احمد شاکری در آستانه برگزاری اختتامیه شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به بیان وضعیت فعلی نقد ادبی پرداخت و عنوان کرد: در مقوله نقد ادبی چون موضوع جایزه جلال آل احمد است، هم در سنجش جایگاه نقد ادبی هم در بایستههای نقد باید به دو شیوه عمل کرد؛ اول اینکه باید نقد ادبی را در حوزه ادبیات بررسی کنیم و دیگر اینکه نقد ادبی را به عنوان یکی از شاخههای جایزه جلال و یا کاربردهای آن در این جایزه ارزیابی کنیم. وضعیتسنجی نقد ادبی نیازمند شناخت ضرورتهای نقد است؛ یعنی اساساً نقد یک مقوله ضروری در ادبیات است.
وی ادامه داد: بحث دیگر شیوه نقد ادبی و کارکرد آن است و یکی از محکها برای تعریف جایگاه نقد ادبی، خود جایزه جلال است. جایزه عملی است که در آن تحلیل، مقایسه و گزینش اتفاق میافتد یعنی بر اساس الگوها، اهداف، معیارها و رویکردها از میان آثاری دست به گزینش میزنند و فرایند گزینش مماس با نقد است البته نقد فراتر از گزینش است. گزینش، زمانی میتواند مبنامحور و عمیق باشد و صرفاً ناظر بر یک مقایسه سطحی نباشد که بتواند تاثیر بگذارد و این کار یک منتقد است. گزینش و داوری در جشنواره، عملی منتقدانه است یعنی درک لایهها، ظرفیتها، به سخن درآوردن، سنجش ظرفیتهای فرمی، ساختاری و عمق محتوایی اثر بر عهده منتقد است.
این منتقد در توضیح سطح جایزه جلال گفت: جایزه جلال، رسمیترین و برجستهترین جایزه ادبی کشور است و معادل کتاب سال محسوب میشود و جایزهای در این سطح باید بیانکننده وضیعت نقد ادبی باشد. این جایزه در انتخاب داوران باید حیثیت انتقادی آنها را ملاک قرار دهد. اگر نگاهمان این است که جایزه جلال بلند مرتبهترین جایزه ادبی کشور است باید این بلندای قامت جایزه را در انتخاب داورها هم در نظر گرفت که امسال تا حدی ضعیف بود. در بخش مستندنگاری، داستان بلند و کوتاه داورها چقدر حیثیت انتقادی داشتند؟ معیار در منتقد بودن یک فرد چیست؟ یکی از معیارهای مشخص نقد مکتوب و ارائه کتاب مستقل نقد است.
شاکری با بیان اینکه در نقد ادبی دچار بحران هستیم، افزود: ما در انتخابها هم دچار خطا میشویم. بعضی از داوران ما نویسنده هستند و منتقد نیستند؛ اگر قرار است نقد بر صدر بنشیند، جای خود را پیدا کند و تاثیرگذار باشد جایزه جلال صلاحیت انجام این کار را دارد یعنی تکریم نقد و پژوهش تنها به جایزه دادن به منتقدان نیست بلکه به جانمایی آنها بر جایگاهی است که صلاحیت آن را دارند و جایزه جلال در این زمینه دچار آسیب است. ما در نقد تک چهرههایی داشتیم اما متاسقانه در حوزه ادبیات متعهد فاقد جریان نقد هستیم. یکی از آسیبهای عمده نقد ما این است که مقهور مبانی و ساختارها و کارکردهایی است که محافل دانشگاهی دیکته میکنند. جریان نقد در جایی باید تولید شود که فکر تولید میشود آیا دانشگاههای ما تولیدکننده فکر هستند؟
وی با بیان اینکه دانشگاه تاثیر چندانی در بدنه ادبیات ندارد، گفت: دانشگاهی که قرار است تفسیرگر و آسیبشناس دقیق برای ادبیات تولید کند از آن جهت که فکرش با اندیشه لیبرال غربی پیوند دارد خود به نوعی آسیبزا ست؛ چون ابزارهایی که در دست دارد با زیستبوم و فرهنگ ما همخوانی ندارد بنابراین شاهد یک شکاف بین محافل دانشگاهی و بدنه ادبیات هستیم و کسانی در ادبیات سخن میگویند که منتقد نیستند.
شاکری از ارج و قرب نقد و شأن علمی پژوهش یاد و تصریح کرد: شورای عالی انقلاب فرهنگی ارج و قرب نقد را در جایزه جلال در نظر گرفته است. این طراحی در قالب این است که جایزه جلال باید یک شورا یا هیئت ناظر داشته باشد که به آن هیئت علمی میگویند که وظیفه آن انتخاب داورها و نظارت در فرایند انتخاب و اثر نهایی است.
وی تاکید کرد: چشم انداز را ما با تصمیم و عمل میسازیم؛ متاسفانه نقد ادبی متولی ندارد و مسئلهمند نیست. جریان ایجاد نشده؛ باور باید شکل بگیرد و تبدیل به برنامه و هدف شود.
نظر شما