دكتر منصور رستگار فسايي؛ استاد دانشگاه شيراز گفت: ويژگي زبان روشن و خورشيدی سعدی، سادگی آن است. اين سادگی بیشك وام گرفته از فردوسی و شاهنامه است. اگر فردوسی نبود، سعدی جای او را پر میکرد._
وي افزود: سعدي ناگزير سر از نظاميه بغداد در ميآورد. در آنجا درس ميخواند و مقرري ميگيرد. رفتن به نظاميه تجربهاي متفاوت براي سعدي بوده است. در آنجا او پرورش ديني و علمي مييابد اما زلال شخصيتي سعدي، او را در جايي مينشاند كه حتي هنگامي كه شعر دو زبانه ميگويد و ملمع ميسرايد، نشان ميدهد كه در نظاميه ذوب نشده است. هنوز خود سعدي است كه زندگي، راه را به او نشان ميدهد.
نويسنده كتاب «تصويرآفريني در شاهنامه فردوسي» خاطرنشان كرد: بنابراين سعدي هنرمندي است كه كسب دانش باعث نشده به فكر خاصي دل ببازد و انساني تكساحتي شود. او انعطاف هنرمندي بزرگ را از خود نشان ميدهد. سعدي هنگامي كه مجلس وعظ ميگويد، سخن عارفانهاش به اوج ميرسد. عشق او عشق مرده و ساكن نيست بلكه عشق سيالي است كه در همه هستي جاري است، عشقي است كه اجزاي هستي را به هم پيوند ميدهد.
وي به جنبههاي ديگري از هنر و سخن سعدي پرداخت و افزود: درست است كه عرفان دوره سعدي عرفاني انزواجويانه بود، اما سعدي به خانقاه نميرود و از اين عرفان منزوي دوري ميجويد. چون سعدي مرد تجربهها و انعكاس تجربههاي زندگي است. با اين همه وعظ سعدي به همان زيبايي سخنان ديگر اوست.
نويسنده كتاب «مجموعه مقالاتي درباره شعر و زندگي سعدي» گفت: گلستان سعدي، گلستاني از زندگي است. از سويي ديگر سعدي كه لطافت طبعش چنان است كه از صداي پرندگان به شوق ميآيد و شنيدن صداي مستمعانش او را ذوق زده ميكند، آنقدر توانايي دارد كه قصيدههايي سرشار از پند و نصيحت بگويد. با اين كه زبان سعدي در قصيدهگويي متاثر از زبان انوري است، اما شيوه سخنگويي و برداشت او كاملا متفاوت است.
وي افزود: سعدي در سخن طنزآميز هم زيبايي هنري و تصاوير كوتاه شگفتآوري ميآفريند. در شعر غنايي هم با تمام روح و روانش سخن ميگويد؛ اما به دليل آن كه روح سعدي راكد و ثابت نيست، دچار تضاد ميشود، تضاد او ناشي از ذات زندگي و تجربههاي گوناگون آن است.
نويسنده كتاب «انواع شعر فارسي» به تفاوت شعر غنايي و شعر حماسي پرداخت و گفت: فرق شعر غنايي و شعر حماسي در اين است كه در شعر حماسي خود شاعر بازيگر نيست؛ بلكه راوي است. اين ديگرانند كه بازي ميكنند. اين بازيگران گاهي يك ملت و مجموعهاند. شاعر حماسي روح ملت و فرهنگ ملياش را بازتاب ميدهد در حالي كه شاعر غنايي در ناخودآگاه و خودآگاه فردي جامعه حضور دارد.
وي افزود: سعدي اين دو جنبه را با هم آشتي ميدهد. از يك طرف ناخودآگاه و خودآگاههاي شاعري غنايي را دارد و از طرف ديگر آنقدر به شعر حماسي نزديك ميشود كه شما ترديد ميكنيد كه آيا آن شعرها از سعدي است يا از فردوسي؟ سعدي اين تربيت زباني و روح ناخودآگاهي را از فرهنگ ايراني گرفته است؛ اما فردوسي است كه بخش بزرگي از ذهن و فكر سعدي را ميسازد و شكل ميدهد.
وي كه كتاب «از پادشاهي كيومرث تا پادشاهي كيقباد» را بازنويسي كرده است، گفت: از همين روست كه پهلوانان اساطيري شاهنامه در تمام آثار سعدي خودشان را نشان ميدهند؛ هر چند گاهي در سايه تفكرات ديگر او قرار ميگيرند. اين را هم بايد افزود كه ما از راه گلستان ميفهميم كه در روزگار سعدی شاهنامهخواني بسيار رواج داشته است. به هر حال فردوسی برای سعدی چنان ساختار ذهنی میسازد كه شاهنامه كتاب مهم ذهن و فكر سعدی میشود.
رستگار فسايي به سرچشمههاي فكري و ادبي سعدي اشاره كرد و گفت: سعدي حتي پهلوانهايي را كه در حكايتهايش نشان ميدهد و نقل ميكند، رنگ و رويي حماسي ميدهد. از اين رهگذر ميتوان دريافت كه او اساطير ايراني را خوب ميشناخته. پس لازم است كه به اين جنبه از هنر ناشناخته سعدي توجه بيشتري شود.
مولف كتاب «از پادشاهي لهراسب تا پادشاهي دارا» افزود: من به صراحت ميگويم كه اگر فردوسي نبود سعدي ميتوانست جاي او را پر كند. حافظ هم به همين گونه است. وقتي حافظ در بيتي ميگويد: شاه تركان سخن مدعيان ميشنود / شرمي از مظلمه خون سياوشش باد، همه داستان سياوش و سودابه شاهنامه را در بيتي ميگنجاند و عصارهاش را عرضه ميكند.
نويسنده كتاب «برگزيده بوستان سعدي» گفت: سعدي استاد ادبيات تعليمي است. كمتر شاعري به اندازه سعدي در ادبيات ما توانسته است شعر تعليمي بگويد. شعر تعليمي سعدي انعطافپذير، دامنهدار و زيباست. حتي اگر سخن ناصر خسرو، سنايي و مولوي را در كنار شعر تعليمي سعدي بگذاريم، شيوه بيان سعدي را برجستهتر و ممتازتر مييابيم. البته اين به معناي انكار و ناديده گرفتن سخن آن بزرگان نيست.
وي كه كتاب «از پادشاهي خسرو پرويز تا پايان پادشاهی يزدگرد» را براي نوجوانان بازنويسي كرده است، افزود: سعدي بر بالهاي هنرش و برفراز تمام انديشهها پرواز ميكند و با زباني لطيف و زيبا با ما سخن ميگويد. بي شك هيچ شاعري بال پرواز سعدي را در افقهاي پهناور شعر نداشته است. اگر شاعران ديگر فارسي بال سعدي را داشتند ادبيات ما گستردگي افزونتري مييافت.
نظر شما