نگاهی به «خاندانهای موسیقیدان ایرانی: موصلی، فراهانی، وزیری»؛
فراز و فرود موسیقی از دربار ساسانی تا خانههای عیان قجری/ ترویج هنر میان خاندانهای دیوانسالار
کتاب «خاندانهای موسیقیدان ایرانی: موصلی، فراهانی، وزیری» به معرفی سه خاندان معروف هنر ایرانی میپردازد که در توسعه و ترویج موسیقی ایرانی و اسلامی نقش مهمی ایفا کردهاند؛ نقشی که بهمراتب از سایر نقشها و هنرها مهمتر است.
آنچه در این کتاب موضوع بحث است، خاندانهای ایرانی هستند که در حفظ و نگهداری و ترویج فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی نقش داشتند و از همه مهمتر هنرمند بودند؛ یعنی افزون بر عنصر سیاست و کیاست از عنصر هنر ویژه در حد عالی و سرشار بهره داشتند؛ به همین دلیل عنوان اصلی کتاب «خاندانهای موسیقیدان ایرانی» گذاشته شده تا به این عنصر یعنی هنرمند بودن در کنار سایر عناصر ممتاز یعنی مسلمان و ایرانی بودن نیز به صورت ویژه نگاه شده باشد.
فهرست مطالب کتاب عبارتند از: «سهم عمده دانشمندان ایرانی در بنیانگذاری و توسعه فرهنگ اسلامی - ایرانی»، «پیشینهای از تاریخ موسیقی و موسیقیدانان ایران قبل و بعد از اسلام»، «موسیقی ایران در دوره عباسی»، «موسیقی ایران در دوره قاجاریه».
ایرانیان به داشتن هنر و فرهنگ مشهورند و این فرهنگ و هنر در سراسر تاریخ نمادی برای شناخت و معرفی ایشان است؛ از آداب و رسوم فردی گرفته تا اخلاق اجتماعی، مناسک عمومی و مشترک و از ویژگیهای شخصی گرفته تا نمایش اقتدار جمعی، همه و همه نشانهایی است از اینکه ایرانیان به صورت فردی و اجتماعی در تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی نقش و جایگاه ویژهای داشتهاند.
خاندانهای بزرگ و دانشمندان ایرانی چون خاندان نوبختی، جوینی، برمکی و ... همه و همه در خدمت اسلام و عناصر گفتمانساز اسلامی و دینی بودند، هر چند جسم و کالبد ایرانی داشتند؛ ولی به فرهنگ و تمدن ایرانی نیز تا جایی که به اصل اسلام ضربه وارد نمیکرد، میکوشیدند. در میان این خاندانهای حکومتگر و دیوانسالار یا حتی عالم و دانشمند و فاضل، خاندانهایی تحت عنوان خاندانهای هنری نیز شهرت داشتند که به انتقال و توسعه و ترویج هنر به مفهوم عام میپرداختند. خاندانهای ایرانی همواره یکی از پشتیبانهای اساسی و اصلی هنر و رشتههای هنری از جمله موسیقی (به جهت پیشرفت و نوآوری) به حساب آمده و میآیند.
آنچه در این کتاب موضوع بحث است، خاندانهای ایرانی هستند که در حفظ و نگهداری و ترویج فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی نقش داشتند و از همه مهمتر هنرمند بودند؛ یعنی افزون بر عنصر سیاست و کیاست از عنصر هنر ویژه در حد عالی و سرشار بهره داشتند؛ به همین دلیل عنوان اصلی کتاب «خاندانهای موسیقیدان ایرانی» گذاشته شده تا به این عنصر یعنی هنرمند بودن در کنار سایر عناصر ممتاز یعنی مسلمان و ایرانی بودن نیز به صورت ویژه نگاه شده باشد.
این کتاب به معرفی سه خاندان معروف هنر ایرانی میپردازد که در توسعه و ترویج موسیقی ایرانی و اسلامی نقش مهمی ایفا کردهاند؛ نقشی که بهمراتب از سایر نقشها و هنرها مهمتر است. ابتدا به این دلیل که موسیقی در اسلام با محدودیتهای خاص خود مواجه و تعاریف ویژه خود را داراست و بعد به این دلیل که هنرمندان موسیقیدان ایرانی میبایستی به گونه و سبکی با این هنر برخورد میکردند تا ذهن حاکمان اسلامی و فقها و علمای اسلامی را مشوش نکرده و موضوع و مسئله حرمت فقهی یا تقابل با دین مبین اسلام مطرح نگردد.
موسیقی ایرانی به همین ترتیب توانست در دربار امویان و عباسیان جایی باز کند و بهتدریج توسعه و تکامل یابد و در زمره هنرهای اسلامی و ایرانی درآید. در این میان به استفادههای نابجا و غلط و گاه حرمتبرانگیز درباریان از این هنر بایستی اشاره کرد و نمیتوان از کنار سوءاستفادههای برخی از اهل سیاست و حتی اهل کیاست از این هنر نامی به میان نیاورد که موسیقی هنر اصیل را در کنار لهو و لعب قرار داده و آن را وسیله عیش و طرب و گناه و افعال حرام قرار دادند تا جایی که می و نی دو واژه همنشین شدند.
بخش اصلی کار متمرکز بر سه خاندان هنری و موسیقیدان ایرانی است که نقش کلیدی و مهمی در توسعه و ترویج موسیقی در فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی داشتند؛ یعنی خاندانهای موصلی، فراهانی و وزیری که از ابتدای تاریخ ایران دوره اسلامی تا دوره قاجاریه را در بر میگیرد؛ دورهای که به آن دوره ایران اسلامی گفته میشود.
نقش ایرانیان در نقل، تدوین و نشر علوم در فرهنگ و تمدن اسلامی، تأثیر و نفوذ فرهنگ ریشهدار و کهنسال ایران در فرهنگ اسلامی و کوششهای دانشمندان و هنروران ایرانی در به وجود آوردن و بارور کردن این فرهنگ درخشان و گسترش آنها به خاور و باختر، از مدتها پیش مورد پژوهش بررسی و ژرفنگری پژوهندگان بهویژه خاورشناسان قرار گرفته است و آنچه در تأیید همه آنهاست، این است که در دوره اسلامی دانشمندان و شخصیتهای برجسته ایرانی راهنما، پیشرو و مشاور دولت تازهنفس و جهانگشای اسلام بوده و در اداره و تمشیت امور دینی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و هنری کوششهای پرارج و شایسته تحسینی به کار بردند. فصل اول کتاب اختصاص به بررسی سهم عمده دانشمندان ایرانی در بنیانگذاری و توسعه فرهنگ ایرانی اسلامی دارد. در این فصل درباره دانشمندان و عالمان مختلف ایرانی در رشتههای متفاوت از فقه و اصول گرفته تا تفسیر و... و نقش آنها سخن به میان آمده است.
در عهد درخشان ساسانی موسیقی یکی از عوامل فرهنگ پیشرفته ایرانی و از هنرهای ملی بود که به برترین پایه پیشرفت خود رسیده بود. موسیقی ایرانی در این دوره به دستگاههایی تقسیم گردید که تازیان پس از فراگرفتن آن را «مقام» نامیدند. برخی سرورانگیز و نشاطآور، دستهای اندوهناک و غمانگیز، پارهای هم آرام و دلپسند. هر دستگاه دارای یک پیشدرآمد، آواز، تصنیف، رنگ و طرب است، همه اجزای یک دستگاه با هم همآهنگ و وابسته است، نواختن هر دستگاه در سازها کوک ویژهای به خود دارد که باید آهنگ و احساسات ناشی از همان دستگاه را بفهماند. در فصل دوم این کتاب ابتدا پیشینهای از تاریخ موسیقی در ایران گفته شده و سپس به برخی از ایرانیانی که از شهرت ویژهای برخوردار نیستند؛ ولی در تاریخ موسیقی از آنان تحت عنوان موسیقیدانان ایرانی نام بردهاند و به تأثیر آنان بهویژه در موسیقی و شعر عرب اشاره کردهاند، پرداخته شده است.
از جمله ندیمان مأمون و متوکل، اسحاق بن ابراهیم موصلی بود که رئیس موسیقیدانان آن عصر به شمار میآمد و روح موسیقی کلاسیک عرب پس از پدرش در وی متجلی شده بود. فصل سوم این کتاب اختصاص به بررسی موسیقی ایران در دوره عباسی دارد که در این فصل از خاندان موصلی و تأثیرگذاری آنها در این دوره سخن به میان آمده است.
موسیقی در دوره قاجار مانند سایر دورههای تاریخی ایران از پیش از اسلام تا قرن بیستم همواره جایگاهی ارجمند داشته است. آنچه از موسیقی ایران به عنوان موسیقی ملی ایران شناخته میشود و هفت دستگاه و ردیف را دربر میگیرد، همان است که استادان موسیقی در دوره قاجار آن را مینواختند و تعلیم میدادند و از همین روش آموزش شفاهی به روزگار ما رسیده است. بنیانگذاری و تکوین ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی را به خاندان علیاکبر فراهانی نسبت دادهاند. موسیقی ایران در دوره قاجاریه و تأثیرگذاری خاندان فراهانی و وزیری در فصل چهارم بررسی شده است.
انتشارات آوشت کتاب «خاندانهای موسیقیدان ایرانی: موصلی، فراهانی، وزیری (دانشمندان ایرانی و پیشرفت علم موسیقی در ایران)» به قلم سپیده افشار رضایی را در 459 صفحه به چاپ رساند.
نظر شما