چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۴
دهه هفتادی‌ها جلودار پرفروش‌های ادبیات پایداری

مخاطبان آثار حوزه فرهنگ مقاومت، در سالی که گذشت به چه کتاب‌هایی بیشتر توجه نشان دادند؟ نگاهی به پرفروش‌ترین عناوین سال گذشته، بخشی از پاسخِ پرسش ما را نشان‌مان می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ جستجوی ما در بازار کتاب‌های حوزه فرهنگ مقاومت همچنان ادامه دارد. در بخش نخست این گزارش، از چند عنوان کتاب نام بردیم که سال گذشته، بیشتر از عناوین دیگر مورد توجه مخاطبان قرار گرفتند. در این بخش نیز به عناوین دیگری می‌رسیم که هرکدام‌شان به دلیلی، برای علاقه‌مندان به ادبیات پایداری جذابیت داشتند.
 
روایت‌هایی از شهدای دهه هفتادی
سال گذشته، کتاب «آرام جان» یکی از کتاب‌هایی بود که بسیاری از مخاطبان را جذب خود کرد. این کتاب، که در نوع خود کتاب خاصی است بر زندگی شهید دهه هفتادی، محمدحسین حدادیان - بسیجی مظلومی که در تهران به شهادت رسید – درنگ می‌کند. «آرام جان» از زبان مادر شهید حدادیان روایت می‌شود و همین مادرانگی راوی، به متن کتاب عمق و اصالت می‌دهد. پاکی راوی و خلوص شخصیت اصلی آن (شهید حدادیان) روح حاکم بر روایت را شکل می‌دهند و کتاب «آرام جان» را به کتابی نه فقط خواندنی و پرفروش، که قابل اعتنا در میان کتاب‌های حوزه فرهنگ مقاومت تبدیل می‌کنند. این کتاب که به قلم محمدعلی جعفری تألیف و از سوی انتشارات شهید کاظمی تولید و عرضه شده، در سالی که گذشت به چاپ هفتم رسید.
 
همچنین در میان کتاب‌های پرفروش سال ۱۴۰۱، کتاب دیگری هم درباره یکی دیگر از شهدای دهه هفتادی کشور ما به چشم می‌خورد. این کتاب به شهید عباس دانشگر اختصاص دارد و با عنوان «آخرین نماز در حلب» منتشر شده است. قهرمان این کتاب، دانش‌آموخته دانشگاه امام حسین(ع) بود و لباس پاسداری به تن داشت و در سوریه، در روستای هویز واقع در حاشیه جنوبی حلب به شهادت رسید. «آخرین نماز در حلب» بازخوانی خاطراتی درباره شهید دانشگر، نوشته مومن دانشگر است و مخاطب با خواندن هر خاطره، هم احساسات و عواطفش درگیر می‌شود و هم تکه‌ای از جورچین تصویر این شهید را در ذهن خود شکل می‌دهد.
 
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بعد از دو هفته از شهادتش، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک‌به‌یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمه‌های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم. دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم، دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. سراسیمه به‌سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود. برداشتم و نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: اذان به وقت حلب... یک سالی از شهادت عباس می‌گذرد هنوز در خانه ما صدای اذان در سه نوبت به افق حلب پخش می‌شود. یک بار دست بردم که حذفش کنم، دلم نیامد. با خود گفتم بگذار هر روز ندای الله‌اکبر در خانه طنین‌انداز شود تا مرحمی بر دل باشد.»
 
قصه، قصه آزمون‌های دشوار است
اما در این گزارش، باید از کتاب «دفترچه نیم‌سوخته» نیز نام برد. این کتاب به قلم سیده خدیجه مدنی مشائی نوشته شده و انتشارات روایت فتح کار چاپ و نشر آن را انجام داده است. کتاب قصه شهید مرتضی قربان‌زاده است، قصه جوانی که به سربازی رفت و تا مدتی به تنها چیزی که فکر می‌کرد پایان دوره خدمت و بازگشت به زندگی عادی‌اش بود. «منتظرم چند ماه خدمت رو تموم کنم و برم سراغ زندگیم. سراغ کار و خانواده و تشکیل زندگی.» برنامه‌هایی در سر داشت که همه را به بعد از پایان دوره خدمت موکول کرده بود. اما جنگ از راه رسید و بر زندگی او سایه انداخت. دشمن به مرزهای کشورش تجاوز کرده بود و او کسی نبود که این زشتی و دست‌درازی را ببیند و کاری نکند. از خودش غیرت نشان داد. ماند و جنگیدن با دشمن متجاوز را انتخاب کرد. ماند و وظیفه‌ای را که احساس می‌کرد به عهده‌اش افتاده است انجام داد. «دفترچه نیم‌سوخته» قصه جوانی است که سرنوشت، آزمون بزرگی را سر راهش قرار می‌دهد و او نیز با غیرت و شرافت، در این آزمون سربلند می‌شود.
 
در فهرست کتاب‌های پرفروش سال گذشته، کتاب دیگری هم از انتشارات روایت فتح وجود دارد. این کتاب که سال ۱۴۰۱ به چاپ پانزدهم رسید، کاری است از راضیه تجار و «اسم تو مصطفاست» نام دارد و در دسته‌بندی، در بین کارهای حوزه تاریخ شفاهی مدافعان حرم جای می‌گیرد. «طبق روال همیشگی در ماه رمضان، در فامیل هر شب افطاری منزل یکی بود. شبی که منزل عمو جعفر بودیم گفتم: آقا مصطفی الان که همه هستند دعوت کن تا یه شبم بیان منزل ما؟ آهسته گفتی: نمی‌تونم زمان مشخص کنم، هر لحظه ممکنه زنگ بزنن و مجبور بشم برم! اخم‌هایم در هم رفت. بلند گفتی: شنبه هفته دیگه، همگی برای افطار منزل ما! اما دو روز مانده به آن شب تلفن خانه زنگ خورد:
ـ سلام عزیزم، من دارم می‌رم!
ـ کجا؟
ـ سوریه!
و رفتی. به همین راحتی.»
 
اما گزارش ما ناقص می‌ماند، اگر در آن از کتاب «دسته یک» که چندی قبل چاپ هجدهم آن منتشر شد، نام نبریم. این کتاب از تولیدات انتشارات سوره مهر، و کاری پژوهشی از اصغر کاظمی است و روند تألیف آن - به گفته خود او - حدود سه سال طول کشیده است. «دسته یک» در سه بخش تنظیم شده و شانزده فصل دارد. در هر یک از این فصول شانزده‌گانه، خاطره‌ای جالب و خواندنی، به سبک داستان کوتاه، از زبان یکی از رزمندگان روایت می‌شود. لحن کتاب داستانی است، اما همه‌چیز کاملاً مستند است و نام راوی، رسته، سمت، تاریخ و محل نخستین مصاحبه در ابتدای هر فصل وجود دارد. همچنین مستنداتی که کاظمی در تنظیم متن هر روایت از آن‌ها استفاده کرده است، در پایان هر فصل ذکر می‌شود. نویسنده «دسته یک»، در توضیح انگیزه‌اش برای انجام چنین پژوهشی، پرسش مهمی را پیش می‌کشد: «هدفم این بود که اکنون و پس از گذشت سال‌ها به این بیندیشیم که نوجوانان بسیجی با چه انگیزه‌ای به اختیار خود و مشتاقانه پا به راه جانبازی ‌نهادند؟»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط