نگاهی به بحران آب و هوا در «آیندهای که برمیگزینیم»؛
اقیانوسها در حال پر شدن از پلاستیک هستند!/ واپسنشینی دریاچهها و یخچالها
یخچالها و دریاچهها به سرعت در حال واپسنشینی و اقیانوسها در حال پر شدن از پلاستیک هستند. اسکلتهای قدیمی و بیماریهای تاریخی که آب و هوا و چشماندازها در مقابل چشمان ما تغییر میکنند. جملاتی از کتاب «آیندهای که برمیگزینیم» که به اهمیت تغییرات آب و هوایی اختصاص دارد.
در سطوری از مقدمه مترجمان به دغدغه تغییرات آب و هوایی اشاره کرده است: «تغییرات آب و هوایی باید دغدغه و نگرانی همه کسانی باشد که به عدالت اجتماعی، سلامت و بهداشت، ثبات اقتصادی، ارزش سرمایهگذاری و عدالت بین نسلی اهمیت میدهند. اگر نتوان آن طور که باید عمل کرد، نسلهای آینده ناتوان از بازگرداندن عواقب تغییرناپذیر ناکامیهای ما خواهند بود. از این جهت، مسئولیت اخلاقی سنگینی نسبت به آنها داریم. اهمیت موضوع و نگرانی درباره آینده فرزندانمان و همچنین فرزندان «شما» مهمترین دلیل ترجمه این اثر بوده است.
سرفصلهای کتاب عبارتند از: «دهه بحرانی»، «انتخاب آینده ما»، «جهانی که میسازیم»، «جهانی که باید بسازیم»، «سه دیدگاه»، «میخواهیم چه کسی باشیم»، «خوشبینی مستمر»، «فراوانی بیابان»، «باززایی بنیادین»، «ده راهکار» و «انجام آنچه ضرورت دارد»، «نتیجهگیری یک داستان» و «آنچه اکنون میتوان انجام داد».
محو دهکدهها در اثر خشکسالی
در ابتدا مؤلفان برآنند که به اهمیت موضوع تغییرات آب و هوایی در میان مردم بپردازند و این را در چند سطح بررسی میکنند و درباره گروه بزرگی از مردم مینویسند: «گروه بزرگی از مردم علم را میفهمند و به این شواهد اذعان دارند، اما هیچ اقدامی نمیکنند؛ زیرا یا نمیدانند چه کاری انجام دهند، یا اینکه «فکر نکردن» درباره تغیرات آب و هوایی برای آنها بسیار سادهتر است. این موضوع وحشتناک و واقعا تکاندهنده است. بسیاری از ما تا حد زیادی، از واقعیت فرار میکنیم. هر بار که گزارشی از وضعیت غیرعادی هوا میبینیم، حالت عصبی و ناخوشایندی به ما دست میدهد، (مثلا تندبادهایی که هر پانصد سال یک بار در یک ناحیه رخ میداد و اکنون دو بار در ماه تکرار میشوند، خشکسالیهایی که تمام دهکدهها را از سطح زمین محو میکنند و امواج گرما که دائما رکورد جدیدی را ثبت میکنند، همگی در زمره حوادث طبیعی هستند که واقعیات در حال وقوع را نشان میدهند.»
«انتخاب آینده ما» سراغ افزایش گرما رفته و این تغییر را به عنوان یک هشدار پررنگ میکند: «جهانی که اینک در حال ایجاد آن هستیم، به گرمایش بیش از 3 درجه منجر میشود. اولین وضعیتی که ترسیم کردهایم، همان مسیر بسیار خطرناکی را نشان میدهد که هم اکنون در آن قرار داریم. اگر دولتها، شرکتها و افراد بیش از آنچه که در سال 2015 اظهار داشتهاند، تلاش نکنند تا سال 2100 حداقل 7/3 درجه سانتیگراد افزایش دما خواهیم داشت. بدتر اینکه، حتی اگر همین تعهدات گفته شده را برآورده نکنند، میتوان انتظار افزایش دمای 4 یا 5 درجهای را داشت. در جریان باشید که این یک تصویر مبهم است.»
«جهانی که میسازیم» چه ویژگیهایی دارد؛ تغییرات آب و هوایی در کجای آن واقع شده است: «جهان ما در حال گرمتر شدن است. بر اساس پیشبینیها، طی دو دهه آینده، دما در بعضی از مناطق جهان حتی از این هم بالاتر میرود و این در واقع روندی برگشتناپذیر است که دیگر کاملا از کنترل ما خارج است. سالهاست که اقیانوسها، جنگلها و گیاهان، درختان و خاک، نیمی از دیاکسیدکربنی را که ما انسانها تولید کردهایم، در خود جذب کردهاند. اکنون حجمی از جنگلها باقی ماندهاند، بیشتر آنها قطع شدهاند یا در آتش سوختهاند و خاکهای منجمد در حال آزاد کردن گازهای گلخانهای در اتمسفری هستند که خود تحت فشار است.»
خرد جمعی در توافقنامه پاریس
«جهانی که باید بسازیم»؛ «آب و هوا چه نقشی در آن دارد؟ بحران تغییرات آب و هوایی در آغاز قرن، ما را مبهوت بلاهت خود کرد. زمانی که برای بازسازی و مراقبت از محیط زیست خود تلاش میکردیم، تنها نکته طبیعی این بود که با توجه و نگرانی بیشتری از همدیگر پشتیبانی میکردیم. متوجه شدیم که بقا و تداوم گونه ما چیزی بسیار فراتر از حفظ خود در برابر آب و هوای غیرعادی است. این موضوع با نظارت خوب انسانها بر زیستگاه و همچنین بر یکدیگر در ارتباط است. هنگامی که مبارزه برای سرنوشت انسانها را شروع کردیم، فقط به بقای این گونه فکر میکردیم، اما در مقطعی فهمیدیم که سرنوشت بشریت نیز به همان اندازه اهمیت دارد.»
«میخواهیم چه کسی باشیم؟»؛ برای اینکه زندگی در شرایط خاص را درک کنیم با تاکید بر تغییرات آب و هوایی باید شکل زندگی را تغییر دهیم و این نیاز به تغییر تفکر دارد. پرداختن به بحران کنونی به یک تغییر کلی در تفکرمان نیاز دارد. برای ادامه حیات، رشد و شکوفایی، باید خود را شناخت تا به شکل جداییناپذیری با طبیعت در ارتباط بود. باید یک حس عمیق وپایدار از نظارهگری و مراقبت را در خود پرورش داد. این تغییر و تحول از فرد شروع میشود. آنچه هستیم و اینکه حضور ما در جهان چگونه است، تعیین کننده نحوه کار با دیگران، نحوه تعامل با محیط پیرامون خود و در نهایت آیندهای است که با هم میسازیم.»
درباره توافقنامه آب و هوایی پاریس حرف و حدیث بسیار است، اما همین توافقنامه هم نتوانست در سیاست بعضی از سیاستمداران جا باز کند. با این حال مولفان در اهمیت آن نوشتند: «در دسامبر سال 2015 صد و نود و پنج کشور جهان موافقتنامه پاریس را به اتفاق آراء تصویب کردند و صدها میلیون نفر به طور گسترده آن را به رسمیت شناختند. بدون شک عوامل بسیاری در کنار تلاش هزاران نفر در این موقعیت چشمگیر سهیم بودهاند، اما نکته اصلی، چارچوب تاثیرگذار ذهنی بود که به خرد جمعی و تصمیمگیری منجر شد. هر کسی که در آنجا در این فرایند تصویب حضور داشت و میلیون ها فردی که به صورت آنلاین آن را دنبال میکردند، نسب به آینده خوشبین شدند، اما نقطه شروع این مسیر، خوشبینی بود. باید هم این چنین میبود و اگر نبود هرگز به هیچ توافقی دست نمییافتیم.»
«فراوانی بیپایان»؛ تغییرات در اتمسفر جهانی را برمیشمرد: «در حال ورود به مرحله بعدی تغییر و تحول بشریت هستیم. اکنون گونه انسان(و بسیاری دیگر از گونههای جانوری و گیاهی) باید با «کمبود» منابع طبیعی خود که خود (انسان) مسبب آن بوده است و همچنین ظرفیت باقیمانده و رو به کاهش اتمسفر جهانی برای انتشار کربن سازگار شود. برای این کار «همکاری و مشارکت» را باید در اولویت قرار داد. در مواجهه با این «کمبود» نهایی باید «مجموع – صفر» جدید را به یک امر درونی تبدیل کرد (یا همه را هم برنده میشویم و یا همه با هم میبازیم) و نگرشی از «فراوانی» را در آنچه به جا گذاشتهایم با هم ایجاد کنیم و به اشتراک بگذاریم، به کار بریم.»
«باززایی بنیادین»؛ نگرانی برای طبیعت در اولویت قرار بگیرد و اصلاح رفتارهای انسان با طبیعت «باید جهت اقدامات خود را از خود- محوری به سمت طبیعتگرایی سوق داد. باید به آن بسیار سرسخت و متعصب بود. هنگام در نظر گرفتن یک عملکرد، باید پرسید: آیا این موضوع به عنوان یک سیستم یکپارچه در این سیاره، به طور فعال در شکوفایی انسان و طبیعت با هم نقش دارد؟ اگر جواب مثبت است، باید مسیر را ادامه داد و اگر پاسخ منفی است، باید توقف کرد. همین!»
واپسنشینی یخچالها و دریاچهها
«انجام آنچه ضرورت دارد»؛ به بررسی برخی نکات مهم درباره تغییرات فصلها پرداخته است: «زمستان، بهار، تابستان و پاییز و فصلهای بارانی و خشکی را که به یاد میآوریم، دیگر آن فصلهایی نخواهد بود که فرزندان ما از آن لذت ببرند. امروزه بسیار بعید است فردی با بیش از پنجاه و سال سن را بیابید که متوجه تغییر شدید و سریع الگوهای آب و هوایی نسبت به دوران کودکی خود نباشد. یخچالها و دریاچهها به سرعت در حال واپسنشینی و اقیانوسها در حال پر شدن از پلاستیک هستند. اسکلتهای قدیمی و بیماریهای تاریخی که آب و هوا و چشماندازها در مقابل چشمان ما تغییر میکنند و همانطور که آب و هوا چشماندازها در مقابل چشمان ما تغییر میکنند و همان طور که که نشانههای هزار ساله ریتمهای طبیعی ناپدید میشوند.»
درک تغییرات آب و هوایی به فهم و درک نیاز دارد تا انسان به خود بیاید و از اقداماتی که در رابطه با خراب کردن اوضاع است، دست بردارد، در این رابطه مولفان به مثالهای جالبی توجه کردند: «در این لحظه، هنگامی که به آستانه توانایی زمین برای حفظ حیات به شکلی که میشناسیم رسیدهایم، به آستانه موضوعی که زندگی ما را تعیین میکنند هم وارد شدهایم. دستاوردهای شخصی از طریق رقابت فردی، مصرف مداوم، شک و تردید درباره تواناییمان در ایجاد اجتماع به عنوان انسان و عدم توانایی مشاهده تاثیراتی عمیقتر از کاری که ما با این سیاره میکنیم، هیچکدام دیگر کارایی ندارند. حال باید به سمت درک موجودیت مشترکمان در این سیاره حرکت کنیم، نه به این دلیل که ضمیمه خوبی برای کارهایی است که انجام میدهیم، بلکه به این دلیل که مسئله پیچیدگی حتی بالاتری دارد و به طور قطع مهمتر از تلاش ایالات متحده برای فرستادن انسان به ماه یا تصمیم انگلیس برای شکست هیتلر است.»
انتشارات امیرکبیر کتاب «آیندهای که برمیگزینیم» نوشته مشترک کریستیانا فیگرس و تام ریوت کارناک را ترجمه مهدی قائدی و ابراهیم محمدی را در 228 صفحه، شمارگان 350 نسخه و بهای 115 هزار تومان به چاپ رساند.
نظر شما