چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۸
معلمی که بچه‌های مدرسه روستا را کتابخوان کرد/ داستان اهدای کتاب از سوئد

خراسان شمالی- داستان مجتبی هژبری قصه معلم پردغدغه‌ای است که برای دانش‌آموزانش باوجود قفسه‌های خالی از کتاب مدرسه‌اش، کتاب خواند و کتاب خواند و کتاب خواند تا بالاخره یکی از آن سوی مرزها و سرزمینمان او و دانش‌آموزانش را دید و توانست غصه این معلم شاعر و نویسنده را به دنیای امید و آرزویی تبدیل کند که در آن نه تنها یک جلد کتاب بلکه صدها جلد کتاب نهفته بود.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - اکرم عباسی: در بامدادی که در فضای مجازی به دنبال داستان‌های کتابی بودم و گاه‌وبیگاه برای پیدا کردن سوژه‌های ناب مردمی به صفحات شخصی اهالی کتاب سرکشی می‌کردم ناگهان به صفحه مجتبی هژبری رسیدم و یک داستان در این صفحه نظرم را جلب کرد.

داستان در یک خط مختصر و مفید خلاصه شده بود: ایرانی مقیم سوئد بیش از هزار جلد کتاب به مدرسه و به دانش‌آموزانم هدیه کرد.

با خبر اهدای هزار جلد کتاب توسط کتاب‌دوست ایرانی مقیم سوئد، ناگهان غافلگیر شدم و من‌را بر آن داشت تا در جستجوی شرح ماوقع بیفتم تا بیابم چطور؟ چگونه؟ از کجا؟ برای چه و به چه دلیل این اتفاق نادر برای مدرسه‌ای دورافتاده در یکی از روستای‌های شهرستان تازه تأسیس بام‌وصفی‌آباد افتاده است و همانجا برای هژبری پیام گذاشتم و خواستار توضیح این داستان شدم.

آقا معلم نویسنده و خوش ذوق، طی چند مرتبه پرسش و پاسخ، داستان این اهدای کتاب را برایم توضیح داد، هرچند گهگاهی، با سرک کشیدن به حساب کاربری این معلم در فضای مجازی، شاهد کتابخوانی او برای دانش‌آموزانش که چه عرض کنم، برای فرزندانش بودم.

معلمی که بچه‌های مدرسه روستا را کتابخوان کرد/ داستان اهدای کتاب از سوئد

اشتراک‌گذاری کتابخوانی برای مخاطبان صفحات مجازی

هژبری گفت: حدود دو سال است که کتابخوانی برای بچه‌های مدرسه را شروع و هر از چندگاهی برش‌هایی از این حرکت فرهنگی و ادبی را در فضای مجازی با مخاطبین به اشتراک می‌گذاشتم.

وی گفت: این کتابخوانی برای دانش‌آموزان یک مدرسه در دورترین نقاط شهرستان که بی‌بهره از چند کتاب و یک کتابخانه بودند، بسیار جذاب بود.

معلم جوان گفت: در روزهای آغازین خواندن کتاب در زمان‌های پرتی که در مدرسه بوجود می‌آمد تنها یکی دو تا دانش آموز مشتاق و علاقمند به کتاب وجود داشت و من برای همان یکی دوتا شروع به خواندن کتاب می‌کردم و کم‌کم توجه و نگاه دانش‌آموزان دیگر مدرسه نیز جلب و به جمع این یکی دوتا اضافه شد.

وی بیان کرد: با توسعه گروه کتابخوانی، من سعی می‌کردم کتاب‌هایی را با خود بیاورم که می‌دانستم دانش‌آموزان نیز به آن‌ها علاقه دارند و هر روز یک کتاب را با هم در مدرسه می‌خواندیم.

هژبری گفت: گاهی از این کتابخوانی در صفحات مجازی شخصی‌ام، تصاویری را با مخاطبانم به اشتراک می‌گذاشتم و از آنها می‌خواستم کتاب‌هایی را که استفاده کرده‌اند و دیگر نیازی ندارند برای خوانش در این مدرسه روستایی به من بدهند اما این اشتراک‌گذاری هم برای مدتی هیچ نتیجه‌ای نداشت. با وجود این، من از این‌کار خسته نشدم و باز هم از مدرسه، بچه‌ها و کتابخوانی تصاویری را به اشتراک می‌گذاشتم.

شعله‌ورشدن شعله‌های امید

بالاخره بعد از چندین ماه، یک نفر پیدا شد که این تصاویر و کتابخوانی‌ها نظرش را جلب کرده بود و برایش جالب بود که چطور با دست خالی توانسته‌ام توجه این‌همه دانش‌آموز را به کتاب و خوانش کتاب علاقه‌مند کنم. این چنین بود که شعله‌های امید در درونم شعله‌ور شد.

هژبری افزود: با او وارد گفت‌وگو شدم و داستان کتابخوانی را برایش تعریف کردم و او هم از جان و دل به صحبت‌ها گوش داد.

هژبری بیان کرد: این ارتباط ادامه‌دار شد و این فرد، پیگیر صفحه مجازی من بود تا یک روز به من پیام داد و گفت می‌خواهد تعدادی کتاب برای دانش‌آموزانی که از کمبود کتاب در رنج هستند ارسال کند.

وی گفت: با اینکه نمی‌دانستم چه تعداد اما چنان ذوق‌زده شده بودم که نتوانستم ذوق زدگی خود را پنهان کنم از او تشکر کردم و بعد از چند وقت تعداد کمی کتاب از طرف او به‌دستم رسید.این خبر برای دانش‌آموزان در دورافتاده‌ترین مدارس روستایی خبری مسرت بخش بود. وقتی داستان اهدای این کتاب‌ها را برایشان تعریف کردم، علاقه و اشتیاق دانش‌آموزان به کتاب و خوانش آن، دو چندان شده بود،.

معلمی که بچه‌های مدرسه روستا را کتابخوان کرد/ داستان اهدای کتاب از سوئد

مجتبی هژبری گفت: این پایان داستان اهدای کتاب‌ها نبود بعد از حدود دوسال همین شخص دوباره به من پیام داد و این‌دفعه پیامی داد که مرا برای چند لحظه صم‌بکم کرد؛ انگار پیام او برایم بیشتر شبیه یک رویا بود تا واقعیت. پیام او چیزی نبود جز اینکه با یکی از کتاب‌فروشی‌های تهران هماهنگ کرده است تا هزار جلد کتاب برای مدرسه و دانش‌آموزان ارسال کند و ادامه داد در واقع این هدیه من به تو است که این‌چنین درگیر دانش‌آموزانت هستی تا که این نوجوانان درگیر مسائلی از جمله آسیب‌های اجتماعی نشوند.

کتابخوانی، فاکتور مهم دوری از آسیب‌های اجتماعی

مجتبی هژبری تقویت کتاب‌خوانی در بین اهالی نوجوان را یک فاکتور مهم دوری از آسیب‌های اجتماعی دانست و اظهار کرد: آگاهی و دانش از آسیب‌های اجتماعی، تنها و تنها با خواندن کتاب نصیب نوجوانان خواهد شد.

وی گفت: سرگرمی و پرسه زدن‌های بیخودی در فضای مجازی امروزه برای نوجوانان به یک تفریح چالشی و معضل تبدیل شده است و ما باید با آگاهی دادن به این گروه آن‌ها را از غوطه‌ور شدن در این منجلاب نجات دهیم.

هژبری تأکید کرد: افزایش و رونق فرهنگ کتابخوانی باعث کاهش و دوری نوجوانان و حتی جوانان از خطرات آسیب‌های اجتماعی خواهد شد.

هژبری کتاب‌خواندن را از نان شب برای نوجوانان واجب‌تر دانست و تصریح کرد: توسعه فرهنگ عظیم کتابخوانی نیازمند یک عزم همگانی است که باید در جامعه امروزی از خانواده گرفته تا مدرسه و جامعه وجود داشته باشد.

این معلم نویسنده اعلام کرد: عامل اصلی افزایش آسیب‌های اجتماعی میان دانش‌آموزان روستایی و شهری دوری از کتاب و کتابخوانی است چرا که با روی آوردن به کتاب و کتابخوانی تمام این آسیب‌ها بدون چالش برطرف خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه امروزه باید مطالعه و فرهنگ کتابخوانی را یک نیاز اساسی اهالی نوجوان به حساب آوریم تأکید کرد: متأسفانه فضای مجازی اولویت اول این قشر است، هرچند می‌توان با آموزش و آگاهی با همین فضای مجازی کتاب‌های صوتی را در اختیار آنان قرار داد.

وی افزایش بی‌رویه خطرات و آسیب‌های اجتماعی را در سطح جامعه نگران‌کننده دانست، هر چند گفت: نگران بودن راه حل این مسئله نیست و باید تلاش کنیم تا بتوانیم با گسترش فضاهای فرهنگی، آموزشی، تفریحی و بازهم تاکید می‌کنم کتابی و کتابخانه‌ای با این چالش مبارزه کنیم.

وی نسل امروز را نسلی بسیار باهوش و زیرک دانست و افزود: متولیان فرهنگی باید در جهت دادن به افکار این نسل از هیچ تلاشی فروگذار نباشند.

او تنها هدفش را از کتاب خواندن برای بچه‌ها را دور ماندن از آسیب‌های اجتماعی موجود در روستا معرفی کرد و گفت: در دید همگان و عمومی با این نگاه که این آسیب‌ها ممکن است در روستاها وجود نداشته باشد، اما امروزه آسیب‌های اجتماعی شهر و روستا نمی‌شناسد و اگر راه‌های پیشگیری نباشد قطعاً نوجوانان در هر موقعیت جغرافیایی درگیر آن خواهند شد.

معلمی که بچه‌های مدرسه روستا را کتابخوان کرد/ داستان اهدای کتاب از سوئد

این نویسنده دغدغه‌مند ادامه داد: کتاب بزرگترین دوست انسان است و اگر دریک جامعه کتاب‌خوان زیاد باشد جامعه و افراد آن نه فریب می‌خورند، نه عقب‌مانده می‌مانند بلکه می‌توانند به صدر جهان‌های اول و کشورهای توسعه یافته برسند.

مسئولان مدارس روستایی را همراه با کتابخانه احداث کنند

وی در پاسخ به این پرسش که آیا در حال حاضر سرانه کتابخانه‌ای در روستاها با استاندارد برابری می‌کند، گفت: فکر می‌کنم تقریباً صفر، چرا که در آموزش و پرورش هیچ برنامه‌ای برای تجهیز و یا تأسیس کتابخانه‌ها در مدارس تبیین نشده و اگر کتابخانه‌ای هم‌اکنون در مدارس روستایی وجود دارد به سال‌ها قبل می‌گردد.

هژبری گفت: از مسئولان درخواست دارم که در زمان ساخت مدارس روستایی به ایجاد و احداث کتابخانه نیز فکر کنند چرا که مدارس بدون کتاب و کتابخانه مانند انسان تهی از هر گونه آگاهی است.

وی در پایان افزود: در مدرسه هیچ قفسه کتابخانه‌ای برای قرار دادن این هزار جلد کتابی وجود ندارد و در حال حاضر همه کتاب‌ها بر روی میز پینگ پونگ ورزش دانش‌آموزان جابه‌جا شده‌است؛ امیدوارم بتوانیم همچنان که توانستیم برای دانش‌آموزان این تعداد جلد کتاب را فراهم کنیم، به‌زودی نیز بتوانیم قفسه‌های کتاب را هم نیز تهیه کنیم.

معلمی که بچه‌های مدرسه روستا را کتابخوان کرد/ داستان اهدای کتاب از سوئد

به گزارش ایبنا، مجتبی هژبری متولد سال ۱۳۶۲ در شهرستان اسفراین است وی یکی از داستان‌نویسان ایرانی است که در بسیاری از رویدادهای ادبی، ملی و بین‌المللی دارای رتبه است. وی هم اکنون معلم مدرسه‌ای در روستای نوده بام از توابع شهرستان تازه تأسیس بام و صفی آباد است که بیش از ۱۵۰ سال قدمت دارد. آب‌وهوای این روستا کوهستانی است و راه زمینی این روستا به‌صورت آسفالت و در ۵۸ کیلومتری از شهرستان اسفراین واقع شده است.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ربابه علی پور IR ۱۷:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
    آرزوی موفقیت برای شما معلم نویسنده و دغدغه مند و با فرهنگ
  • احمد جعفری IR ۱۹:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
    بسم الله الرحمن الرحیم ماشاالله وهزار ماشاالله به این معلم دلسوز وزحمتکش که علاوه بر تدریس به کتابخوانی و ترویج آن برای شاگردانش می پردازد واینکه از وقت های اضافی برای دانش آموزان کتاب میخواند و به نوعی به آنان هم می آموزد که وقت خود را با این یار مهربان سپری نمایند. واین معلم ها را باید قدر دانست که این سرمایه های آینده را چنین تحویل جامعه میدهند. ان شاءالله همیشه سلامت وشاد باشید جناب هژبری عزیز. احمد جعفری اسفراین
  • حقانی IR ۲۰:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
    احسنت به این معلم دلسوز ایکاش حداقل ده درصد مردم جامعه مثل شما بودند آقا معلم
  • نوروزی CA ۱۴:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۰
    باعث افتخارین.ارزوی بهترینها برای شما💐
  • سعیده مانیانی IR ۰۸:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۱
    واقعا خدا قوت آفرین به این همه اراده و پشتکار انشاالله روزی بیاد که اکثریت معلمان دغدغه شما رو داشته باشن و راهتون ادامه بدن.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها