چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۴
آیا گریزی از ایدئولوژی وجود دارد؟

بیرون آمدن از چارچوب ایدئولوژی می‌تواند بسیار سخت باشد. هرچه نباشد، ایدئولوژی چیزی است که ما برای درک جهان از آن استفاده می‌کنیم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ترجمه کامران برادران: در جهان امروز باید در مورد ایدئولوژی فکر ‌کنیم، سیستمی از باورهای نادرست که در تقابل با عقل است، مانند فاشیسم یا ساینتولوژی. البته ما نباید همه ایدئولوژی‌ها را با یک چوب برانیم. بالاخره لیبرال‌دموکراسی نیز نوعی ایدئولوژی است، یعنی اعتقاد به اینکه همه سزاوار آزادی‌های یکسان، اظهار نظر و حمایت از جانب قانون هستند. این ایدئولوژی که مشکلی ندارد، درست است؟

اما آیا این واقعا یک ایدئولوژی است یا فقط... حقیقت؟ خب، اعتقاد به لیبرال‌دموکراسی مانند اعتقاد به جاذبه نیست. خوب است که بگوییم حقایق فیزیکی درست هستند، اما ارزش‌ها اینطور نیستند. ما ممکن است برای لیبرال‌دموکراسی ارزش قائل شویم، اما این به طور عینی آن را منطقی نشان نمی‌دهد. بنابراین، اگر موافق باشیم که مثلاً فاشیسم اشتباه است -‌و نادرست‌‌- چگونه می‌توانیم ادعا کنیم که ایدئولوژی‌ها نمی توانند درست یا نادرست باشند؟

شاید ایدئولوژی‌ها نمی‌توانند درست باشند، اما می‌توانند دروغین باشند، چراکه می‌توانند در مفروضات نادرست بسازند. به عنوان مثال، فاشیست‌ها فکر می کنند که همه مشکلات ناشی از خارجی‌ها است که از نظر عینی نادرست است. بنابراین ایدئولوژی‌ها می‌توانند مفروضات نادرستی داشته باشند، اما حتی اگر همه فرضیات درست باشند، ایدئولوژی هنوز فقط یک باور است.

این قضیه به اندازه کافی منصفانه به نظر می‌رسد. اما شاید ما همچنین به راهی برای تمایز بین ایدئولوژی‌های بد مانند فاشیسم و ایدئولوژی‌های خوب مانند لیبرال‌دموکراسی نیاز داشته باشیم. مثلاً می‌توان گفت یکی خطرناک و مضر است و دیگری برای جامعه مفید است. اما این معیار نشان می‌دهد که مسلماً لیبرال‌دموکراسی برای جامعه خوب است، که به نظر می‌رسد با این ادعا که ایدئولوژی‌ها هرگز درست نیستند، تناقض دارد. پس آیا دیدگاه نیز خود برآمده از ایدئولوژی است؟

در واقع بیرون آمدن از چارچوب ایدئولوژی می‌تواند بسیار سخت باشد. هرچه نباشد، ایدئولوژی چیزی است که ما برای درک جهان از آن استفاده می‌کنیم. بدون آن ما احتمالاً حتی نمی‌توانستیم فکر کنیم ‌که البته کمی افسرده‌کننده است. ما مطمئناً نمی‌خواهیم مردم در درون ایدئولوژی‌های خود به دام افتاده باشند و نتوانند ببینند واقعاً چه اتفاقی می‌افتد.‌ بهتر نیست اگر بتوانیم تحریفات خود را کنار بگذاریم و با واقعیت کنار بیاییم؟

شاید اگر ایدئولوژی واقعا فقط یک تحریف بود، قضیه برای همه راحت‌تر می‌بود. اما مسلماً این بیشتر یک چارچوب است که به ما کمک می کند بفهمیم که چگونه همه قطعات کوچک با هم هماهنگ می‌شوند.‌ با این حال، یک چارچوب ایدئولوژیک هنوز آسیب‌های زیادی وارد می‌کند. فقط به این فکر کنید که همه ‌اطلاعات خود را از رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند، از درون حباب‌های ایدئولوژیک خود به یکدیگر حمله می‌کنند و سبب می‌شوند ساختار جامعه دچار فروپاشی شود.

اینها مشکلات بزرگی هستند: اما اگر تنها راه‌حل آن‌ها‌ ایدئولوژی بهتر باشد چه؟ به هر حال، اگر واقعاً هیچ راه فراری از ایدئولوژی وجود نداشته باشد، اگر می‌خواهید همه مشکلاتی را که شاهد آن هستیم درک کنید، نمی‌توانید بدون آن کار کنید: حزب‌گرایی سیاسی، نژادپرستی، تغییرات آب و هوایی. تا زمانی که نظریه‌ای نداشته باشید، هرگز راه‌حلی نخواهید داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها