بگیرد. این کتاب را مسلما نمیتوان به هرکس توصیه کرد.
وی همچنین گفت: وقتی خواننده شروع به خواندن این اثر میکند به تدریج به چنان رشد فکری و عرفانی میرسد که مباحث باورناپذیر از جمله خروج از بدن برایش باورپذیر میشود.
حقخواه همچنین با تاکید بر اینکه مسلما هر نویسنده قلم و توان نگارش خود را از جایی آغاز میکند، افزود: نویسنده در این کتاب از «نخل و نارنج» الهام گرفته ولی خودش نخستین بار به روایت پرداخته و متفاوت از دیگران به تحریر پرداخته است. با اینکه حجم گستردهای دارد بسیار روان نوشته شده و خواننده میتواند به انتخاب خود برخی مطالب از جمله نامههای ثقیل را کنار بگذارد و از سایر مباحث استفاده کند. نویسنده از دستورات ساده شروع کرده که مخاطب نیز میتواند آنها را به کار گیرد. این اثر میتواند شروع راهی جدید در نگارش آثار باارزش درباره شخصیتهای بزرگ عرفانی باشد.
وی تاکید کرد: شخصیتهای بزرگ زیادی مانند آیتالله طباطبایی و آیتالله بهجت را داریم که میتوانند موضوع نگارش چنین آثاری قرار گیرند و نیز نیکوست به شخصیتهای زن نیز پرداخته شود.
حقخواه در عین حال گفت: با وجود حسنهای زیاد کتاب، مسالهای که من را اذیت کرد این بود که در بازخوردی که گرفتیم درباره بخشی از مطالب آن بحثهایی وجود داشت. به عنوان نمونه در اوایل داستان بسیار از همسر قاضی یعنی رخشنده سادات یاد میشود ولی وقتی رخشنده فوت میکند دیگر نامی از خانواده وی برده نمیشود. قاضی همسران متعددی داشته که صحبتی از آنها نشده فقط یک بار اشاره شده که در مشهد همسری میگیرد که امور منزل را سامان دهد و وقتی به نجف میرسند تنها اشاراتی به وی میشود. قاضی زنان فقیر را به همسری میگرفته و به آنها پناه میداده و هدفی جز این در چند همسری نداشته ولی برخی با دید منفی به این مساله مینگرند که بهتر بود نویسنده با پرداختن به سایر همسران و دلایل چند همسری قاضی این مساله را روشن میکرد و به ابهامات و خردهگیریها پاسخ میداد.
نظر شما