سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): جریان عمومی علم در ایران در حوزه علوم انسانی به شدت تحت تاثیر ناشران غیردانشگاهی است. نه تنها در حوزۀ ترجمه بلکه در خصوص کتابهای تالیفی هم وضع به همین منوال است تا آنجا که حتی اساتید دانشگاه و اعضای هیئت علمی هم برای انتشار پژوهشهای خود دست به دامن ناشران غیردانشگاهی میشوند. به همین دلیل بازار کتابهای حوزۀ علوم انسانی در کشور هم ملک طلق ناشران غیردانشگاهی شده و ناشران دانشگاهی بهره مالی چندانی از اقتصاد صنعت نشر کسب نمیکنند. دلایل این مهم چیست و این وضعیت چه آسیبهایی را اولاً متوجه جریان عمومی علم در ایران و ثانیاً اقتصاد فرهنگی نشر دانشگاهی میکند؟ نشر دانشگاهی حوزه علوم انسانی در خارج از کشور چه وضعیتی دارد و آیا این روند میدانداری ناشران غیردانشگاهی در حوزه علوم انسانی طبیعی است؟ برای پاسخ به این پرسشها در پروندهای با عنوان «چرا ناشران غیردانشگاهی میداندار جریان عمومی علم شدهاند؟» به سراغ اهالی علوم انسانی رفتیم.
رضا ماحوزی، استادیار فلسفه پژوهشکده مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در پاسخ به این مسئله گفت: اختصاص و وابستگی ناشران دانشگاهی به نظام دولتی و وجود رانت در برخی از این ناشران دانشگاهی که باعث میشود تا مثلاً برخی از آثار را متناسب با نیازهای رسمی منتشر کنند، در کنار عدم انتشار آثار افرادی که لزوماً افراد دانشگاهی نیستند یا افرادی که ممکن است به دلایلی، با جریان دانشگاهی زاویه داشته باشند، باعث شده تا به تدریج و آرامآرام، بسیاری افراد ترجیح دهند که با نشرهای خصوصی کار کنند.
او ادامه داد: به این ترتیب این ناشران خصوصی از اعتبار ویژهای برخوردار شدهاند و اعتبار این نشرها به گونهای است که لوگوی آنها ضمانتبخش فروشهای بیشتر و بالاتر در بازار است. در حال حاضر، برخی افراد بسیار برجسته داریم که کارهای خود را اساساً به ناشران دانشگاهی نمیدهند؛ یعنی اعتبار ناشران غیردانشگاهی به نحوی شده که حتی شخصیتهایی هم که در دانشگاهها کار میکنند، کارهای خود را به ناشران بیرون از دانشگاه و ناشران خصوصی میدهند. این ناشران خصوصی به اندازهای در بازار نشر امروز ایران معتبرند که استادان، درحالی که در دانشگاه مشغول تدریس و پژوهشاند، برای حفظ اعتبار و آبروی خود، به ناشران خصوصی و بیرونی متوسل میشوند.
ماحوزی ادامه داد: آنچه عرض شد، یک مسئله است؛ مسئله دوم که به نظرم خیلی اهمیت دارد چرخش جامعه از نشرهای رسمی به نشرهای غیررسمی و کمک فضای مجازی به این چرخش است. فضای مجازی سبب شده میدانی باز شود. کیفیت پائین کتابهای چاپ شده، ممیزیهای بعضاً ناقص و عدم وجود نظام توزیع مناسب در بین ناشران دانشگاهی هم به کمک این چرخش آمده است. در واقع ناشران خصوصی در کنار فضای مجازی چند بال دیگر هم پیدا کردهاند؛ بالهایی که به این ناشران کمک میکند که آنها بتوانند در گسترهای بزرگتر، حتی خارج از مرزهای داخلی هم مخاطب پیدا کنند. این در حالی است که ناشران دانشگاهی معمولاً از عموم این نقاط قوت بی بهره هستند.
این عضو هیئت علمی در بیان نقاط ضعف نشرهای دانشگاهی اضافه کرد: نشرهای دانشگاهی فضای مجازی را به کلی کنار گذاشتند. در این میدان بزرگ فضای مجازی که جامعه به خوبی با این فضا ارتباط گرفته است، میان جامعه و ناشران دانشگاهی، به دلیل بیتوجهی این ناشران به این فضا، شکاف بزرگی پدید آمده است. این ارتباط موثر ناظران غیر دانشگاهی با فضای مجازی، موجب شد تا برندهایی از این نشرها بتوانند بدل به صدای جامعه شوند و مخاطبها را در حیطه خود به خوبی جذب و شناسایی کنند. به همین خاطر نشرهای خصوصی بسیاری از نویسندگان، مترجمان و محققانی که ارتباطی با جامعه دانشگاهی ندارند را به سمت خود کشیدهاند و مجموعههای متمرکز و حتی امپراتوریهایی را شکل دادند که هر فردی حتی آن فرد دانشگاهی در برنامهریزی، رویا و در ایدهآل خود انتشار کتابهای خود توسط ناشران غیردانشگاهی را میبیند.
نظر شما