او آرزوی انجوی شیرازی را صورت واقعیت بخشید
در ابتدای این نشست علی دهباشی گفت: سید احمد وکیلیان با فرهنگ مردم شناخته شد. او به مدت 15 سال نشریه «فرهنگ مردم» را با سرمایه شخصی منتشر کرد. وکیلیان که از شاگردان انجوی شیرازی و تکمیلکننده پژوهشهای وی به عنوان پایهگذار فرهنگ عامه بود، در شناساندن فرهنگ ایرانی نقش بسزایی داشت. او دانشآموخته رشته فرهنگ و زبانهای باستانی و صاحب امتیاز و سردبیر فصلنامه «فرهنگ مردم» بود. سیداحمد وکیلیان همچنین برنده جایزه كتاب و برگزیده مسابقات بینالمللی در انجمن فولكلور ایتالیا بود. او با انتشار مجله فرهنگ مردم آرزوی انجوی شیرازی را صورت واقعیت بخشید. وی عضو دائرهالمعارف بزرگ اسلامی و همچنین عضو انجمن قصهشناسی بود.
وکیلیان قصهشناس به معنی اخص کلمه بود
در ادامه این مراسم یادبود محمدجعفر قنواتی گفت: به جامعه فرهنگی کشور و خصوصا همسرشان تسلیت میگویم. زندهیاد وکیلیان نیست ولی روان پاکش شاهد بر این مدعاست، سوگند به شیر مادرم گویی برادر بزرگم را از دست دادهام. تا قبل از اوج بیماری روزی نبود که با هم صحبت نکنیم، افزون بر کارهای علمی مشترک و برخی کمکهایی که برای فصلنامه فرهنگ مردم از دستم برمیآمد، ولی عادتی شده بود که روزی یکساعت تلفنی صحبت کنیم.
وی در ادامه بیان کرد: او عضو انجمن قصهشناسی بود و از این زاویه یک چهره بینالمللی به شمار میرفت. ما قبل از وکیلیان قصهشناس به معنی اخص کلمه نداشتیم. وجوه علمی او تحت تاثیر وجوه اخلاقی او قرار گرفته بود. به نظرم وقتی کسی جمع هر دو را داشته باشد، کارستان است.
وی گفت: از روی موضوعاتی که برای تحقیق انتخاب میکرد، میتوان به سطح علمی او پی برد. اولین بار «پریان دریایی در خلیجفارس» را به عنوان یک موضوع تحقیقی به من گفت و من در مورد موجودات دیگر که در خلیجفارس کارکرد پری دارند، تحقیق کردم. هیچوقت به ذهنم هم خطور نمیکرد که چنین موضوعی ظرفیت یک مقالهای را دارد که در سطح جهانی منتشر شود و این نشان از تسلط زندهیاد وکیلیان بر قصه دارد. حدود 12 هزار روایت مختلف از قصههای ایرانی در گنجینه استاد انجوی وجود دارد. ولی به هر روی بیش از یکهزار قصه و 12 هزار روایت و از بین همه اینها 7 یا 8 قصه انتخاب کرد که در یک گروه تحت عنوان افسانهها و متلها طبقهبندی کرد و به خارج از کشور ارسال کرد.
محمدجعفر قنواتی افزود: چه دقت نظری داشت، صرفا از یک ذهن پویا برمیآید که مرعوب تسلط علمی دانشمندان غربی قرار نگیرد و ذهن پویا و خودباوری داشته باشد. اما چنین کاری کردن به هیچ وجه به اینجا منجر نمیشد که دانش ایران را کمبها بداند. اولین بار بود که یک قصهشناس ایرانی با استناد به کتاب مشهور «تیپشناسی قصههای فولکلوریک» کدها را انتخاب کرده و با تعلیقاتی منتشر کرده بود. مثل کد 122 که به کدو قلقله زن اختصاص دارد.
وی بیان کرد: تمام کتابهایی که زندهیاد وکیلیان منتشر کرد، بیاغراق از اصیلترین متنهایی است که در قصهشناسی سراغ داریم. او در زمینههای غیرقصه هم کار کرده است اما من چون در زمینه قصه کار میکنم، بیشتر به این فعالیتها اشاره کردم.
همدرد و همریش و هم زخم بودیم
در ادامه این مراسمِ یادبود زهره زنگنه، همسر زندهیاد سیداحمد وکیلیان گفت: معتقدم وکیلیان تنها متعلق به خانوادهاش نبود بلکه او به تک تک مردم تعلق داشت. امیدوارم در آینده نزدیک کسی باشد که این راه را ادامه بدهد. راهی را که انجوی پایهگذار آن بود و وکیلیان تنها کسی بود که راه او را ادامه داد. در هیچ سخنرانی نشد که یادی از استادش نکند. در روز 30 دی 1401 گفتم، انجوی شیرازی در سال 72 به خاک سپرده نشد بلکه امروز با درگذشت وکیلیان در 30 دی 1401 به خاک سپرده شد.
وی افزود: وکیلیان یک انسان به تمام معنا بود، همیشه به کار گروهی فکر میکرد و معتقد بود کار پژوهشی باید به صورت گروهی انجام بگیرد. او موفق شد افراد بسیار شایستهتر از خودش را به آموزش بدهد که این باقیاتالصالحات است. سید هرگز نخواهد مرد.
زهره زنگنه به آغاز انتشار فصلنامه فرهنگ مردم اشاره کرد و گفت: برای شروع کار به حضور استاد افشار، پدر روزنامهنگاری رسیدیم، پرسید خیلی پولدار هستی؟ وکیلیان آن زمان 60 هزار تومان حقوق میگرفت. گفت؛ انتشار هر شماره دستکم 500 هزار تومان خرج دارد. وکیلیان گفت همسرم به عنوان همکار همراهم هست. استاد گفت به شرطی که پول تحریریه ندهی، موفق میشوی.
وی افزود: همدرد و همریش و هم زخم بودیم. در ابتدای کار با راهنمایی علی دهباشی موضوع را مشخص میکردیم و به اساتید معرفی میشدیم. میرفتیم از اساتیدی که به آنها معرفی شده بودیم، مقاله را میگرفتیم. در خانه تایپ میکردیم و دوباره برای ویرایش به نزدشان برمیگرداندیم. بعد از چاپ، دو تایی فصلنامه را در سراسر شهر توزیع میکردیم. هیچ کمک، تبلیغات یا حمایتی نبود. فقط گاهی اشتراکی میگرفتیم. این گونه به 60 شماره رساندیم. نزدیک به 40 سال و 60 شماره انتشار فصلنامه فرهنگ مردم در کنار وکیلیان بودم. او فردی مصمم، سالم، صادق و ایدهپرداز بود. روحش شاد و نامش جاودان.
جمعآوری فرهنگ از نان شب هم واجبتر است
در ادامه این مراسم یادبود دکتر فاطمه عظیمی فرد گفت: زندهیاد سیداحمد وکیلیان پدر معنوی همه ما بود. اوایل که کار را با هم آغاز کردیم، واژه سبک زندگی باب شده بود. میگفت اگر آن زمان که انتشار فصلنامه را شروع کردیم این واژه باب شده بود، برای فصلنامه سبک زندگی را انتخاب میکردیم. استاد انجوی شیوه جمعآوری فرهنگ مردم را راه انداختند، کار میدانی انجام دادند که در دهه هشتاد به آنها فرهنگ یار اطلاق میشد. واقعا پژوهشگاهی به وسعت ایران تشکیل داده بودند.
وی افزود: زندهیاد وکیلیان تعریف میکرد، جان سخت کار میکردیم، بارها شنیدم که از شدت خستگی بر روی پلهها مینشستیم و خوابمان میبرد. تا دیر وقت کار میکردیم. زمانی ما کار را شروع کردیم که غربزدگی رونق گرفته بود. این سخن را از استاد انجوی به یادگار داریم که جمعآوری فرهنگ از نان شب هم واجبتر است. در واقع دانشآموختههای استاد انجوی مخالف ناقصکاری بودند. یعنی کار ناقص بهتر است که انجام نگیرد. جمعآوری فرهنگ مردم را عامل وحدت ملی میدیدند. یکی از مصیبتبارترین چیزها این است که مردم از هم جدا باشند.
عظیمیفرد بیان کرد: یک نکته بسیار مهم در کار استاد وکیلیان نگاه فرامرزی وی بود. سعی داشت کارهایی که در کشور انجام میگیرد را به دنیا نشان بدهد.
پیشرو بود و نگاه فرامرزی داشت
در ادامه این نشست علی آنیزاده گفت: سالها قبل که کتابهای زندهیاد وکیلیان را مطالعه میکردم با خودم میگفتم چه رازی دارد که این کتابها را هم عامه میپسندند، هم پژوهشگران و هم نخبگان. «گلین خانم» را که خواندم، با خودم گفتم راوی باید ارتباطی با بروجرد داشته باشد، از نحوه ساختار جملات میشد به اصالت روایت پی برد. متلها و افسانهها را که مطالعه کردم؛ به هفتمین چاپ رسیده بود. به چشم منِ شاگرد او یکسری متلها و افسانهها را از گنجینه مردم برداشته بود و تصحیح کرده بود. پیشرو بود و نگاه فرامرزی داشت.
وی افزود: کتاب «رمضان در فرهنگ مردم» متفاوت از کتابهای دیگر بود. گردآوری این کتاب نشان از هوشمندی زندهیاد وکیلیان داشت. بر روی موضوعی کار کرد که واقعا فوقالعاده بود. روش وی سهل و ممتنع بود. استاد وکیلیان کارمند نبود. یک پژوهشگر پشت میز نشین هم نبود. بعد از ازدواج با خانم زنگنه، 5 سال زودتر خودش را بازنشست کرد تا مستقل کار کند. او را به عنوان یک پژوهشگر سندگرا میشناسیم. او تنها کسی بود که هیچگاه دلسرد نشد، همیشه سراغ فرهنگ مردم میرفت و ما پرورده مکتب استاد وکیلیان هستیم و با یک واسطه مکتب استاد انجوی شیرازی.
آنیزاده بیان کرد: رشتهای در دانشگاه به نام فرهنگ مردم نیست اما این خلا را با فصلنامه فرهنگ مردم پر کرد. سخاوت علمی وی ستودنی است. در سال 80 سراغ واحد فرهنگ مردم آمدند و خواستند که فصلنامه فرهنگ و مردم راهاندازی شود، اما موافقت نشد که دلسرد نشد و خودش این فصلنامه را راهاندازی کرد. کار در فرهنگ مردم کار دل است که ما این فن و تکنیک را از زندهیاد وکیلیان یاد گرفتیم. زندهیاد وکیلیان با محک استاد انجوی شیرازی توانست فرهنگ و مردم را راهاندازی کند تا امروز به عنوان یک میراث ناملموس در یونسکو به ثبت برسد. ما مدیون او هستیم.
او راوی شادی و رنج یک ملت بود
در ادامه این نشست دکتر احمد محیط طباطبایی گفت: وقتی بزرگداشت برای کسی برگزار میشود، موضوع کار او مورد تکریم قرار میگیرد. گاهی به نظر میرسد که فرهنگ عامه کاری غیرپژوهشی و جنبی است. یکی از مهمترین ابزارهای او استفاده از جغرافیای تاریخی و گویشهای قدیم و جدید بخشی از فرهنگ و روایت است مثل گوسانها که همیشه وجود داشته است. در واقع اینها راویان شادیها و رنجهایی بودند که کشور ما شاهد آن بوده است و گاه روایتی است که در متن عریان تاریخ دیده میشود.
وی افزود: حتی بزرگان هم از قصه برای آموزش استفاده میکنند. قطعا یکی از مبانی فرهنگ عامه بیانگر روایتهایی بود که مانع از ثبت آنها میشد اما در دل مردم و در روایت شفایی باقی ماند تا امروز به ما رسید. خوشبختانه در مرکز مردمشناسی قدیم استاد انجوی و افراد دیگری که در این زمینه صاحب رای بودند، قصهها و افسانهها را جمع میکردند که ما فقط به عنوان سرگرمی به آنها نگاه میکنیم، اما در واقع این قصهها و افسانهها از درد و رنج این مردم همیشه روایت میکند. این قصهها و افسانهها بخش قابل توجهی از میراث ناملموس را رقم میزند.
محیط طباطبایی در ادامه بیان کرد: متاسفانه درهای خانه انجوی شیرازی بسته است و در اختیار پژوهشگران قرار نمیگیرد که این یک ستم است و امیدواریم در این خانه باز شود تا از آن بهره بگیریم.
کار نوشتن عرقریزان روح است
در ادامه رضا خاکینژاد گفت: زندهیاد وکیلیان زحمت زیادی برای فرهنگ این کشور کشید آن هم در مناطقی که در اوج محرومیت بود. انگشت اشاره او همواره به سوی مردم بود. با اینکه مردم معنی روشنی در کشور ما ندارد. باید امید داشته باشیم که انتشار فصلنامه فرهنگ مردم ادامه پیدا کند. نشریاتی داریم که جوانمرگ شدند و یا بعد از مدتی دور انداخته شدند اما این نشریه باید منتشر شود. چون عرقریزان روح است. در کل کار نوشتن در این مملکت عرقریزان روح است. سرتعظیم فرود میآوریم به امثال وکیلیان و امید داریم به لشکر یک نفره آقای دهباشی که فرهنگ را پاسبانی میکند.
نظر شما