نویسنده کتاب «دو انگشت روی یک ماشه»؛
کتابهای جنگ عامهپسند نیستند/ رعایت قواعد داستاننویسی آثار دفاع مقدس را خواندنی میکند
حسن شیردل؛ نویسنده حوزه دفاع مقدس بیان کرد: بسیاری از نویسندگان با قواعد داستاننویسی آشنایی ندارند. باید با قواعد آشنا بود تا کتابی بنویسیم که حرفی برای گفتن داشته باشد.
- کتاب «دو انگشت روی یک ماشه» در نمایشگاه کتاب امسال جزو ده کتاب پرفروش دفاع مقدس قرار گرفت. فکر میکنید دلیل جذابیت این کتاب برای مخاطبان چه بود؟
این کتاب خاطرات یکی از رزمندگان ادوات لشکر ۲۵کربلا است که از کودکی به همراه رفیقش مقداری پول از جایی قرض میگیرند و بدون هیج نشانی قصد رفتن به جبهه میکنند. از بابل راه میافتند، به تهران که میرسند پولشان تمام میشود. در تهران شروع به فروختن چای میکنند تا دوباره پولی جمع کنند و به جبهه بروند. تمام این اتفاقات با شور و هیجان نوجوانی دو پسر یازده دوازده اتفاق میافتد. به جبهه هم که میروند با همان سرتقبازیهایی که دارند خودشان را در جبهه و بین بقیه جا میکنند. تا سال ۶۷ که جنگ تمام میشود آنجا میمانند. یکی از آنها فرمانده گردان و دیگری فرمانده ادوات لشکر ۲۵ کربلا میشود. بسیاری از خاطرات گروهی رزمندگان در این کتاب روایت شده است. مهمترین مؤلفهای که در کتابهای من و برادرم وجود دارد موضوع روایت در قصه و داستان است. ما بر اساس اصول داستاننویسی، خاطرهنویسی میکنیم. در این کتاب هم خاطرات بدون داستانگویی و فضاسازی اضافه، شش دانگ در اختیار مخاطب قرار گرفت. به همین خاطر در اینسالها کتابهای داستانی، رمان یا قصهای که من و برادرم نوشتیم به لطف خدا مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
- چند نمونه از این کتابها را معرفی میکنید؟
کتاب «ما در میدان مین» که جایزه دو سالانه کتاب جمهوری اسلامی را گرفت توسط انتشارات سوره مهر به چاپ پنجم رسید. کتاب «زمین ناله میکند» که جایزه کتاب سال را از آن خود کرد.
کتاب رمان «انارستان» که برادرم آقای حسین شیردل نوشتند سال گذشته نامزد بهترین رمان کشور شده بود. در حال حاضر هم مشغول نوشتن رمانی به نام «تاتیک» هستم؛ تاتیک به زبان ارمنی معنای مادربزرگ است. «تاتیک» تنها کتاب داستانی در مورد شهدای اقلیت کشور است. کتاب «شیری شبیه آهو» از دیگر آثار ما است که جایزه بینالمللی سرخنگاران را از آن خود کرده است. در این جشنواره کشورهایی از جمله سوئد، نروز و کشورهای عربی همسایه حضور داشتند که به لطف خدا ما موفق شدیم این جایزه را بگیریم.
- به نظر شما در حال حاضر ادبیات دفاع مقدس در چه موضوعاتی با کمبود محتوا مواجه است؟
مطمئنا در موضوع شیمیایی خیلی کم کار شده است. هنوزم که هنوز است خاطرات جانبازان شیمیایی و قطع نخاعی ناگفته مانده است. به نظر من ما دیگر وقتی برای انعکاس این موضوعات نداریم. شاید بتوان برای موضوعات دیگر یک زمان پنج تا ده ساله متصور باشیم. اما درباره جانبازان شیمیایی و قطع نخاعی کلی کار روی زمین مانده داریم. در حال حاضر نویسندگان استانی بار این مسئولیت را به دوش میکشند. از تهران که کار قابل توجهی درنمیآید. مگر اینکه نویسندگان استانی در تهران متمرکز شده باشند. به نظرم مسئولین امر در نهادهای فرهنگی باید این دو موضوع را خیلی جدی پیگیری کنند. چون اگر حتی همین امروز هم استارت بزنیم ممکن است فردا یکی از جانبازان قطع نخاعی یا شیمیایی به شهادت برسند. یعنی اگر هفته آینده شروع به کار کنید از جمعیت اولیه آماری که دارید کم میشود. فلذا ثبت خاطرات این جانبازان بسیار مهم است. باید به هر شکل و شمایلی که شده، این کتابها منتشر شود. باید با نویسندگان قرارداد بسته شود تا این کارها روی زمین نماند. مطمئن باشید همین امسال که هفته دفاع مقدس به پایان برسد، از آمار اولیه جانبازان کم خواهد شد. این مهمترین قسمت ماجراست که متاسفانه کسی هم به آن توجه ندارد.
- خودش شما در حوزه جانبازان شیمیایی چه کارهایی کردهاید؟
بله کارهایی انجام دادیم. همین کتاب «دو انگشت روی ماشه» درباره رزمندگانی است که شیمیایی هستند. البته نه اینکه کاملا راجع به این موضوع باشد اما بخش قابل توجهی از آن را دربردارد. در حال حاضر هم دو سه کار در دست داریم اما به خاطر مشکلات تنفسی این جانبازان مجبوریم که بین مصاحبهها وقفه بندازیم. به همین خاطر شاید در ماه فقط دو سه ساعت مصاحبه داشته باشیم. اما در حد توان خودمان پیگیر هستیم. ما فقط دو برادر هستیم و در مقابل دو لشکر آدم است که حرف برای گفتن دارند. احتیاج به حمایت داریم. به این نیاز داریم که گروهبندی شود تا کار بیشتری انجام بگیرد. اما در همین حد و اندازه که سی چهل کتاب از خاطرات رزمندگان و سه چهار رمان نوشتیم، مشغول کار هستیم.
- به نظر شما ارتباط نسل جوان با شهدا و سالهای دفاع مقدس چطور است؟ آیا با این دیدگاه که نیازی به دفاع و شهادت نداشتیم، به شهدا نگاه میکنند؟
نه من چنین تصوری ندارم. من با بسیاری از جوانان در ارتباط هستم. چه مخالف یا موافق نظام، با هر دیدگاهی که باشند و تصور کنید، شهدا را دوست دارند. یعنی علاقه جوانان به بچههای جنگ را نمیتوان حذف کرد. یعنی اگر بفهمند که کسی در جبهه حضور داشته برایش احترام ویژهای قائل میشوند. اگر جوان از خیلی از این خاطرات، جانفشانیها و ایثارگریها خبر نداشته باشد دلیل نمیشود که بگوییم احترام نمیگذارد. این جوان صرفا اطلاعات کمی دارد. جنگ و دفاع مقدس حروف الفبا دارد. مثل بچهای که در کلاس اول با حروف الفبا آشنا میشود باید جوان را با الفبای جنگ آشنا کرد و بعد از او انتظار داشت. اگر ما این توانایی را داشته باشیم که به جوانان و نوجوانان الفبای جنگ را بیاموزیم قطعا اتفاقات بهتر و قشنگی رخ خواهد داد. حالا اگر این الفبا آموزش داده نشود، نمیتوان انتظار داشته باشیم که حرف ما را متوجه بشود. دیگر انتظاری نیست که کتابهای دفاع مقدس را مطالعه کند. چون هنوز کلاس اول آشنایی با الفبای دفاع مقدس را پاس نکرده است.
پژوهشگران حوزه دفاع مقدس و کسانی که بالای کار ایستادهاند باید یک جلسه بگذارند و بررسی کنند که نقش این بچهها در دفاع مقدس کجاست؟ ما جواب این سوال را نمیدانیم. جنگ چیز عجیب غریبی است. اما همین رشادتها و فداکاریها از آن مانده است. اگر کتابهای خارجی در مورد جنگ را بخوانید میبینید که کشورهای مختلف هم همین را میگویند. اما جنگ ما متفاوت بود. ما هشت سال از کشورمان دفاع کردیم. ما در این دفاع مقدس چیزهایی به دست آوردیم که در بسیاری از جنگهای دنیا دیده نشده است. اما حالا باید از نسل جدید انتظار داشته باشیم الفبای دفاع مقدس را بدانند؟ باید برای نسل جوان کتاب و محتوای فرهنگی تولید کنیم. باید با آنها بر اساس آمار صحبت کنیم تا الفبای جنگ را بدانند. بعد از آن تازه باید دنبال فیلم و کتاب و سند بگردد. ما در استانها کتابخانه تخصصی جنگ نداریم. وقتی یک جوان دهه هفتادی به کتابخانه میرود باید با یک کتابخانه مجهز روبهرو شود. اما با کتابخانهای با چند کتاب محدود اثر چند نویسنده جزو مواجه میشود.
- فکر میکنید اگر مسئولان و نهادهای بالادستی فرهنگی از نویسندگان این حوزه حمایت کنند چقدر به پیشرفت آثار و به ثمر نشستن دغدغههای مروبط به دفاع مقدس کمک میکنند؟
من به عنوان یک نویسنده مشغول کار خودم هستم. شما به عنوان خبرنگار به من زنگ میزنید و میگویید که کتاب من و برادرم عنوان پرفروش نمایشگاه کتاب را کسب کرده است، اما من خبری از این موضوع نداشتم. مسئله این است که چرا این موضوع را به خود ما نمیگویند؟ چرا من نویسنده تشویق نمیشوم که با اشتیاق به کار خودم ادامه دهم؟ لابد این کتاب مورد توجه بوده که در لیست پرفروشها قرار گرفتهام! من جایزه دوسالانه کتاب و جایزه بینالمللی دارم، اما با آن چه کار کنم؟ شما به عنوان یک جوان و من به عنوان یک نویسنده وقتی به کتابخانه میرویم چقدر با آثار دفاع مقدس مواجه خواهیم شد؟ ما نمایشگاه دفاع مقدس نداریم که بچهها را با الفبای جنگ آشنا کند.
- فکر میکنید مقصر این کمکاری کیست؟ نویسندگان که از این موضوعات غافل بودند یا مسئولین که حمایت نکردند یا خانوادههایی که از این دغدغهها فاصله دارند؟
قطعا مسئولین مقصر هستند. نویسنده و خانواده چه کاری میتواند انجام دهد؟ نهاد فرهنگی در کشور تولید کننده محتوای فرهنگی است. نهاد فرهنگی باید منابع را تولید و عرضه کند. خانواده فرزندش را به مدرسه میفرستد، نهایتا کاری که در مدرسه میشود این است که کتابی را برای مسابقه کتابخوانی عرضه کنند و بچه هم از خانواده بخواهد که کتاب را برایش تهیه کنند تا بخواند. این نهایت کاری است که خانواده انجام میدهد. نویسنده هم کارهای نیست. همین الان منابعی در خصوص جانبازان شیمیایی و قطع نخاعی در کشوی میزم دارم. من باید چند سال با جانبازی که نمیتواند درست نفس بکشد در ارتباط باشم تا یک کتاب قوی منتشر کنم. خب من باید منبع رزقی داشته باشم که من را تامین کند و نگران نانی که برای خانوادهام فراهم میکنم نباشم.
من روی این موضوع تاکید میکنم، در حال حاضر اکثر نویسندگانی که در تهران حضور دارند، شهرستانی هستند. یعنی اگر بچههای شهرستان نباشند از لحاظ فرهنگی نمیتوانید در تهران نفس بکشید. چون در تهران نویسندهای نیست که جواب کسی را بدهد. برای یافتن مقصر این موضوع میتوان به هر طریقی خانواده و نویسنده را حذف کرد اما نمیتوانید مسئولان را حذف کنید. مسئولان باید محتوای فرهنگی را به نویسندگان و خانوادهها برسانند. سواد کتابهای ما مدام کم میشود. به نظرم همین تیتر را بزنید که سواد کتابهای جنگ کم است. شما ببینید وقتی یک کتاب جنگی میخوانید چقدر باسواد میشوید و به اطلاعات شما افزوده میشود؟ بسیاری از نویسندگان با قواعد داستاننویسی آشنایی ندارند. باید با قواعد آشنا بود تا کتابی بنویسیم که حرفی برای گفتن داشته باشد. صرف اینکه فلان نهاد و ارگان کتاب چاپ میکند و برویم پای کار نوشتن، کفایت نمیکند.
نظرات