دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۳
تلاش برای ارائه غایت‌شناسی دیوانگی

کتاب «جنون: یک کاوش فلسفی» اثر «جاستین گارسون» مفهومی از جنون ارائه می‌کند که امیدی را به کسانی که زندگی‌شان تحت تأثیر این جنون است القا می‌کند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «جنون: یک کاوش فلسفی»، اثر «جاستین گارسون» مفهومی از جنون ارائه می‌کند که امیدی را به کسانی که زندگی‌شان تحت تأثیر این جنون است القا می‌کند. گارسون با دور شدن از مفهوم جنون به‌مثابه اختلال، چارچوب غالب در تحقیقات و درمان بیماری‌های روانی معاصر، استدلال می‌کند که ما می‌توانیم و باید دیوانگی را به عنوان یک ویژگی طراحی‌شده، درست مانند قلب یا ریه ببینیم.
 
بر اساس دیدگاه جنون به‌مثابه اختلال، بیماری روانی زمانی رخ می‌دهد که ذهن یا مغز آن طور که طبیعت در نظر گرفته عمل نکند. در مقابل، در دیدگاه جنون به عنوان استراتژی، وقتی فردی دچار جنون می‌شود، ذهن یا مغز او دقیقاً همانطور کار می‌کند که طراحی شده است.
 
علاوه بر این، جنون گاهی اوقات می‌تواند تسکین‌دهنده، شفابخش و تسلی‌بخش باشد و «راهبردهایی برای حل مشکلات، کنار آمدن با جنبه‌های محیطی، تنظیم اقتصاد ذهنی فرد» ارائه کند (ص 10). گارسون با به کارگیری موفقیت‌آمیز ابزارهای فلسفی، روانپزشکی و تاریخ، منابع مفهومی جدیدی برای درک جنون ارائه می‌دهد و سلطه مدل جنون به‌مثابه اختلال در روانپزشکی معاصر را از بین می‌برد.
 
آنچه در تحلیل گارسون قابل‌توجه است، نمایش ماهرانه او از همزیستی دیدگاه‌های جنون به‌مثابه استراتژی و جنون به‌مثابه اختلال از دوران باستان کلاسیک است. جنون جایگزین جدیدی برای رویکردهایی ارائه می‌دهد که دیدگاه‌های جنون به‌مثابه اختلال و جنون به‌مثابه اختلال را بر اساس دوگانگی ذهن/بدن یا رویکردهای زیست‌پزشکی در مقابل روانشناختی به بیماری روانی متمایز می‌کند.
 
گارسون استدلال می‌کند که مدل دیوانگی به‌عنوان استراتژی همیشه با مدل جنون به‌مثابه اختلال هم در آگاهی علمی و هم در آگاهی غیرقانونی وجود داشته است، اما مدل اول همیشه به حاشیه رانده شده و گاهی اوقات نامرئی شده است. او همزیستی این دو سنت را از طریق یک تحلیل دقیق تاریخی و فلسفی باز می‌کند.
 
در بخش اول، «غایت‌شناسی دوگانه جنون»، گارسون با به چالش کشیدن قرائت رایج از تاریخ طب غربی در دوران بقراط، یعنی اینکه پزشکان بقراطی رویکردی طبیعت‌گرایانه به بیماری دارند و کارکرد بدن را از خدایان جدا می‌کنند حال آن‌که که جادوگران یونانی نمایانگر دیدگاهی فراطبیعی از بیماری هستند، خوانش‌های معمول را به چالش می‌کشد.
 
گارسون این نگرش را با این استدلال که پزشکان بقراطی دیوانگی را به عنوان یک اختلال در عملکرد، شکست یک مکانیسم می‌دانستند، به چالش می‌کشد، در حالی که جادوگران یونانی جنون را یک استراتژی می‌دانستند. به عبارت دیگر، برای پزشک بقراطی، بیماری نقض غایت‌شناسی است و از انجام عملکرد ارگانیسم جلوگیری می‌کند.
 
در این میان، به گفته جادوگران، بیماری هدفی را دنبال می‌کند و این هدف، «قصاص الهی» است، یعنی مجازات توهین به خدایان. در قرائت گارسون، پزشکان بقراطی سعی نداشتند نیروهای ماوراء طبیعی مانند خدایان و دین را از گزارش‌هایی که در تلاش برای درک بیماری به نگارش درآمده‌اند حذف کنند، بلکه سعی داشتند خود را از تفکر جادویی دور کنند.
 
گارسون در ادامه استدلال می‌کند که در قرون وسطی، جنون به عنوان یک استراتژی مسیحایی شد و «جن‌گیران و شکارچیان جادوگر‌ جایگزین جادوگران شدند» (ص 28)، امری که در پی حذف بیماری با تشخیص اینکه کدام شیطان دخیل بوده مرتبط است. بر این اساس، شکایت ‌بیمار ‌بدان معنی است که با دیدگاه خدای مسیحی به عنوان مراقب و نگران اخلاق انسان‌ها (برخلاف خدایان یونانی غیر مداخله‌گر)، دیوانگی یک غایت‌شناسی دوگانه به دست می‌آورد: این جنون در عین حال مجازات و نجاتی برای فرد است؛ جنون در خدمت مجازات است اما با هدف تطهیر.
 
بخش دوم، «جنون و ذهن سالم»، سیر تکاملی قدرت نگرش جنون به مثابه ناکارآمدی را از طریق مطالعه دقیق شخصیت‌های تأثیرگذار مانند امانوئل کانت، جان لاک، جان هاسلم، فیلیپ پینل، ویلهلم گریزینگر، بررسی می‌کند. گارسون استدلال می‌کند که ما دانه‌هایی از رویکرد جنون به‌مثابه استراتژی را در کانت می‌بینیم، آن هم زمانی که او از وجود روشی در جنون سخن به میان می‌آورد و این‌که ذهن شخص دیوانه به جای اینکه در بی‌نظمی کامل بماند، همچنان خود را در یک سیستم سازماندهی می‌کند.
 
گارسون در آخرین بخش کتاب با نام «جنون و هدف تکامل» ما را به دوران معاصر می‌برد و به درستی اشاره می‌کند که این دوره شاهد دیدگاه‌های جنون به‌مثابه ناکارآمدی و اختلال و جنون به‌مثابه استراتژی بوده است که در «همجواری ناخوشایندی» قرار گرفته‌اند (ص 175). در عین حال، باید این نکته را نیز در نظر گرفت که تحلیل گارسون از دینامیک بین طرفداران جنون به‌مثابه اختلال و طرفداران جنون به‌مثابه استراتژی فقط یک تمرین فکری جالب نیست. این «عملیات بازیابی» پیامدهای پراگماتیک متعددی دارد؛ بیرون بردن جنون به عنوان استراتژی از پنهان‌کاری و قرار دادن آن در مرکز سبک‌های معاصر تفکر درباره جنون.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها