این کتاب در نقد عرفانهای خاصی نوشته شده و اصلا قصد آن رد و نفی کلی عرفان نیست. هدف در این نوشتار در واقع مبارزه با آفات عرفان و دفاع از عرفان راستین و اصیل و دعوت به آن است.
این کتاب از سر اعتقاد راسخ به عرفان و اهمیت آن در زندگی بشر نگاشته شده و در واقع نوعی آسیبشناسی و آفتزدایی از عرفان اصیل و حقیقی است که در روزگار آشوبناک و فتنهخیز کنونی رواج و رونق یافته و با شعارهای فریبنده، مشتاقان معنویت را به خود مشغول ساخته است.
کتاب حاضر در نقد عرفانهای جدید نگاشته شده است. شناخت این عرفانهای فرقهای جدید برای جامعه امروز ما ضرورت دارد. عرفانهای نوپدید روزگار ما در حقیقت «معنویتهای بیخدا»
هستند و هیچ پیوندی با دین خاصی ندارند. بعد از جنگهای جهانی اول و دوم، در جوامع اروپایی، از سویی در پی بحرانزدگی شدید و پیامدهای جنگ مثل بیکاری، از دست دادن خانواده، فقر، يأس و پوچی، فروپاشی شیرازه زندگی و جامعه و از سوی دیگر ناکارآمدی فرهنگ کلیسا و کساد آن، مردم به پوچگرایی (نیهیلیسم) و بیدینی گراییدند.
اضطراب، تنهایی، بی هدف و بیمعنایی زندگی، عطش معنوی را در آنها بیدار کرد اما به جای عرفانهای دینی و پناه بردن به کلیسا به معنویتهای سکولاره روی آوردند. در چنین شرایطی عرفانهای نوپدید ایجاد شد. آیلی باركر، جامعهشناس دین و عرفانپژوه معاصر، در یکی از کتابهای خود اعتراف کرده است که عرفانهای نوپدید در واقع همه به نحوی از جنس عرفانهای سکولارند. او میگوید پس از جنگهای جهانی اول و دوم بیش از ۸۶۰۰ فرزن شبه عرفانی تنها در کشور آمریکا ایجاد شد. در دیگر کشورها نیز فرقه شبه معنوی به وجود آمدند و شروع به فعالیت کردند.
بخشی از آسیبهای روحی مردم در آن زمان با قرصها و داروهای خلسهآور پاسخ داده میشد و در پرتو آن، مردم به آرامش ظاهری میرسیدند و و با جعل عرفانهای بشر ساخته و دنیوی سعی در جبران برخی دیگر از ضعفها، آسیبهای روانی میکردند. به دلایل سیاسی و ارتباطی و جهانیسازی و ... این عرفانها به کشورهای مسلماننشین به ویژه ایران هم سرازیر شدند. از جمله این دلایل، فلج ساختن ذهنها و اندیشهها و مقابله با مذهب انقلابی شیعه و مهار انقلاب اسلامی در ایران بود.
با ورود این عرفانها به ایران به خصوص در میان دانشجویان و جوانان، آسیبهای جدی به فرهنگ و تفکر اسلامی وارد آمد و تحریفاتی را وارد فرهنگ دینی مردم کرد. امروزه بیش از ۳۰ هزار مکتب عرفان نما، سعی دارند از راههای مختلف شادی، امید و لذت دنیوی را مقصد نهایی انسان معرفی کنند و ابلیس دشمن مبين معرفی شده در قرآن کریم را سر منشأ خیر و شادی معرفی نمایند! از جمله آسیبهای وارد شده میتوان به انقطاع از مردم و گوشه گزینی در غار و بیابان یا خانههای تیمی و ترک وظایف معیشتی نام برد که موجب رکود زندگی تعطیلی کوشش و کار و تلاش و عقب ماندگی جامعه میشود و بهطور آشکار با این سخن یک ادعای محض و بیدلیل یا حدس و احتمال نیست بلکه متکی به شواهد و دلایل بسیاری است که بارها در درسهای دکتری جامعهشناسی فرهنگی، آسیب شناسی فرهنگی و دیگر دروس دانشگاهی تدریس از سوی مولف کتاب تدریس شده است. در آخرین فصل این کتاب به جمعبندی نقدهای وارد بر عرفانهای جدید پرداخته است و در آنجا فهرستی از کاستیها، اشکالها و نواقص و آسیب آفرینیهای این عرفانها را ارائه کرده است.
در مقدمه کتاب آمده است: «تذکر این نکته در این مقدمه ضروری مینماید که این کتاب در نقد عرفانهای خاصی نوشته شده و اصلا قصد آن رد و نفی کلی عرفان نیست. نگارنده خود شیفته عرفان است و از آغاز جوانی توفیق شاگردی عارفان بزرگ را یافته است. سالها متون عرفانی را نزد استادان بزرگ به درس فرا گرفته است و زیستن بدون عرفان را جان کندن میداند، سخت دلداده و مجذوب عرفان است و بارها درباره عرفان هم عرفان اسلامی و هم عرفان تطبیقی در دانشگاههای داخل و خارج کشور درس داده، مصاحبه کرده و یا سخنرانی داشته است. پس کار ما را نباید با کار عرفان ستیزان قشری و سطحی نگر قیاس کرد و از آن قماش دانست بلکه هدف ما در این نوشتار در واقع مبارزه با آفات عرفان و دفاع از عرفان راستین و اصیل و دعوت به آن است. عارفان بزرگ ما نیز همواره هشدار دادهاند که هرکس مدعی عرفان شد و هرچه گفت نمیتوان از او پذیرفت زیرا: «ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد».
کتاب «عرفان عصر جدید» نوشته همایون همتی در 324 صفحه و با قیمت 110000 تومان از سوی نشر نامک به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما