یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۶
عثمانی‌ها فارسی آموختند تا شعر بگویند/ تفاوت‌های ایران و ترکیه در ادبیات کلاسیک و مدرن

آذربایجان شرقی– ایلناز حقوقی مترجم آثار ادبیات ترکی معتثقد است که ادبیات کلاسیک ایران بسیار قدرتمند است و در دولت عثمانی تا قرن ۱۹ میلادی در مدارس زبان‌های عربی، فرانسوی و فارسی تدریس می شد، آنها فارسی یاد گرفتند تا شعر بگویند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رویا درکاله: «ایلناز حقوقی» یکی از چهره‌هایی است که علاوه بر اشتغال به شعر و نقاشی، به عنوان مترجم در سال‌های اخیر برگردان آثار موفق ادبیات ترکیه را پیش گرفته و در این زمینه یکی از مترجمان موفق ادبیات ترکی استانبولی به شمار می آید.

وی متولد ۱۳۶۶ رشت و بزرگ شده تهران و تبریز است و شاید یکی از مهمترین دلایل گرایش وی به کار ترجمه، حضور در یک خانواده کاملاً فرهنگی و آشنا با حوزه کتاب و ترجمه بوده است.

- با توجه به اینکه رشته شما، رشته مرتبطی با حوزه هنر نیست، چه اتفاقی در زندگی‌تان افتاد که به این مسیر آمدید؟

پدرم استاد ادبیات فارسی و زبان انگلیسی دانشگاه و مادرم دبیر ادبیات و علوم اجتماعی بودند. من از بچگی عاشق ادبیات بودم یعنی وقتی با مادرم بیرون می رفتیم، امکان نداشت من جلوی کیوسک روزنامه فروشی یا کتاب فروشی‌ها نایستم و کتاب‌ها را با ذوق و اشتیاق نگاه نکنم و اصرار نکنم که من این کتاب را می‌خواهم و باید برای من بخرید. آبونه کیهان بچه‌ها بودم و همیشه آنها را برای بچه‌ها می خواندم و یک مجله کودکان بود که آن را هر هفته برای من تهیه می‌کردند و اوقات بچگی من با خواندن کتاب و کشیدن نقاشی می گذشت و از کتابخوانی و نقاشی کشیدن لذت می‌بردم. حتی یادم است یکبار داستان داستایوفسکی بود. به مادرم گفتم برای من بخوان و ایشان گفت برای تو خیلی سنگین است و تو خیلی کوچک هستی. آن موقع چهار یا پنج سالم بود. گفتم یک جوری بخوان که من بفهمم و برایم سنگین نباشد و ایشان داستان را خلاصه‌وار توضیح داد. به طور خلاصه، در دنیای کتاب ها و داستان‌ها غرق می‌شدم و خیلی علاقه‌مند بودم.

- چگونه شد که ترجمه را شروع کردید؟

به خاطر عشق وافری که به ادبیات داشتم. من شیفته ادبیاتم، خیلی علاقه‌مند بودم که ترجمه را هم یاد بگیرم و یک روزی مترجم بشوم. وقتی مترجم‌های بزرگی مانند آقای دریابندری را می‌دیدم، خیلی علاقه‌مند بودم که من هم یک روز مترجم بزرگی بشوم. فکر می کردم از انگلیسی شروع کنم چون داستان انگلیسی ترجمه کرده بودم و در خط مشی من هم است که کتاب‌های انگلیسی هم قرار است کار کنم ولی چون به ترجمه و زبان ترکی علاقه‌مند بودم، کارها جوری پیش رفت که در نمایشگاه با کتابی به اسم Son Ada از زولفی لیوانلی آشنا شدم و وقتی که این کتاب را خواندم، با خودم گفتم چراکه نه، این کتاب باید ترجمه شده و به دست مخاطب برسد. با همان کتاب شروع کردم. داستانش خیلی جذاب بود. به هر حال، کشور همسایه ما است و نقاط اشتراک زیادی داریم.

- از چه سالی ترجمه را آغاز کردید؟

در سال ۹۷ ترجمه کتاب را شروع کردم و در سال ۹۸ چاپ شد.

- بسیاری از مترجم‌هایی که ساکن تهران هستند و در ترجمه آثار روسی یا فرانسوی یا انگلیسی فعالیت دارند، می گویند که مترجم هایی که ساکن آذربایجان هستند و زبان ترکی می دانند، فکر می کنند می توانند مترجم باشند و چون فقط مسلط به زبان ترکی هستند و بر زبان فارسی از نظر نگارش تسلط ندارند و به این دلیل به حوزه ترجمه آسیب زدند. نظر شما چیست؟

ترجمه هنری وابسته به این است که هم زبان مبدا خوب باشد و هم زبان مقصد. یعنی اگر کسی زبان ترکی‌اش عالی باشد و حتی بتواند به خوبی صحبت کند، لزوماً مترجم خوبی نمی‌تواند باشد چون کسی که می خواهد مترجم باشد، باید ادبیات فارسی اش خوب باشد. افرادی علاقه‌مند به ترجمه بودند و می خواستند که به آنها کمک کنم، من یا کتاب به آنها می دادم یا می گفتم متن ترجمه شده را بیاورید من بخوانم. اینها اشخاصی بودند که خیلی خوب ترکی صحبت می کردند و انگار که زاده و بزرگ شده استانبول باشند ولی وقتی به ترجمه می رسیدند، دیدند نمی‌توانند و نتوانستند ترجمه کنند. اصلاً برای ترجمه باید بسیار کتاب خوانده باشید و واژگان بسیار زیادی بدانید و ادبیات و زبان فارسی را به خوبی بلد باشید و شاید خرده‌ای که عده‌ای می گیرند، به این دلیل باشد که ادبیات فارسی ترجمه کنندگان خوب نبوده است.

مترجمان باید به ادبیات زبان مبدا و مقصد مسلط باشند / تفاوت‌های ایران و ترکیه در ادبیات کلاسیک و مدرن

- می‌دانید که آمار افرادی که به ترجمه آثار ترکی روی آوردند، خیلی زیاد است. نظر شما راجع به آسیبی که می گویند این ترجمه‌ها هم به خود ترجمه و هم خود زبان فارسی می زند، چیست؟

من فکر می‌کنم کسانی که تازه کار هستند و تازه می‌خواهند شروع کنند، قبل از اینکه ترجمه کنند، باید کتاب بخوانند. کتاب‌های فارسی زیادی بخوانند و ایرادات زبان فارسی خود را برطرف کنند. خود من با اینکه رزومه خوبی در زمینه ترجمه دارم و چندین کتاب ترجمه کردم ولی همچنان دارم می‌خوانم. من همچنان دارم از اساتید این کار که پیشکسوت هستند یاد می گیرم.

- در صنف خودتان، با آثار ترجمه ترکی چه کسانی آشنایی دارید؟

دوستان زیادی هستند که در این حوزه کار می کنند و من با آثار بیشتر آنها آشنایی دارم.

- معیارهای انتخاب اثر شما چیست؟

بسیار سوال خوبی پرسیدید. خط مشی من تا به امروز که هفت کتاب ترجمه کردم، در تمام هفت کتاب یا دغدغه سیاسی داشتم یا اجتماعی. من دوست دارم کتابی را ترجمه کنم که به آگاهی جامعه بیافزاید و مخاطب پس از خواندن آن کتاب، به فکر فرو برود و ذهن مخاطب را به چالش بکشد.

- هر نویسنده یا مترجمی، سبکی برای خودشان دارند. بعضی‌ها بازارمحور هستند، بعضی ها رویدادمحور هستند. شما چه سبکی دارید و چرا این سبک را انتخاب کردید؟

من سوژه محور هستم و همانطور که گفتم، دوست دارم کتابی را ترجمه کنم که مردم را آگاه کند.

- برخی مترجم‌های بزرگ معتقدند که مترجم نباید اسیر تکرار شود و باید سلایق مختلف را تامین کند عده ای نیز معتقد به سیر کاملاً مشخص در روند ترجمه هستند، شما طرفدار کدام هستید؟

لزومی نمی‌بینم که طرفدار یکی از اینها باشم. تا به امروز، کارهایی که کار کردم، سیاسی و اجتماعی بودند. مثلاً کتاب «آخرین جزیره»، سیاسی - اجتماعی است، «شب‌های طاعون»، تاریخی - سیاسی - اجتماعی است، «حیاط خانم» باز دوباره سیاسی – اجتماعی است. «سرزمین خدایان گمشده»، جنایی و اجتماعی است. یک کتابی که به تازگی به نشر نگاه سپردم، «بر پشت ببر» نوشته زولفی لیوانلی که یک کتاب ضد تاریخ است که سیاسی - اجتماعی است. من خیلی به کتاب‌های ضد تاریخ علاقه‌مندم که از دید فاتحان نه، بلکه از افراد دیگر به تاریخ نگاه کنید. چون گفته اند که تاریخ را فاتحان می نویسند ولی ممکن است یک وقتی از دید یک سرباز تاریخ را بخوانید و یکسری زوایای دیگری برایتان آشکار شود. کلاً من به ادبیات از هر نوع آن، علاقه‌مندم. بستگی به این دارد که در آن برهه زمانی، چه کتابی، به چشمم بیاید.

- و برخی هم جنایی است!

درست است. همان کتاب جنایی هم باز اجتماعی هم است. دغدغه مندی من، سیاست و رشد اجتماع است یعنی چه اتفاق های سیاسی می افتد و جامعه به کدام سمت می رود و جامعه را چگونه می توان آگاه کرد. شاید هم بین میلیون ها نفر فقط ۱۰ نفر این کتاب را بخوانند و فکر کنند همین برای من کافی است. ممکن است بعد از یک مدتی، یک اتفاقی در جامعه بیافتد و آن اتفاق را من فکر کنم که چندین سال، پس لرزه خواهد داشت و یک کتاب، ممکن است همان ۱۰ نفر یا ۲۰ نفر یا حتی تعداد بیشتر را نسبت به آن وقایع آگاه کند. پس آن موقع به سمت آن کتاب می روم. نه اینکه دنبال آن کتاب بگردم. من معمولاً کتاب هایی که به دستم می رسد یا می خرم، می خوانم. یعنی اول نظرات درباره آن را می خوانم ممکن است کتاب ترکی یا انگلیسی باشد و ببینم که مردم چه نظری درباره آن دارند، نقد آن را می خوانم و بعد می بینم اگر آن کتاب را ترجمه کنم، می تواند تاثیرگذار باشد، پس روی آن کار می کنم.

- زنانگی چقدر در انتخاب آثارتان تاثیرگذار بود؟

تاثیری نداشت. انسانیت برای من مهم بوده نه جنیست گرایی. یعنی من با دید کاملاً انسانی کتاب‌ها را انتخاب می کنم. می توانم بگویم کتاب‌هایی که دغدغه زن بودن داشتند، برای من جذاب بودند. اما داستانی که جذاب باشد و شخصیت اول، مرد باشد هم کار می کنم.

- حوزه ادبیات ترکیه و ایران را چگونه مقایسه می کنید، چه از نظر ادبیات کلاسیک آنها که شاید به پای ادبیات کلاسیک ما نرسد اما ادبیات مدرن آنها، حرف های زیادی برای گفتن دارد و تحلیل شما چیست؟

ادبیات کلاسیک ایران بسیار قدرتمند است و اصلاً در دولت عثمانی تا قرن ۱۹ میلادی در مدارس زبان‌های عربی، فرانسوی و فارسی تدریس می شد و در دورانی نیز علاقه مند بودند که کتاب‌های فارسی را ترجمه کنند و خیلی از کتاب‌های شعرای ما را ترجمه کردند حتی از مولوی، حافظ و از سعدی تقلید می کردند و افتخار می کردند که ما داریم از یک اسطوره تقلید می کنیم و اصلاً تقلید را کار خوبی می دانستند.

من بسیار تحقیق کردم و متوجه شدم خیلی علاقه مند به زبان فارسی بودند، چون دوست داشتند شعر بگویند ولی نمی توانستند به شیرینی فارسی، شعر بگویند چون شعر در قاموس فارس ها و اعراب است برای همین فارسی یاد گرفتند تا شعر بگویند. حتی سلطان سلیم دو دیوان شعر فارسی دارد.

- ادبیات کلاسیک ترک‌ها شاید به پای ادبیات کلاسیک ما نرسد اما ادبیات مدرن آنها، حرف های زیادی برای گفتن دارد، تحلیل شما چیست؟

درباره اینکه ادبیات ترکیه در حال حاضر قوی‌تر از ادبیات ما است، باید به دورانی برگردم که جمهوریت در ترکیه آغاز شد. قبل از آغاز جمهوریت، شاعر بزرگی مثل ناظم حکمت که به آزادیخواه مشهور بود و قصیده ای به اسم آزادی دارد، از آزادی گفت و دیگر صحبت از معشوقه و عرفان در اولویت دوم آنها قرار گرفت چون در شرف تغییر از امپراطوری به جمهوریت بود و برخی جریانات اندیشه ای منجر به رشد ادبیات شد و تحت تاثیر نویسندگان فرانسوی و انگلیسی شروع به تولید آثار و محتوا کردند و افرادی چون اورهان پاموک، زولفو لیوانلی و … به شهرت جهانی دست یافتند.

مصاحبه از: رویا درکاله

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • حسین IR ۰۰:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
    مثل مولانا😉

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها