بریدهای از کتاب سافر:
«عکسی از خانواده به دستم رسید که پدر و مادرم و همه خواهرها و برادرم در آن بودند. حس میکردم پدر و مادرم پیر شدهاند و خواهرها و برادرم خیلی بزرگ. برای آن عکس در ذهنم داستان درست میکردم. برای چندمین بار به عکس خیره میشدم و خاطرات روستا برایم زنده میشد. با خودم فکر میکردم حالا هر کدام از خواهرهایم دارند چه کار میکنند؟ برادرم چه کار میکند؟ پدر و مادرم در چه حالی هستند؟»کتاب «سافر» در ۱۸۸ صفحه به قلم عفت نیستانی به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
نظر شما