من این مسئله را در ذهن داشتم تا اینکه در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موضوع تکریم از برخی گروههای خدماتی و زحمتکش، مانند رانندگان، پرستاران، معلمها و کارگران در جامعه مطرح و قرار شد هر نویسندهای درباره یکی از این گروهها برای کودکان داستان بنویسد. به دلیل اینکه من از قبل شناخت کافی و لازم از گروه پاکبانان داشتم پیشنهاد دادم درباره این گروه از شهروندان داستانی برای کودکان بنویسم. این پیشنهاد و طرح داستانیام در شورای بررسی سوژهها مطرح و پذیرفته شد و حاصل کار شد کتاب «ما کوچه را جارو میکنیم».
این نویسنده در پاسخ به این سؤال که «نمونههای مسائل و مشکلات پاکبانان را که در این کتاب اشاره کردهاید طبق تجربه و مشاهداتتان جمعآوری شده یا با صحبت مستقیم به دست آمدهاند؟» گفت: ترکیبی از مشاهدات میدانی خودم و صحبتهای مستند خود پاکبانان، موضوع محوری این کتاب شده است. البته برای این که این مشاهدات میدانی و گفتههای مستند در قالب ادبی داستان بیان شود، یک طرح داستانی بر اساس همان مواد خام اولیه طراحی و اجرا شد و در قالب آن، مشکلات، دغدغهها و مسائل اصلی پاکبانان و انتظاراتی را که از شهروندان دارند و در مقابل، رفتارهای انسانیای که هر شهروندی میتواند در مقابل پاکبانان داشته باشد روایت شد. بنابراین، داستان حاضر در عین تخیلی و ادبی بودن، پایههای مستندگونه دارد و از یک موضوع شهری که با رفتارهای انسانی عجینشده حکایت دارد.
سلیمی درباره اینکه «شهروندان در رفع مشکلات پاکبانان چطور میتوانند عمل کنند؟» بیان کرد: در داستان «ما کوچه را جارو می کنیم» سعی شده است دقیقاً به این موضوع پاسخ داده شود. در این داستان، شخصیتهای سپیده و مادرش، مصادیق بارز شهروندان قدردان و وظیفهشناسی هستند که وقتی متوجه مشکل پیشآمده برای پاکبان پیر محله میشوند و میفهمند پیرمرد سرماخورده و سرفهها امانش نمیدهند، میکوشند کمک کنند تا پیرمرد پاکبان بر آن مشکل غلبه کند. سپیده حتی با خرید یک کادو که در این داستان جنبه نمادین هم دارد و شالی است برای محافظت از پیرمرد پاکبان در مقابل سرما، میخواهد او را خوشحال کند. مادر سپیده هم برای پیرمرد پاکبان آش درست میکند تا حالش بهتر شود. آنها حتی پا را از این هم فراتر میگذارند و تصمیم میگیرند آن روز به اتفاق هم، کوچه را جارو کنند تا پیرمرد پاکبان که سرماخورده و مریضاحوال است، استراحت کند و حالش خوب شود. به نظرم، هر شهروندی میتواند با چنین رفتارهای انساندوستانهای تا حدی از زحمات پاکبان شهر قدردانی کند.
نویسنده کتاب «کوچه را ما جارو میکنیم» در پاسخ به این سؤال که «سپیده قصه شما و رفتارش با پیرمرد رفتگر چقدر واقعی است؟» گفت: قصه سپیده و رفتارش با پیرمرد پاکبان، مصداقهای بیرونی زیادی به شکلهای گوناگون دارد؛ اما اینکه طرح قصه دقیقاً به همین شکل که در کتاب آمده اتفاق افتاده باشد، نه دقیقاً به این شکل نبوده است.
ولی من بارها دختربچههایی را دیدهام که برای پاکبانهای پیر محله خود، رفتارهای مهربانانهای از خود بروز دادهاند؛ حتی در همصحبتی با پاکبانان هم بارها شنیدهام که به ماجراهای مشابه که در این قصه آمده اشاره شده است.
کتاب «کوچه را ما جارو میکنیم» به تصویرگری هاله قربانی در ۲۸ صفحه مصور رنگی، شمارگان دو هزار و ۵۰۰ نسخه و به بهای ۱۳ هزار تومان برای گروه سنی بالاتر از ۷ سال از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
نظر شما