سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست تخصصی «شیعه در ایران؛ تشیع؛ در گستره فرهنگ، هنر و تمدن ایران» در تالار دکتر حبیبی بنیاد ایرانشناسی، برگزار شد. این رویداد با حضور محمدحسین رجبی دوانی، رئیس بنیاد ایرانشناسی؛ حجتالاسلام محمدرضا هدایتپناه، استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ سید حسن شهرستانی، استاد دانشگاه هنر تهران؛ محمدعلی رجبی، استاد دانشگاه شاهد؛ سید عبدالمجید شریفزاده، استاد دانشگاه و مشاور عالی بنیاد ایرانشناسی و فاطمه رجبی، پژوهشگر حکمت و هنر اسلامی، به دبیری مجید بهستانی و مسلم رضایی با حضور جمعی از دانشجویان و علاقهمندان برگزار شد. «تأثیر فرهنگ تشیع بر ادبیات ایران»، «نگارههای شیعی در هنر ایرانی»، «هنر شیعی و ساختِ تمدنی ایرانِ اسلامی»، «حوزه علمیه اهواز؛ حوزة تأثیرگذار اما فراموش شده شیعه در ایران» و «بررسی دلایل اقبال بیبدیل ایرانیان به تشیع» عناوین سخنرانیها در این نشست بودند.
بهستانی، دبیر نشست در مقدمه بیان کرد: آثار ادیان و مذاهب بر فرهنگ و هنر همواره مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. در دوران باستان و یا ظهور مسحیت در اروپا شاهد این تأثرات هستیم، چنانکه طی یک دوره طولانیمدت، باور جدید، به ایجاد فرهنگ و آیین جدید منجر شد و آثار هنری، تمدنی و ادبی فراوانی حول آن، شکل گرفت. در این زمان بود که در آثار ادبی و تمدنی اروپائیان، هویتی متمایز ایجاد شد. همچنین زمانی که اسلام، و خصوصاً شیعه وارد ایران میشود، فرهنگ و هنر اسلامی در ایران شکل میگیرد و هویت متمایزی بهعنوان هویت شیعی، در سراسر ایران ایجاد میشود. سخنرانان در این نشست، از پژوهشگران عرصة ادبیات و هنر هستند که به بررسی چگونگی تأثیرگذاری تشیع بر هنر و ادبیات ایرانی خواهند پرداخت.
در ادامه شهرستانی، ضمن اشاره به اینکه ادبیات شیعی در ایران، دامنۀ بسیار گستردهای دارد، ابتدا به مفهوم فرهنگ به استناد شواهدی در شاهنامه فردوسی پرداخت و گفت: فردوسی فرهنگ را «آرایش جان» میداند. در نگاه فردوسی، خرد «چشم جان» است و فرهنگ، آرایش جان است. فردوسی خردمندانه شاهنامه را با نام خداوند جان و خرد شروع کرده است ومیداند که «کزین برتر اندیشه بر نگذرد». از دو مفهوم (خرد و جان)، مفهومی بالاتر نیست. خرد، معادل «عقل» و جان، معادل «روح» است. عقل، پشتیبان روح و جان است. فرهنگ، آرایش جان و روح است. اگر فرهنگ خوب معنی شود، همه چیز در درون فرهنگ جای میگیرد. از جمله ادبیات که زیر مجموعۀ فرهنگ و نوعی ابزار برای بیان، تبیین و تشریح فرهنگ است.
وی افزود: با گسترش اسلام در جهان، مردم مناطق تحت حکمرانی مسلمانان در بخش غربی، بیش از آنکه مسلمان شوند، عرب شدند اما در بخش شرقی و ایران، مردم ضمن اینکه ایرانی ماندند، مسلمان شدند. ایرانیان فرهنگ، ادب و هنر پیشین خود را در خدمت فرهنگ اصیل اسلامی قرار دادند و با تمام محدودیتها و مقاومتها ایرانیان، مسلمان باقیماندند و بهویژه فرهنگ و هنر شیعی را گسترش دادند. دکتر شهرستانی در ادامه، به ذکر نمونههایی از اشعار شاعران ایرانی همچون؛ ملکاشعرای بهار، سنایی، سعدی و حافظ پرداختند و مصادیقی از اشعار این شاعران که به اسلام و شیعه اشاره داشت را بیان و تحلیل کرد.
در ادامه سید عبدالمجید شریفزاده به شرح و تحلیل نمونههایی از «نگارههای شیعی» در هنر ایرانی از نسخههای روضه السعداء، روضه الشهدا، خاوراننامه، که متضمن تصاویری از امامان و ائمه اطهار، روایت جنگهای حضرت علی (ع)، امام حسین (ع) و … پرداخت.
فاطمه رجبی نیز سخنانی درباره «هنر شیعی و ساختِ تمدنی ایرانِ اسلامی» سخن گفت: تفکر شیعی همان تفکر اسلامِ ولایی است زیرا رابطه خاص انسان با حق از طریق انسان کامل، یعنی اولیاء خاص خدا (پیامبر ص و امامان معصوم ع) برقرار میشود. این امر بیانگر ارتباط مستمر عام و خاص خداوند با اولیاء خود است.
وی در ادامه، نگارههایی که حاوی نمادهای هنر شیعی بود را تحلیل نمود.
محمدعلی رجبی، هنر شیعی را مبتنی بر بحث عدالت دانست و چگونگی تجلی مفهوم امامت و ولایت را در هنر شیعی را تبیین کرد. وی هنر را رابطه قلبی انسان با حقیقت دانست و افزود: هنر شیعی، همان هنر اسلامی است، که از قرآن کریم منشاء گرفته است.
رضایی، دبیر نشست ضمن اشاره به عناوین مباحث مطرحشده در مقدمه به معرفی سخنرانان پرداخت و بیان داشت، سخنرانان این نشست از پژوهشگران شناختهشده در عرصة تاریخ تشیع در ایران هستند و در سخنان خود، به طرح چگونگی حضور تشیع در ایران از منظر فرهنگی و تمدنی خواهند پرداخت.
در ادامه حجتالاسلام هدایتپناه، به موضوع «حوزه علمیه اهواز؛ حوزه تأثیرگذار اما فراموش شده شیعه در ایران» پرداخت. وی در ابتدا با ذکر تاریخ شیعه و موارث علمی شیعه، به مدارس کلامی در اهواز اشاره کرد و گفت: مدارس علمیه اهواز، از کهنترین مدارس شیعی در جهان اسلام است که همزمان با حوزه علمیة در قم و کوفه فعالیت داشته است. فعالیت حوزه علمیه اهواز، از نیمة قرن دوم- همزمان با حضور امامصادق (ع) - آغاز میشود، و تا پایان دوره پهلوی اول ادامه پیدا میکند.
حوزه علمیة قم در اهواز، در محلهایی نظیر؛ بهبهان (ارجان سابق)، و عسگر مُکُرم (شهری از نواحی خوزستان در محدوده شهرستان شوشتر در زمان خلیفه عباسی) فعال بوده است و از قرن سوم ه. ق، بهعنوان یکی از مهمترین دانشگاههای معتبر علمی شناخته میشود. دکتر هدایتپناه، در ادامه مؤلفههای مهمی که سبب میشوند بتوان از وجود حوزة علمیه اهواز، سخت گفت را بیان داشتند و افزودند که این حوزه از شرایط لازم همچون «حضور معصوم، شاگردان و وکلا»؛ «راویان متعدد در آن و اشتغال آنان به کرسیهای درس»؛ «تألیفات مهم و زیاد» و «مورد توجه علما قرارگرفتن»، برخوردار بوده است..
محمدحسین رجبی دوانی، رئیس بنیاد ایرانشناسی، با موضوع «بررسی دلایل اقبال بیبدیل ایرانیان به تشیع» به ایراد سخنرانی پرداخت و بیان کرد: ابنخلدون؛ اذعان میکند که خدمات ایرانیان به تشیع بسیار زیاد بوده است. ایرانیان پیش از اعراب به تشیع اقبال داشته و حفظ حرمت رسول خدا (ص) را در نشاندادن محبت خود به اهل بیت (ع) میدانستهاند؛ حتی در همان زمان که ایرانیها، سنی مذهب بودهاند زیرا ایرانیان نخست سنی شده و سپس مذهب شیعه را برگزیدند.
رجبی ۵ عامل را مسبب اقبال ایرانیان به تشیع دانسته و آنها را چنین بیان کرد:
۱. ایرانیان محب اهل بین بودند؛ حتی وقتی شیعه نبودند، و تحت تهدید شدید قرار گرفتند هم به امام علی (ع) دشنام ندادند. همچنین سیستانیها در سال ۶۱ ه.ق برای خونخواهی امام حسین (ع) قیام کردند.
۲. ستمدیدن مشترک ایرانیان و اهلبیت (ع) از امویان و عباسیان؛ میان اعراب مسلمان و مسلمانان غیر عرب، تبعیض وجود داشت و ایرانیان شاهد حکومت خلفای جبار بودند که هم علیه خودشان و هم علیه اهل بیت، ظلم روا میکردند.
۳. برکات حضور امام رضا (ع)؛ گرچه انگیزه مأمون از استقرار امام در خراسان، پیشگیری از قیام علویان بود و امام رضا (ع) را به ایران فرستاد تا آن حضرت را از قیام دور کند، اما این امر سبب خیر، و گسترش اقبال به تشیع در ایران شد. همچنین وجود امام رضا (ع) در منطقه خراسان، با حضور گستردهای از بستگان اهل بیت (ع) در ایران همراه بود، که به گسترش تشیع در ایران انجامید.
۴. ظهور و قدرتیافتن دولت ایرانی و شیعی آلبویه؛ حکمرانان آلبویه، علیرغم اینکه مذهب شیعه را رسمیت ندادند اما جامعه مسلمان را در نزدیکی بیشتر به اهل بیت (ع)، به آزادی عمل رساندند.در این دوره بود که برای اولین بار، عید غدیرخم در ایران جشن گرفته شد. همچنین آیین عزاداری برای شهادت امام حسین (ع)، توسط معزالدین، و در دولت آلبویه اتفاق افتاد.
۵. فرهنگ غنی ایرانیان؛ این فرهنگ، ایرانیان را به سوی پذیرش تشیع که نمایای حق و حقیقت بود، سوق داد. در تمدن ایران و ایرانیان، فهم عمیقی وجود داشت چنانکه آنان در منطقهای که تمدنهای مشرکانه وجود داشت زیستند اما هرگز بت نساخته و نپرستیدند. ایرانیان به راهبری خرد و دل حقبین، تنها با شنیدن فضایل پیامبر- و نه الزاماً با دیدن و زیستن با ایشان- مسلمان میشدند. به این ترتیب، ایرانیان، «ایرانی» ماندند، اما «مسلمان» شدند و غیر ایرانیان بسیاری را نیز مسلمان کردند.
وی در پایان سخنانش گفت: تا پیش از دولت صفوی و رسمیت یافتن تشیع در ایران، گرچه بسیاری از ایرانیان شیعه بودند، اما به دلیل حکمرانی اهل تسنن، حوزههای علمی شیعی در ایران چندان شکل نگرفت و فقیه مسلمان شیعه ایرانی پا به عرصه نگذارد و علمای شیعه ایرانی بیشتر فیلسوف شیعه بودند تا فقیه شیعه.
نظر شما