کارآفرینی که موفق شده پس از شکستهای متعدد دوباره از صفر شروع کند و در مسیر کسب و کار و در نهایت به صورت خصوصی، مجموعه یک پالایشگاه را صدرصد راهاندازی کند.
وی بر این باور است که درکشورهای جهان سوم از جمله ایران فرصتهای بسیاری در حوزه اقتصاد، صنعت و تجارت وجود دارد و نگاه نا امیدکننده و گاهی اشتباه ، توسط رسانهها و افراد مختلف در جامعه رواج پیدا کرده است که افراد نابغه، باهوش و پرتلاش نمیتوانند در این کشورها پیشرفت کنند و به جایگاه خوبی برسند؛ این فرهنگ مانع میشود که بسیاری از افراد گام بردارند و شروع کنند. او معتقد است که شروع کردن یک فرصت است. بدون اینکه مواردی مثل شرایط، شانس، احتمالات و نظایر آنها را نادیده بگیرد و بزرگترین کاری که باید انجام دهیم برداشتن اولین قدم براساس آن انرژی که در ما ایجاد شده، است.
محمد مهدی دوستی نویسنده کتاب «افسون انرژی» در پاسخ به این پرسش که «چه عواملی باعث شد که تیراژ این کتاب تا نمایشگاه کتاب 1402، به چاپ 58 برسد»، اینگونه پاسخ داد: کوشیدم نسخه موفقیت را به زبان ساده بیان کرده و آنچه که در مسیر کسب و کار، زیست و زندگیام بود را طی فصول مطرح کنم. در هر فصل به مخاطب ابزارها و تکنیکهایی را معرفی میکنم تا با استفاده از آنها بتواند نسخه شخصی خود را برای رسیدن به موفقیت بنویسد. و شاید بتوان گفت نسخه همگانی که در دیگر کتابهای موفقیت پیچیده شده است را در این کتاب برای مخاطبانم نپیچیدهام، بلکه هر فرد میتواند در این کتاب نسخه مختص به خود را پیدا کند و بر اساس آن شروع کند.
وی ادامه داد: بسیاری اوقات برخی افراد کتابهای موفقیت دیگری را خواندهاند که شاید راهکارهای آن برای مخاطبان در ایران مناسب و جوابگو نباشد و یا برخی دیگر معتقدند مولف این کتابها در کشورهای جهان اولی برخی اطلاعات را به عنوان دانش های مدیریتی یا کتابهای انگیزشی گردآوری کرده و ارائه میدهند که برای ما کارکرد بسزایی ندارد.
دوستی به این سوال که «چگونه نقش و ایجاد فرصت در کشورهای جهان سوم در کتاب شما برجسته و پر رنگ شده است؟» این چنین توضیح داد: جهان سوم جای رشد و فرصتهای بسیار زیادی دارد؛ در حالی که در کشورهای توسعه یافته این فرصت کمتراتفاق میافتد. در این کشورها شاید مردم از یک رفاه نسبی همچون بیمه و امکانات عمومی برخوردار باشند، اما اینکه بتوانند به راحتی درآمدشان را افزایش دهند امکانپذیر نیست و ساعت کاری بسیار زیاد است، اگر کسی از کشورهای جهان سوم بخواهد به این کشورها برود حاضر است هر کاری انجام دهد اما در کشور خود ،تنها به کار پشت میزی فکر میکند.
وی ادامه داد: در کشورهای توسعه یافته فرد باید سخت کار کند، اما در کشورهای جهان سوم فرصت زیادی برای رشد و پیشرفت وجود دارد؛ در ایران با اقتصاد دولتی که وجود دارد فرصتهای بسیار زیادی را برای بخشهای خصوصی ایجاد کرده است و از آنجا که اقتصاد دولتی نسبت به موضوعات و تغییرات اقتصادی حساس نیست و فضای مقابل بخش خصوصی باز است. و همچنین نسبت بخش خصوصی در مقابل بخش دولتی کوچک است و عملا رقابت بین بخش خصوصی و دولتی است که باید مدیریت شود. بر همین اساس فرصتهای زیادی در کشور ما برای بخش خصوصی وجود دارد که حتی از کشورهای جهان سومی نیز بیشتر است، اما کوشیدم این مباحث را در کتاب افسون انرژی به صورت تحلیلی بیان نکنم و سعی کردم کاری کنم تا مطالب برای یک جوان 18 تا 24 ساله قابل باور باشد.
وی درخصوص انتخاب مشاور و ملاکهای انتخاب کتاب افسون انرژی عنوان میکند: این کتاب بارها و بارها تغییر پیدا کرد و از مشاوران مختلفی در آن استفاده شد و نهایتاً به این نتیجه رسیدم که مخاطبین اصلی این کتاب جوانان 18 تا 24 سال هستند؛ سعی کردم متن کتاب را بسیار ساده سازی کنم تا درک موضوعات برای جامعه هدف آسانتر شود. و همچنین به جای موضوعات علمی خشک، بیشتر به موضوعات قابل ملموس و مشهودی پرداختم که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند و موضوعات برایش قابل درک باشد و در زندگی و زیست خود بتواند به ازای آن را پیدا کند.
در همین راستا عالمه میرشفیعی نویسنده و منتقد ادبیات داستانی و مشاور کتاب «افسون انرژی» درمورد این سوال که چرا مشاور این کتاب را پذیرفتید، اینگونه جواب داد: در کنار نویسندههای دیگر نیز از من دعوت شد که در مورد یک ایده به اسم انرژی که ایدهای نویی بود که چگونه بنویسیم تا این نگاه تازه برای مخاطبان 18تا 25 سال و همچنین برای مخاطب عام جذاب باشد. در جلسات مختلف صحبت کردیم و ایدههایی مطرح شد و براساس آن ایدهها پذیرفتم که مشاور طرح این کتاب باشم که در نهایت نوشتن این کتاب را آقای دوستی پذیرفت و شروع کردیم.
نویسنده کتاب آیا زمین جایی برای گریه کردن دارد؟ در پاسخ به این پرسش که «تجربه مشاوره جذابتر است یا نوشتن و یا اینکه تا چه اندازه ارائه مشاوره برای نویسنده آسانتر است؟» بیان میکند: هردو جذاب هستند اما تجربه دو جنس متفاوت است. زمانی که خود نویسنده مینویسد همه چیز در دست او قرار دارد که چه چیزی را بنویسد و یا ننویسد و مسیر مشخص است. ولی وقتی نویسنده به عنوان مشاور کنار دیگری قرار میگیرد باید با ذهن طرف مقابلش هماهنگ باشد و دنیا و جهانبینی نویسنده را بشناسد و با آن نگاه مشاوره دهد نه با جهانبینی خودش ،به همین علت مشاوره دادن سختتر است.
وی در مورد اینکه چه عواملی موجب شد که این کتاب به موفیت برسد و برای مخاطب ملموس باشد و اینکه مخاطب فکر کند با خواندن این کتاب میتواند مسیر زندگی خود را تغییر دهد که با چنین استقبالی مواجه شده است؟ اظهار کرد: اینکه کتاب موفق هست بله من هم تایید میکنم موفق است. و دلایل فرمی ، ساختاری و متنی زیادی دارد. یکی از ویژگیها بینامتنی بودن است ؛ نویسنده در این کتاب از کتابها و فیلمهای دیگر به عنوان نمونه برای نشان دادن تعاریف و مفاهیمی که در کتاب به کار برده شده ، استفاده کرده است و این بینامتنی به مخاطب کمک میکند تا در زمان خواندن کتاب، به کتابهای دیگر فکر کند و این یک رفتار مدرن است.
میرشفیعی علت دیگر موفقیت این کتاب را تبدیل شدن تجربهها به یک مسئله عمومی و به اشتراک گذاشتن با دیگران از طریق مثالها و تمثیلها دانست و عنوان کرد: مخاطب میتواند ساختار متن را به صورت اپیزودیک پیاده کند و از هرقسمت که دوست دارد متناسب با خواست خود شروع به خواندن کتاب کند یا نکند و یک جمله را دریافت کند. زبان کتاب ساده است وهمه گروهها و مخاطبان میتوانند بخوانند. و نکته دیگر نویسنده تلاش کرده تعریف انرژی که معمولا کلیشهای است را تغییر داده و به درون انسان ارجاع دهد. نویسنده معتقد است ما اگر انرژی که داریم بشناسیم بهتر میتوانیم مسیر زندگی را انتخاب کنیم.
نظر شما