بهنام ناصح از اعضاي مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه بازآفريني «جوامعالحكايات» را برعهده داشته، در سادهنويسي اين اثر سعي كرده متن دور از نصيحت، پند و اندرز باشد و معنا را از دل حكايتها استخراج كند._
وی در توضیح بیشتر بازآفرینی حکایتها گفت: حدود ۴۰ حکایت از این کتاب را با توجه به قابلیتهای داستانی آنها بازآفرینی برگزیدم. اما برخی از حکایتها تنها در قالب یک پند و اندرز بود و قابلیت داستانپردازی و شخصیتپردازی را نداشت.
وی که از «جوامعالحکایات» به تصحیح جعفر شعار استفاده کرده اظهار داشت: احساس میکنم بازآفرینی این کتاب چندان دشوار نبود، چراکه مجموعهای از قصهها و حکایتهای خواندنی به زبانی ساده است و عوفی در این کتاب به بیان ماجراهایی با موضوعهای مهربانی، دوستی، دشمنی، خشم، حسد، عشق، نفرت و نیرنگ پرداخته.
نویسنده این کتاب به توضیح نحوه بازآفرینیاش پرداخت و گفت: در نحوه روایتها سعی کردم مانند ترجمه، عرضه معنی سادهتری ازحکایتهای کتاب نباشد، بلکه شکل روایتها، زاویه دید، زمان بندی وقایع و حتی روند خطی داستانها را با امکاناتی که در اختیار داشتم تغییر دادم تا به جذابتر شدن کتاب کمک کند.
وی تاکید کرد: جوامعالحکایات اشتراکهای بسیاری با گلستان سعدی دارد و من در انتخاب حکایتها سعی کردم حکایتهای جدیدی که کمتر شنیده شدهاند را انتخاب کنم.
ناصح درباره اهمیت ادبیات کلاسیک ادامه داد: ادبیات کلاسیک مانند مواد خام برای تولید ادبیات امروزی است، این متون قابلیت تصویرپردازی و داشتن هسته اولیه برای تبدیل به داستان و رمانهای امروزی را دارند.
وی اشاره کرد: نویسندگان غربی این هوشیاری را داشتهاند که حتی ازمتون کلاسیک ما برای نوشتن آثار امروزی خود بهره بگیرند. نمونه بارز آن داستان «کیمیاگر» نوشته پائلوکیلو است که هسته داستان را مولوی در حکایتهایش داشته است.
وی در ادامه افزود: این داستان شیوه نصیحتگونه ندارد و سعی شده معانی که تاکنون در دل این حکایتها نهفته بود استخراج شود. به گونهای که مخاطب در ابتدا از خواندن چنین آثاری لذت ببرد.
نظر شما