قم- همرزم شهید سید محمدهاشمی با بیان اینکه سیدمحمد هاشمی همیشه جلودار پیادهروی، تمرینها و آموزشهای نظامی بود، گفت: شهید سیدمحمد هاشمی پرچمدار همه بچههای جبهه بود.
وی اضافه کرد: با اینکه از شهید سن و سالی گذشته بود اما همیشه جلودار پیادهروی، تمرینها و آموزشهای نظامی بود و با اینکه شهید زینالدین همیشه پیادهرویهای طولانی به عنوان مشق و تمرین رزم میدادند شهید سیدمحمد همه تمرینها را با شرایط سخت انجام میداد و پرچمدار و علمدار همه بچهها میشد.
خاکباز تصریح کرد: با دنبال کردن زندگی شهید متوجه شدم که زندگی و خانه وی بسیار ساده است و زیست محقرانهای دارد. با اینکه او چند بچه کوچک داشت اما زندگی شخصی خود را رها کرد و به جبهه آمد.
حجت الاسلام سیدمرسل هاشمی فرزند و برادر شهید در بخشی از این برنامه با نقل خاطره از شهیدان و تشکر از نویسنده کتاب و انتشارات کتاب جمکران، گفت: من در بچگی بسیار شلوغ بودم و به اصطلاح شر و شور بودم اما پدرمان بسیار نسبت به ما اهل صبر و تحمل بود و نسبت به همه کارهای ما بسیار تحمل میکرد.
وی با بیان اینکه همراه با برادم در مبارزات قبل از انقلاب شرکت داشتیم، افزود: همراه برادرم در مبارزات پیش از انقلاب شرکت فعال داشتم و با هم اعلامیه پخش میکردیم. زمان سربازی رفته بودیم داخل پادگان وقتی امام فرمان فرار از پادگانها را صادر کرد من به همراه برادر شهیدم از پادگان فرار کردیم و علاوه بر آن با خودمان اسلحه آوردیم.
حجتالاسلام حاتمینیا دادستان وقت بیجار با اشاره به خانواده شهید بیان کرد: این خانواده در منطقه و روستای گرگین خانواده متدین و شناختهای بودند و مردم به آنها معتقد بودند.
سبحانی با اشاره به عملیات جزیره مجنون، گفت: در این عملیات بچهها به خاک و خون کشیده شدند. سیدمحمد هاشمی زخمی شده بود و من که جلوتر آمدم زخمی شدم. هنگام برگشت بعثیها رسیده بودند و تیر خلاص میزدند، از جمله شهدایی که تیر خلاص خورد شهید سیدمحمد هاشمی بود که به مقام شهادت نائل آمد.
صدیقه شاهسوند نویسنده کتاب با اشاره به روند نوشتن کتاب «سید لری» گفت: من به علت عدم دسترسی به خانواده شهید در مورد شهید اطلاعات خیلی کمی داشتم. بنابراین یک بار کتاب را به صورت رمان نوشتم و از قوه تخیل استفاده کردم اما بعد از نوشتن رمان به خانواده شهید دسترسی پیدا کردم و دوباره با توجه به مطالب جدید کتاب را از ابتدا بازنویسی کردم.
شاهسون افزود: زمانی که سوژه در یکی از گروهها معرفی شد و به آن متصل شدم من از شهرکرد برای مصاحبه میآمدم. به من گفتند به خاطر بعد مسافت نمیتوانید خوب مصاحبه بگیرید و کار را انجام دهید اما با ممارستی که انجام دادم پای کار ایستادم و کار را به سرانجام رساندم.
نویسنده کتاب «سید لری» تصریح کرد: من یک بار کلاً کار را نوشتم و کل مطالب را پیاده کردم. متاسفانه لپتاپم خراب شد و کل مطالب حذف شدند. بعد که دنبال لپتاپ بودم در یکی از گروههایی که برای نویسندههای شهدا بود گفتند لپتاپی هست و هر کس میخواهد برای شهدا کار کند، میتواند از این لپتاپ استفاده کند. من لپتاپ را گرفتم و دوباره مشغول کار شدم.
وی در پایان گفت: من قبل از اینکه طرح جلد کتاب طراحی شود، همچین طرح جلد سبزی را در خواب دیده بودم. وقتی طرح جلد کتاب تمام شد، دیدم طرح جلد همانی بود که من در خواب دیده بودم.
به گزارش ایبنا؛ در پایان این برنامه از خانواده شهید و نویسنده اثر تقدیر شد و جشن امضای کتاب برگزار گردید.
نظر شما