جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۱
ارتباطی انسانی پشت ادبیات وجود دارد که ترویج آن دغدغه ماست

مسئول روابط‌عمومی واحد کودک و نوجوان انتشارات افق گفت: درست است که نمایشگاه محلی برای فروش کتاب است و از نظر مالی برای ناشر بسیار مهم؛ اما دغدغه ما از حضور در نمایشگاه، بیشتر دور هم بودن و ارتباط با محوریت کتاب بود. اینکه متوجه شویم نیاز مخاطب‌مان چیست و آیا اصلاً مخاطب با فعالیت‌های ما ارتباط برقرار می‌کند یا نه؟

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم کمالی‌پور راوری: در نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳، هنگامی که به غرفه واحد کودک و نوجوان انتشارات افق وارد می‌شدید احتمالاً اولین چیزی که توجه شما را به خود جلب می‌کرد نوجوان‌ها و جوان‌هایی بودند که با جلیقه‌های زرد و با شور و حرارتی که از دور هم کاملاً قابل رویت بود در حال حرف‌زدن درباره کتاب‌ها با بازدیدکنندگان بودند. پای هر قفسه چند نفر بازدیدکننده دور یک جوان جلیقه‌زرد جمع شده بودند و او مثل یک پرده‌خوان حرفه‌ای به سمت کتابی اشاره می‌کرد و عصایش را زمین می‌کوبید و قصه کتاب‌ها را روایت می‌کرد، جداجدا بازدیدکنندگان را خطاب قرار می‌داد و از علایق‌شان و کتاب‌هایی که قبلاً خوانده بودند سوال می‌کرد.

چیزی را که در نوع روایت و تمام حرکات و رفتارهای این نوجوانان و جوانان می‌شد تشخیص داد این بود که آن‌ها فقط بر داستان کتابی که ارائه می‌کنند مسلط نیستند؛ بلکه با قفسه و کتاب‌هایی که مسئول ارائه آن هستند زندگی کرده‌اند.

اگر در غرفه افق کمی دقیق‌تر به اطراف نگاه می‌کردید متوجه خلاقیت عمیق دیگری در حوزه ارائه کتاب می‌شدید. معمولاً رسم بر این است که کتاب‌ها داخل قفسه‌ها قرار می‌گیرند و بالای هر قفسه ژانر کتاب یا گروه سنی آن برای راهنمایی مخاطب نوشته می‌شود؛ اما در غرفه نشر افق در نمایشگاه کتاب امسال، کتاب‌ها به صورت توصیفی به مخاطب معرفی شدند. بالای هر قفسه یک دسته‌بندی توصیفی از کتاب‌ها نوشته شده بود؛ توصیفی که بسیار بیشتر از نوشتن اسم یک ژانر یا گروه سنی برای انتخاب کتاب به کار مخاطب آمد. تعدادی از این دسته‌بندی‌های توصیفی عبارت‌اند از: کتاب‌های دلگرم‌کننده، دروازه جهان فانتزی، در فانتزی غرق شوید، کتاب‌هایی که قدیمی نمی‌شوند، کتاب‌های همیشه‌محبوب، شعر را جدی بگیریم و….

ارتباطی انسانی پشت ادبیات وجود دارد که ترویج آن دغدغه ماست

در نمایشگاه کتاب معمولاً مخاطبان به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته‌ای که برای گرفتن اطلاعات کتاب به سراغ مسئولان غرفه‌ها می‌روند و دسته‌ای که در سکوت به کتاب‌ها نگاه می‌کنند و از کسی کمک نمی‌خواهند. انتشارات افق با گروه قوی و خلاق معرفی خود و همچنین دسته‌بندی توصیفی و جذاب آثار، کار را برای هر دو دسته از بازدیدکنندگان راحت کرده بود.

در ادامه با رویا میرغیاثی، مسئول روابط‌عمومی واحد کودک و نوجوان انتشارات افق درباره خلاقیت این انتشارات در ارائه کتاب در نمایشگاه کتاب امسال گفت‌وگو کرده‌ایم. او در توضیح این خلاقیت گفت: معمولاً بالای قفسه‌ها سرکتیبه‌هایی هست که می‌نویسند: خردسال، کودک و نوجوان. خیلی از مخاطبان نمی‌دانند خودِ کلمه خردسال و کودک چه بازه سنی را در برمی‌گیرد و در سال‌های قبل در این‌باره زیاد از ما سوال می‌شد. از طرفی در ادبیات کودک اینطور گفته می‌شود که گروه سنی زیاد مهم نیست که بخواهیم آنقدر روی آن تأکید و تمرکز داشته باشیم؛ زیرا کتاب کودک خوب را همه می‌توانند در همه سنی بخوانند. به خاطر همین گفتیم امسال تأکید را از روی گروه سنی برداریم؛ چون ما معتقد هستیم که این کتاب‌ها را همه می‌توانند بخوانند.

او افزود: از جهت دیگر اگر ژانرها را به عنوان سرکتیبه بنویسیم، همه مخاطبان معنای دقیق این ژانرها را نمی‌دانند. ما به‌خصوص در گروه سنی خردسال، فکر کردیم آن چیزهایی که برای بچه‌ها مهم است و والدین می‌توانند از طریق کتاب منتقل‌شان کنند چه هستند؟ نیازهای مهم را درآوردیم و بر اساس آن‌ها یک‌سری عبارت نوشتیم؛ چیزهایی که فکر می‌کردیم برای گروه سنی زیر ۶ سال مهم است، نیازهایی مثل تقویت دست‌ورزی، تقویت مهارت‌های زبان‌آموزی، پرسش‌گری و… را درآوردیم و کتاب‌ها را بر این مبنا تقسیم‌بندی کردیم. از طرف دیگر وقتی به گروه سنی کودک و سنین دبستان می‌رسیم با یک افت کتاب‌خواندن در بچه‌ها مواجه هستیم. بچه‌ها از سوم و چهارم به بعد یا بیشتر دنبال کتاب‌های طنز هستند یا کلاً کتابخوانی را کنار می‌گذارند. ما هم دیدیم بیشتر کتاب‌هایی که نشر افق برای این گروه سنی چاپ کرده است حالت گرافیکی و طنز دارند؛ حتی اگر داستان واقع‌گرایی مثل «نیما نابغه» یا «الینا» نوشته شده است طعم طنز را دارند. به همین خاطر، تصمیم گرفتیم در دسته‌بندی این گروه سنی روی این مسئله تأکید کنیم که این کتاب‌ها، کتاب‌هایی هستند که در حالتی شما را می‌خندانند یا دسته‌بندی کتاب‌های همیشه‌محبوب، کتاب‌هایی هستند مثل مجموعه «جودی دمدمی» که همیشه پرفروش و محبوب بوده‌اند؛ حتی مخاطبانی داریم که الان دانشجو هستند اما کودکی‌شان با جودی گذشته است و هنوز از چاپ جلد جدید آن ذوق‌زده می‌شوند. درواقع بیشتر این عبارت‌ها بر اساس نظراتی که از خود مخاطبان گرفتیم به وجود آمدند.

میرغیاثی در ادامه گفت: درباره دسته کتاب‌های دلگرم‌کننده، همانطور که می‌دانید در رمان‌های نوجوان همیشه یک امیدی هست؛ هرچقدر که کتاب تلخ و تاریک باشد و مسائل و مشکلات را مطرح کند تهش امیدی هست که تو را به زندگی دلخوش می‌کند و باعث می‌شود به زندگی ادامه دهی. این نکته از همه‌چیز در ادبیات کودک و نوجوان مهم‌تر است و اصلاً عامل تمایز ادبیات کودک و نوجوان با ادبیات بزرگسال همین امید است؛ به همین دلیل سعی کردیم در دسته کتاب‌های دلگرم‌کننده روی این ویژگی تأکید کنیم.

مسئول روابط‌عمومی انتشارات فندق (واحد کودک و نوجوان نشر افق) درباره روند انتخاب و آموزش افراد حاضر در غرفه افق بیان کرد: ما از بهمن شروع به گرفتن نیرو می‌کنیم و آموزش بچه‌ها را از همان بهمن آغاز می‌کنیم و به نزدیک نمایشگاه موکول نمی‌کنیم. بچه‌ها در فروشگاه‌های افق تقسیم می‌شوند، کتاب‌ها را می‌بینند، برایشان جلسه برگزار می‌کنیم، در مورد موضوعات مختلف باهم صحبت می‌کنیم و آرشیو سوالات مخاطبان را با بچه‌ها مرور می‌کنیم. نکته‌ای که همیشه روی آن تأکید داریم این است که ما باید با مشتری صادق باشیم؛ مثلاً اگر کتابی را نخوانده‌ایم، می‌توانیم بگوییم این کتاب را نخوانده‌ام. این مسئله هیچ اشکالی ندارد و مشتری را به همکاری که کتاب را خوانده است ارجاع می‌دهیم. از ابتدا با بچه‌ها درباره این مسئله صحبت کردیم که ما قرار نیست فروشنده کتاب باشیم؛ بلکه قرار است راهنمای کتاب باشیم و اطلاعات درست را منتقل کنیم. ممکن است کسی به غرفه بیاید و از ما هیچ کتابی هم نخرد؛ اما اطلاعاتی را که ما به او منتقل می‌کنیم قرار است با خودش ببرد. تأکید دیگری که داشتیم روی اخلاق خوب و رویِ خوش بود. اگر قرار باشد تبلیغ کتاب‌خواندن کنیم اما خودمان نتوانیم ارتباط مؤثر برقرار کنیم، چرا باید کتابخوانی را تبلیغ کنیم وقتی حداقل اثر ادبیات یعنی ارتباط مؤثر در وجود ما، شکل نگرفته است؟

او افزود: معمولاً بچه‌های حاضر در غرفه افق، بچه‌هایی هستند که قبلاً مخاطب کتاب‌های افق بوده‌اند و یک‌سری‌هایشان از اعضای باشگاه افق هستند. بعضی از این بچه‌ها سال‌هاست که با ما همراه هستند؛ مثلاً یکی از آن‌ها از یازده‌سالگی با ماست و الان هم دانشجو است. ما در طول سال، هر هفته با آن‌ها در ارتباط هستیم و جلسات گفت‌وگو و کتابخوانی داریم و چون این ارتباط مستمر وجود دارد بچه‌ها درباره کتاب‌ها آگاهی دارند و از اخبار افق، کاملاً باخبر هستند و می‌توانند در نمایشگاه کتاب به مخاطب منتقل کنند. بعضی‌هایشان هم مخاطب صفحه‌های ما در فضای مجازی بودند و از آنجا با هم آشنا شدیم. در کل به دلیل ارتباطی که از قبل با همه بچه‌ها داشتیم، با هم خیلی دوست هستیم و این احساس در غرفه هم منعکس شد.

رویا میرغیاثی در پایان عنوان کرد: درست است که نمایشگاه محلی برای فروش کتاب است و از نظر مالی برای ناشر بسیار مهم؛ اما دغدغه ما از حضور در نمایشگاه، بیشتر دور هم بودن و ارتباط با محوریت کتاب بود. اینکه متوجه شویم نیاز مخاطب‌مان چیست و آیا اصلاً مخاطب با فعالیت‌های ما ارتباط برقرار می‌کند یا نه؟ به نظرم ارتباطی انسانی پشت ادبیات وجود دارد که ترویج آن دغدغه ماست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط