این نویسنده کودک ترکیهای در سال 1966 به دنیا آمده و تاکنون کتابهای متعدد و جالب توجهی برای کودکان نوشته است. شاهینکانات، کودکان را برای فهم و درک درونمایه قصههایش به دردسر نمیاندازد؛ اما تلاش میکند که ذهن آنها را با پیامهایی خوب درگیر کند.
داستان «کیف خیلی بزرگ مامان»
مامان کیف خیلی بزرگی دارد که همهجا همراهش است. از درون این کیف چیزمیزهای مختلفی بیرون میآید که بچهها فکرش را هم نمیکنند؛ برای مثال وقتی در پارک زمین میخورند و پایشان زخم یا لباسشان پاره میشود کیف جادویی خیلی بزرگ مامان راهحلی برای رفع این مشکلات دارد. این کیف وقتی گرسنه و تشنه هستند هم به دردشان میخورد و حتی زمانیکه دیگر خیلی به دردسر میافتند و قایقشان خراب میشود کیف خیلی بزرگ مامان کمکشان میکند. چطور؟ چون کیف خیلی بزرگ «مامان» است. سارا شاهینکانات به همین سادگی جادوی اسرارآمیز درون این کیف را به کودکان نشان میدهد؛ کودکانی که مادرانشان را خیلی دوست دارند و حالا با دیدن کیف جادوییاش بیشتر از قبل عاشق مادر باهوششان میشوند.
این اثر را نشر برکه با ترجمه نازنین موفق در 32 صفحه مصور رنگی و به بهای 65 هزار تومان برای گروه سنی نوخوان (بالاتر از 7 سال) منتشر کرده است.
حالا که مامان کیف خیلی بزرگ جادویی دارد که در مواقع مهم به کار میآید، بابا هم وسیلهای دارد که با آن بچهها را حسابی سرگرم میکند؛ زیرا چه کسی گفته است که همیشه مادرها باید به بچهها توجه کنند؟ کارهایی که پدرها همراه بچهها انجام میدهند هم لذت و شیرینی خاص خودش را دارد. این پتو، پتوی معمولی نیست؛ مثل کیف خیلی بزرگ مامان که کیف معمولی نبود. نویسنده کتاب، پتوی بزرگی برای بابای قصهاش درست کرده است که میتواند به هر چیزی تبدیل شود؛ چادر سرخپوستی، قایق چوبی، تور نجات و حتی یک تاب خوب برای تکان خوردن و قاهقاه خندیدن. کودکان قصه همراه با پدرشان حسابی بازی میکنند و از داشتن این پتوی بزرگ و البته چنین پدر خلّاقی لذت میبرند. به نظر شما سارا شاهینکانات در نظر داشته است با این قصه، چه حرفی درِ گوش بچههای دنیا بگوید؟
این اثر را نیز نشر برکه با ترجمه نازنین موفق در 40 صفحه مصور رنگی و به بهای 80 هزار تومان برای کودکان بالاتر از 7 سال روانه کتابفروشیها کرده است.
وقتی بچهها در خانهشان داشتند با پدر و پتوی بزرگش بازی میکردند سه گربه در حیاط مشغول کاری بودند که باعث شده بود یکیشان بالای درخت گیر کند و نتواند پایین بپرد. همین مسئله بچهها و پدرشان را به آتشنشانانی تبدیل کرد که با تور نجاتی به نام «پتو» به دادِ گربه بالای درخت رسیدند؛ اما برای آنها این سوال پیش آمد که قصه این گربهها چیست و چرا یکیشان رفته بود بالای درخت؟
نویسنده، در کتاب بعدیاش به نام «سه پیشی و یک آرزو» به این سوالها پاسخ میدهد. این یکی از تکنیکهای نویسندگی است که مخاطب خود را به داستانها و قصههای بعدی ارجاع دهی و همینطور او را با قلم و دنیای نوشتنت همراه کنی. سارا شاهینکانات نیز از این تکنیک بهره برده است و ما واقعا کنجکاو قصه این گربههای بازیگوش میشویم. پیتی و پاتی و پوس سه رفیق هستند که با هم بازی و ماجراجویی میکنند. شبی پرستاره بود که آنها فهمیدند اگر یک ستاره دنبالهدار را ببینند حتما آرزویشان برآورده میشود. از این لحظه به بعد، پیتی مدام حواسش به آسمان بود و چشم از آن برنمیداشت؛ تا جایی که دردسرساز هم شد. مثلا از روی بام خانه میافتاد، غذا در گلویش گیر میکرد و چه و چه. دو دوست دیگرش که حسابی نگرانش هستند بالاخره فکری میکنند و ستاره دنبالهداری را شبیهسازی میکنند تا پیتی آرام بگیرد. پیتی هم با دیدن آن ستاره آرزویش را میگوید. میدانید چه بود؟ حدستان چیست؟ او آرزو کرده بود که دوستی این سه گربه همیشه پابرجا باشد و تا ابد راهشان از هم جدا نشود. چه آرزوی قشنگی! پیتی برای این آرزوی قشنگ مشتاق بود که ستاره دنبالهدار را ببیند؛ ولی آیا ما برای هر آرزوی قشنگی باید اینقدر خودمان را اذیت کنیم؟
این نویسنده ترکیهای پیام تفکربرانگیز خود را در قصهای بامزه گنجاند و به مخاطب ملی و بینالمللی ارائه داد. در ابتدای گزارش اشاره کردم که کتابها را نمیتوان حبس کرد؛ آنها بازیگوشترین موجودات این دنیا هستند.
این اثر را نازلی خلیلی صفا ترجمه کرده و نشر برکه در 32 صفحه مصور رنگی و به بهای 65 هزار تومان برای کودکان بالاتر از 7 سال روانه بازار کرده است.
داستان پیشیهای ما تمام شد؟ نه، آنها هنوز بازیگوشی میکنند و ماجرا میسازند. روزی برفی بارید که برای این سه گربه اولین برف زندگیشان بود. آنها مشتاق و ذوقزده، یک تشت برداشتند و به دل برف زدند و هر کاری دلشان خواست انجام دادند؛ از برفسواری یا بهتر بگویم تشتسواری در برف تا درست کردن یک گربهی برفی و پرتاب کردن گلوله برفی به سمت همدیگر. هوا سردتر و تاریکتر میشد که آنها دیدند خیلی از خانه دور هستند. تشت را بالای سرشان گذاشتند و در گوشهای کز کردند تا صبح شود. در همین لحظهها بود که کاغذی کنار آنها افتاد. کاغذ از یک هیولا خبر میداد. هیولا؟ هیولا دیگر که یا چه بود؟ چقدر ترسناک بود؟ این سوال گربهها از یکدیگر بود. هر کدام برای خودشان خیالپردازی میکردند و هیولا را به شکلی میدیدند؛ اما از هیولا خبری نبود. به جای هیولا، یک توله سگ را دیدند که سردش بود و به کمک نیاز داشت. آنها به او کمک کردند تا حالش خوب شود؛ ولی انگار واقعا هیولایی در کار بود؛ زیرا یکهو دیدند سایه بزرگی روی سرشان افتاد. هیولا چه شکلی بود؟ شکل همان خیالپردازیهایشان. هیولا که بود؟ چه بود؟ صبر کنید. او که واقعا هیولا نیست. پیشیها این را صبح فردا فهمیدند؛ وقتیکه بیدار شدند و دیدند در جای گرمی خوابیدهاند. این جای گرم همان خانه سگ مادر بود که تولهاش را گم کرده و گربهها از او مراقبت کرده بودند. چه بامزه! البته وقتی قصه را بخوانید بامزگیاش از معرفی من هم بیشتر میشود. خواندن قلم نویسنده و همزمان دیدن تصاویر زیبای کتاب کجا و مطالعه معرفی آن کجا!
تا یادم نرفته است بگویم که کتاب «سه پیشی و یک هیولا» را نیز نازلی خلیلی صفا ترجمه کرده و نشر برکه در 36 صفحه مصور رنگی و به بهای 70 هزار تومان برای گروه سنی نوخوان (بالاتر از 7 سال) منتشر کرده است.
اما حرف پایانی...
سارا شاهینکانات اهل ترکیه است و به نظر میرسد به زیستبوم و محیط فرهنگی و اجتماعی خود مسلط است. این را میتوان از کلمات و ارجاعات بومی در داستانهایش متوجه شد؛ وقتیکه از دوغ محلی یا شیرینی قُرابیه حرف میزند. گفتن از لباسها، نوع صحبت کردن، آداب و رسوم و خوراکیهای خوشمزه هر منطقه و کشوری که نویسنده در آن زندگی میکند به این معنا نیست که او دیگر نمیتواند اثری بینالمللی بنویسد تا همه بچههای دنیا آن را بخوانند و لذت ببرند؛ بلکه به این معناست که نویسنده از قصهگویی خود مطمئن است؛ یعنی او نه تنها بومینویسی و بیان نکات فرهنگی خاص منطقه ترکیه را عاملی آسیبزا بر روند جذب مخاطب بینالمللی نمیداند بلکه مفید و مؤثر نیز میداند. این نکته در آثار دیگر سارا شاهینکانات نیز مشاهده میشود که در مطالبی دیگر به آن خواهم پرداخت.
نظر شما