سهند صمدیان در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره تازهترین ترجمه خود به نام «مادران و پسران» نوشته تئودور کالیفاتیدیس که اخیراً از سوی نشر ثالث منتشر شده، توضیح داد: تئودور کالیفاتیدیس بیتردید شاخصترین نویسندهی اگزوفونیک در تاریخ سوئد به حساب میآید. اصطلاح اگزوفونیک به نویسندگانی اطلاق میشود که به زبانی غیر از زبان مادری مینویسند. کالیفاتیدیس ۸۶ ساله، در یونان به دنیا آمده و در ۲۵ سالگی به سوئد مهاجرت کرده است. زندگی جدیدش را با ظرف شستن در رستورانها و پخش روزنامه در حالی شروع کرد که همزمان در دانشگاه فلسفه میخواند. چند سال بعد به مقام استادی فلسفه در دانشگاه استکهلم رسید و نخستین کتاب شعرش را هم منتشر کرد. به عنوان یک یونانی تا امروز بیش از ۳۰ کتاب به زبان سوئدی نوشته و تقریباً تمام جوایز ادبی این کشور را دریافت کرده است. جالب است که امروز بسیاری از سوئدیهای کتابخوان، با وجود اصلیت یونانی کالیفاتیدیس، او را نمادی مناسب برای نشان دادن زیبایی زبان و ادبیات سوئدی میدانند. کتابهایش در جهان به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شدهاند که در این میان جای زبان فارسی را خالی دیدم و همین باعث شد تا دست به ترجمه سه کتاب از او به شکل مستقیم از زبان سوئدی بزنم.
این مترجم با اشاره به اینکه او کالیفاتیدیس معمولاً از زندگی شخصیاش به عنوان یک مهاجر یونانی در سوئد وام میگیرد و به شیوه اول شخص مینویسد، افزود: میتوان گفت از خاطرات زندگی خودش استفاده میکند تا از دل آنها به مفاهیم عمیقتر فلسفی و اجتماعی برسد. همین باعث میشود تا ارتباط خواننده با خودش را بهراحتی حفظ کند و مخاطب بدون خستگی در طول کتاب همراه دنیای ذهنی پیچیده و جذاب نویسنده شود. جهانبینی خاصی دارد که از قدرت تاملش در پیش پا افتادهترین موارد و تحلیل دقیق و عمیق انسان و اجتماع نشئت میگیرد. نگاهی پر احساس و در عین حال طناز را که از ذات فرهنگ یونانیاش به ارث برده با نظم و دقت سوئدی در هم میآمیزد تا معجونی منحصربهفرد خلق کند که تنها در آثار او یافت میشود. همه اینها به همراه مشابهتهای فرهنگی فراوان میان ایران و یونان - که قطعاً مخاطب فارسی زبان را شگفتزده خواهد کرد - باعث شد تا با ترجمه چند کتاب از او برای معرفیاش به جامعه خودمان تلاش کنم.
وی درباره موضوع کتاب «مادران و پسران» بیان کرد: کتاب «مادران و پسران» که بهتازگی توسط نشر ثالث به چاپ رسیده، داستان سفری هفت روزه از استکهلم به آتن را روایت میکند که برای دیدار با مادرش و نوشتن کتابی در مورد او انجام داده است. هرچند زیر پوسته روایت یک پسر از مادر و مرور زندگی جذاب خانوادگی، مخاطب را به درون دنیای ذهنی خودش نیز میکشاند و انبوهی از مسائل اجتماعی و فلسفی را هم بررسی میکند.
صمدیان همچنین گفت: قبل از این اثر کتاب «وطنی نو» را از همین نویسنده ترجمه کرده بودم که سال گذشته توسط نشر ثالث چاپ شد. «وطنی نو» به شکل مستقیم به مقوله مهاجرت میپردازد که از مهمترین مسائل و بزرگترین چالشهای جهان مدرن به حساب میآید. کتاب سومی هم از همین نویسنده تحت عنوان «زندگیای دیگر» ترجمه کردهام که بهزودی توسط نشر ثالث به چاپ میرسد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «در کودکی، مطابق با این اصل که درخت بیش از میوهی خود خواهد زیست، تصور میکردم قبل از مادرم خواهم مُرد. با گذشت زمان، به روال درست و طبیعی پی بردم و در نتیجه، با مشکل جدیدی مواجه شدم: چگونه میتوانم دردی به بزرگی مرگ خودم را به او تحمیل کنم؟ بینشی که باعث شد حتی در دوران کودکی محتاطانه و معتدل رفتار کنم. بازیهایم هرگز جسورانه نبودند و اغلب اوقات در کنار مادرم میماندم. این نکتهای است که حتی هنوز هم روزهای شنبه که به او تلفن میزنم، گاهی به آن اشاره میکند. او در آتن زندگی میکند و من از چهل ودو سال پیش در استکهلم. هر دو پیر شدهایم و این دلیلی برای عجله در انجام کاری است که مدتهاست در ذهن دارم: نوشتن دربارهی او. دلم نمیخواست تا زمانی که زنده است دربارهاش بنویسم، اما اکنون به نظر میرسد چارهای ندارم. مرگ به هر دوی ما نزدیک میشود. نمیتوان دانست مرگ چه کسی قدمهای بلندتری برمیدارد. این کتاب احتمالاً به همین دلیل کتابی خواهد شد کاملاً متفاوت با آنچه قبلاً تصور میکردم.»
نظر شما