«نزهةالمجالس» را جمالالدین خلیل شروانی در سال ۶۴۸ تا ۶۵۹ قمری گردآوری کرده است. این دوره همزمان با روزگار فرمانروایی فریبرز شروانشاه از سلسله شروانشاهان است. خلیل شروانی خود شاعر، محقق، پژوهشگر و ادیب پارسیگو و اهل و ساکن منطقه قفقاز و مشخصاً شهر شروان است. چنین به نظر میرسد که از «نزهة المجالس» فقط یک نسخه وجود داشته که آن هم در کتابخانه سلیمانیه شهر استانبول نگهداری میشده و بر پایه آنچه در مقدمه تصحیح دکتر ریاحی آمده، در ۲۵ شوال ۷۳۱ یک بار به وسیله فردی به نام اسماعیل بن اسفندیار ابهری از روی نسخه اصلی خود رونویسی شده است.
«نزهة المجالس» را نخستینبار هلموت ریتر، خاورشناس آلمانی، شناسایی و در سال ۱۹۳۳م. به محافل ادبی معرفی کرده است. در ایران هم نخستینبار محمدعلی فروغی در زمانی که رباعیات خیام را جمعآوری و تدوین کرد از آن نام برده است. سعید نفیسی نیز در تعلیقات لبابالالباب چاپ ۱۳۳۵ از «نزهة المجالس» نام برده و در کتاب تاریخ نظم و نثر فارسی در ایران از مطالب آن استفاده کرده است. همچنین محمدتقی دانشپژوه در مجله راهنمای کتاب، مجلهای در حوزه کتاب و معرفی تازههای نشر، آن را در سال ۱۳۵۱ معرفی کرده است.
دکتر محمدامین ریاحی درباره انگیزه خود از تصحیح و انتشار این کتاب در مقدمه آن مینویسد: «در نخستین روزهایی که در سالهای دهه ۴۰ «نزهةالمجالس» را در استانبول دیدم، مترصد فرصتی بودم برای تصحیح و انتشار آن. هربار، کار به تاخیر میافتاد تا آنکه در تابستان ۱۳۶۱ در روزنامهها اظهاراتی را از حیدر علیاف که در آن زمان معاون اول رئیس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی و از رهبران و بلندپایگان حزب کمونیست بود شنیدم که بوی دشمنی با ایران و آزمندیهای روسیه تزاری و تحریکات ضدایرانی میداد و به قصد ایجاد تزلزل در همبستگی ملت ایران و دامن زدن به پندارهای تنوع قومیتها در ایران بیان شده بود. آن روز احساس کردم که هر ایرانی باید در برابر آنگونه فتنهانگیزیها، به قدر توانایی خود، قدمی بردارد.
به نظرم رسید آنچه از دست من برمیآید اقدام به چاپ همین کتاب «نزهةالمجالس» است که جواب علمی دندانشکنی است به یاوهپردازیها و سند انکارناپذیری است بر دیرینگی فرهنگ ایرانی در گوشه و کنار کشور و مناطقی که از یک قرن و نیم پیش با حضور دشمن از ایران جدا شده و در خارج از مرزهای کنونی کشور قرار گرفتهاند. این بود که همه کارها را کنار گذاشتم و این کتاب را برای چاپ آماده کردم.
«نزهةالمجالس» کتابی است در حدود ۸۶۰ صفحه که در آن، به شیوه فرهنگنامههای شعری، رباعیهایی از سیصد شاعر پارسیگوی قرنهای پنجم تا هفتم یعنی تا زمان حیات مؤلف گرد آمده است. قالب رباعی مردمیترین و روانترین و ایرانیترین گونه شعر در بین قالبهای شعری است که تا قرن هفتم، مرسومترین قالب شعر فارسی بوده که ذوق و هنر ایرانیان در همه مناطق آن را پسندیده و خوش میداشته و اندیشههای ناب ایرانی نیز در همین قالب معرفی شده است.
راز شهرت جهانی خیام را هم شاید بتوان در همین قالب زیبا و روانی زبان او جستوجو کرد. از مجموع سیصد شاعری که نام آنها در این اثر ذکر شده ۱۱۵ تن متعلق به شمال غربی ایران و کرانههای شمالی و جنوبی رودخانه ارس هستند؛ یعنی همانجایی که شاعران بزرگی چون خاقانی، نظامی گنجوی، فلکی شروانی، مهستی گنجوی و مجیر بیلقانی میزیستهاند. قدیمیترین رباعیهایی که در «نزهة المجالس» آمده متعلق به فرخی سیستانی و عنصری است که به ترتیب در سالهای ۴۲۹ و ۴۳۲ وفات کردهاند. ترکیب ۱۱۵ شاعر پارسیگوی منطقه شمال غرب ایران هم در نوع خود، گویای ناگفتههای بسیاری است.
از شهر گنجه ۲۴ شاعر، از شروان ۱۸، از تفلیس و بیلقان هر کدام ۵، از شهرهای باکو، دربند و نخجوان هر کدام یک، از مراغه هفت، از تبریز پنج، از ابهر سه، از خوی، زنجان، اردبیل، سجاس (خدابنده)، خونج (از توابع میانه و زنجان) هرکدام یک و از گیلان هم از دو سراینده نام برده شده است. مابقی یعنی در حدود ۱۸۵ تن دیگر شاعرانی هستند اهل خراسان تا سیستان و عراق عجم و سایر مناطق ایران.
در اصالت این کتاب همین بس که اشعار بعضی سرایندگان سدههای چهارم تا هفتم نخستینبار در آن ثبت شده است. بهعنوان مثال سی و شش رباعی منسوب به خیام در این کتاب آمده است که با در نظر گرفتن قدمت و تعداد رباعی، قدیمیترین جُنگی است که از خیام این تعداد رباعی را آورده است و اتفاقاً از زمان پیدا شدن این کتاب دریچهای در شناخت این رباعیات به روی خیامپژوهان گشوده شده است. بهعنوان مثال نخستین بار محمدعلی فروغی این رباعیها را در مجموعهای که از رباعیات خیام گردآوری و تدوین کرده درج کرده است. کوتاه سخن آنکه؛ آشنایی با شاعران و نمونه شعر پارسیگویان مناطق قفقاز ارزشهای تاریخی سرزمینهای ایران فرهنگی را بهدرستی به جویندگان مینمایاند.»
نظر شما