هر دو ابرقدرت با این باور حضورشان را در خلیج فارس پررنگتر کردند که «ایران از آغاز جنگ به کشتیهای حامل پرچم قدرتهای بزرگ حمله نکرده است و احتمالاً بعد از این نیز حمله نخواهد کرد. همچنین نیروی دریایی و هوایی این کشور نیز توان لازم برای مقابله با نیروی دریایی امریکا [و شوروی] را ندارد.»[1] اما ماجرا چنان که این بهاصطلاح ابرقدرتها پیشبینی کرده بودند پیش نرفت و حضور در خلیج فارس برایشان بدون هزینه تمام نشد. برای مطالعه درباره آنچه در این مقطع از جنگ تحمیلی گذشت، میتوان از کتابهای زیر نام برد: «دفاع و سیاست»، خاطرات هاشمی رفسنجانی (سال 1366)، دفتر نشر معارف؛ «دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ»، جعفر شیرعلینیا، نشر سایان؛ «نبرد قدرتها در خلیج فارس»، محمود طلوعی، موسسه پیک ترجمه و نشر؛ «رودرروی شیطان»، خاطرات عبدالکریم مظفری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت؛ «اسکورت نفتکشها» (کتاب پنجاهم از مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق)، محمود یزدانفام، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ؛ «آغاز جنگ نفتکشها» (کتاب سیویکم از مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق)، محمود یزدانفام، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
کمی بالاتر گفتم که توجه به جنگ نفتکشها و حوادث متن و حاشیه آن برای تأمل بر روند جنگ نادرست نیست، اما همه آنچه را که در بهار 1366 میگذشت نیز در خود جای نمیدهد. مثلاً در آخرین روز خرداد آن سال، عملیات نصر 4 را در منطقه ماووت به اجرا گذاشتیم که روایتی از چگونگی آغاز و انجام آن در چهلونهمین کتاب روزشمار جنگ ایران و عراق (با عنوان «تصویت قطعنامه 598»، نوشته علیرضا لطفالله زادگان) وجود دارد. عملیاتی که قرار بود رأس ساعت 2 بامداد آغاز شود، اما دقایقی از ساعت یک نگذشته بود که نیروهای یکی از لشکرها، به ناچار زودتر با دشمن درگیر شدند و برنامهها ناخواسته کمی تغییر کرد. عملیات حدود یک ساعت جلو افتاد، اما پیشروی و شکستن خطوط دفاعی دشمن، طبق نقشه انجام شد. نگرانیهایی که به خاطر شروع زودتر از موعد عملیات وجود داشت، با موفقیتهای اولیه در پیشروی از بین رفت و در همان ساعت نخست قلههای قشن به دست نیروهای ما افتاد.
دشمن آماده ضربه ما نبود و از اینرو غافلگیر شد و به تنگنا افتاد، اما حرکت برای تصرف اهداف تعیین شده، بهویژه ارتفاعات ژاژیله به سبب وجود موانعی مثل تاریکی شب و ناهمواری مسیر و شیب تند در برخی مناطق و نیز وجود چند میدان مین با مشکلاتی مواجه شده بود. راوی در کتاب، با دقت به جزئیات پیشروی نیروها و ساعت دقیق درگیریها و پیروزیها و نیز دشواریهایی که رزمندگان ما با آنها روبهرو بودند میپردازد و تدابیری را که فرماندهان ایرانی برای شکستن کمر دشمن در آن منطقه به کار بستند – در حد اشاره – مرور میکند. در جمعبندی نخستین روز عملیات مینویسد «تا ساعت 7 صبح یگانها تقریباً به تمام اهداف خود رسیدهاند و در منطقه مأموریت خود مشغول پاکسازی هستند.» اما آتش درگیریها خاموش نشد و ضدحملات عراقیها برای بازپسگیری آنچه از دست داده بودند ادامه یافت. نیروهای ما به هر زحمتی که بود به مقاومت ایستادند و جای پای خودشان را محکم کردند. طبق اطلاعیه قرارگاه خاتمالانبیا، در عملیات نصر 4 نزدیک به دو هزار عراقی کشته و زخمی شدند و تعداد زیادی از آنان – از جمله چند فرمانده عالیرتبه – به اسارت افتادند. عصر روز دوم، یک هواپیمای بعثی برای بمباران مناطقی که به دست نیروهای ایرانی افتاده بود سر رسید که «با آتش پدافند هوایی سقوط کرد.»
[1] به نقل از آنتونی کردزمن، «ورود غرب به خلیج فارس»، فصلنامه نگین ایران، شماره پنجم.
نظر شما