سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – سیده نرگس نظامالدین: چند سالی است تعطیلی کتابفروشیها در سراسر کشور، پای ثابت اخبار دردناک فرهنگی شده و زنگ خطری را برای مسئولان مربوطه روشن کرده است. هر از گاهی چراغ یک کتابفروشی در گوشهای از کشور خاموش میشود و آه از نهاد کتابدوستان برمیآید و یکی از قطعات پازل فرهنگی کشور کم میشود.
چندی پیش نیز بر شمار کتابفروشیهای تعطیلشده شهر اصفهان افزوده شد و «خانه کتاب یارا» در صفحه مجازیاش تعطیلی خود را اعلام کرد. «خانه کتاب یارا» با مدیریت محمدرضا واعظ، دکترای فلسفه علم و مدرس دانشگاه و پژوهشگر فلسفه، تبدیل به پاتوقی برای اهالی فلسفه شده بود و علاوه بر آن، کودکان و نوجوانان نیز میتوانستند کتابهای استاندارد و تاییدشده را در این فضای فرهنگی بهراحتی پیدا کنند.
با محمدرضا واعظ گفتوگویی کردهایم و دلیل تعطیلی این کتابفروشی را از زبان او جویا شدهایم که در ادامه میخوانید.
- ایده تأسیس «خانه کتاب یارا» به چه زمانی بازمیگردد؟
از سال ۱۳۹۰، مؤسسه فرهنگی «رویش دیگر» را در حوزه نقد و بررسی کتاب و برگزاری دورههای آموزشی با تمرکز بر فلسفه و نیز فلسفه برای کودکان راهاندازی کرده بودیم. سال ۱۳۹۴ به همراه خانواده به آلمان رفتیم و مؤسسه به حالت نیمهفعال درآمد؛ اما پروندههای پرمحتوایی را در حوزه فلسفه برگزار میکرد. شهریور ۱۴۰۰ به ایران بازگشتیم و با توجه به سابقه مؤسسه در حوزه کتاب، تصمیم به تأسیس کتابفروشی با تمرکز بر حوزه فلسفه، و فلسفه برای کودکان گرفتیم. معضلی که حس میکردیم در ایران وجود دارد، این بود که کتابفروشیهای عمومی بسیاری در ایران و اصفهان یا کتابفروشیهایی همچون شهر کتابها داریم؛ اما کتابفروشی تخصصی کم داریم و به نتیجه رسیدیم اولین کتابفروشی تخصصی در زمینه فلسفه و کتابهای ارزشمند برای کودکان را در اصفهان راهاندازی کنیم. از آنجا که جای مطمئنی از لحاظ در دسترس بودن کتابهای خوب و استاندارد کودک نبود، کتابها را طی بررسیهای دقیق انتخاب میکردیم و هر کتابی را وارد «خانه کتاب یارا» نمیکردیم. همچنین از مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودک، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کتابهای منتخب شورای کتاب کودک نیز کتابهایی را انتخاب و در قفسههای خاص خودش میگذاشتیم و معمولاً این آثار را که کمتر در کتابفروشیهای دیگر به صورت متمرکز و یکجا هستند، بهصورت نقدی از ناشر میگرفتیم. در نهایت، یک کتابفروشی با رویکرد فلسفه و کودک ایجاد کردیم.
البته چون فکر میکردیم دنبالکنندگان کتابهای کودک و فلسفه قاعدتاً به دنبال کتابهای دیگر نیز میآیند، منتخبی از ادبیات ایران و جهان و کتب حوزه علوم اجتماعی را نیز در قفسهها قرار دادیم.
کار متفاوت دیگرمان نامگذاری بخشها به نام افراد مشهور آن حوزه بود. بخش کودک را به نام توران میرهادی، بخش ادبیات را به نام محمدرحیم اخوت نویسنده و داستاننویس اصفهانی، بخش فلسفه را به نام یدالله موقن و بخش هنر را به نام محمدحسن عقیلی، گرافیست اصفهانی، نامگذاری کردیم و این نامگذاریها طی نشستها و برنامههای مفصلی به همراه معرفی این افراد انجام شد.
- پس از همان ابتدا مزیت رقابتیتان را اینطور تعریف کردید.
بله. رویکرد کتابفروشی ما کاملاً فرهنگی بود و یکی از دلایلی که نتوانست دوام بیاورد، این بود که صنایع دستی و اکسسوری به صورت گسترده و به عنوان کالای اصلی نداشت. فروش کتابمان خیلی خوب بود و مشتریهای خاص خودش را داشت؛ اما سود فروش کتاب بهطور خالص ده درصد است که این میزان برای کتابفروش بسیار ناچیز است. اما اکسسوری و نوشتافزار سود بسیاری دارد و گاهی حرف از سودهای بیش از ۱۰۰ درصد است و میشود روی این سود تکیه کرد. یکی از دلایل بقای کتابفروشیهای هایپرمارکتی نیز همین است.
- با این حساب میدانستید که به آن اکسسوری و نوشتافزار برای بقای اینجا نیاز دارید؛ اما آگاهانه اقدام به فروش این اقلام نکردید.
بله. هنگام چیدمان فضای اینجا، بازاریابها تاکید میکردند که سالن ورودی باید محل ارائه اسباببازی و اکسسوری و نوشتافزار باشد؛ اما نپذیرفتیم. چون میخواستیم رویکرد جدیدی را نشان دهیم و مطابق با الگوی اخیر کتابفروشیهای ایران پیش نرویم. در آلمان، فضای کتابفروشی با اسباببازیفروشی و اکسسوریفروشی کاملاً متفاوت است و یک کتابفروش فقط کتاب میفروشد.
ما یک پسر پنجساله داریم و وقتی وارد کتابفروشیهای هایپرمارکتی میشدیم، پسرمان به سراغ اسباببازیها میرفت و تمام تلاش ما برای خرید کتاب برای او از بین میرفت؛ آن هم در موقعیتی که خودمان کتابفروش بودیم. بنابراین به نتیجه رسیدیم که اگر مشتری به همراه فرزندش به اینجا آمد و مادرش تصمیم به خرید نوشتافزار یا اسباببازی گرفت، اتاقی را در طبقه بالا به او معرفی کنیم که به اسباببازی و نوشتافزار اختصاص دادهایم. به هر حال با این آگاهی وارد این کار شدیم که از درآمد این بخش بهرهای نخواهیم برد.
ما ضعفهایی هم داشتیم. مثلاً نخواستیم وارد کار بازار بشویم. از این مطمئن نبودیم که بتوانیم با در پیش گرفتن رویکرد بازار، رویکرد کتابهایمان را حفظ کنیم. فکر میکردیم تمرکزمان روی مسائل دیگر معطوف میشود و رویکرد اصلیمان را از دست میدهیم، به همین دلیل وارد فضای بازار نشدیم.
- پس پیشبینی میکردید که دیر یا زود به مشکل بربخورید.
ما فکر میکردیم فروش کتابمان چون تخصصی است، بالا باشد و همین طور هم شد. اینجا معمولاً فروش کتابش از بخش کافه بالاتر بود و این برای ما خیلی مهم بود. در شش ماه آخر نیز روند فروش کتابمان صعودی و روند فروش کافهمان نزولی بود؛ چون کتابها مخاطب خاص خودش را داشت.
- شاید یکی از دلایلش این است که اینجا را تبدیل به برندی برای کتب فلسفه کردهاید.
بله. همچنین فضای خاصی با معماری و فضاسازی خاص دارد.
- در نهایت چه شد که کار به تعطیلی رسید؟
آنچه پیشبینی نمیکردیم، افزایش ۱۰۰ درصدی هزینه اجاره بود. شش ماه گشتیم تا فضایی را با قرارداد سهساله پیدا کنیم. همچنین اصرار داشتیم درصد افزایش اجاره سالانه مشخص و ثابت باشد و در زمان تنظیم قرارداد اجاره، املاکی بهصورت شفاهی این اطمینان را به ما داد که افزایش اجاره سالیانه تا حداکثر ۳۰ درصد باشد؛ اما سر یک سال، مالک خانه به ما گفت بر اساس نرخ تورم منطقه، اجاره نیز ۱۰۰ درصد افزایش یافته است و این افزایش همزمان بود با خرداد ۱۴۰۲ و زمانی که «خانه کتاب یارا» پس از رکود فروش چندماهه به دلیل وضعیت اجتماعی سیاسی سال ۱۴۰۱، در بهترین وضعیت فروش و استقبال مخاطبان قرار داشت و این خبر مانند یک سطل آب یخ روی سرمان بود.
کتابفروشیهایی که مرکز فرهنگی هستند و صنایع دستی و نوشتافزار به همراه کتاب دارند و نشست هم برگزار میکنند، معمولاً یکی از این خصوصیات را دارند: یا ملکشان را یک خیّر یا یک نهاد در اختیارشان گذاشته و دغدغه اجارهبها را ندارند، یا اینکه خودشان مالک هستند یا روابط خوبی با نهادها دارند. ما هیچکدام اینها را نداشتیم و در جای خود، اثرگذار بود.
- یعنی در طول سالهای فعالیت «خانه کتاب یارا»، نه شهر کتابها رقیبش بودند و نه کتابهای الکترونیک و فضای مجازی و نه کتابهای صوتی و نه حتی نمایشگاههای کتاب. رقیب جدی شما میزان اجاره این فضا بود.
بله. ما ۹ ماه ضرر دادیم و اجاره را از جیب دادیم و وقتی بعد از طی مشکلات فراوان ورودی و خروجی کتابفروشی یکسان شد و خبر خوبی برای ما بود، اجاره افزایش یافت.
- پس اصلاً نتوانستید نفس بکشید.
اصلاً. از تیر ۱۴۰۲ ماهانه از جیب تزریق میکردیم و این روند ادامهدار شد و تبدیل به مشکل اصلی ما شد. مشکل دوممان این بود که کتاب گران شد و حجم مالی چکهایمان چند برابر شد.
- با روشی که در انتخاب کتابها و اقلام غیرکتابی در پیش گرفته بودید، میخواستید اصالت اینجا را حفظ کنید.
بله؛ ولی این اصالت نتوانست از پسِ عدد اجاره بها و تورم اجاره بربیاید.
- شاید این اصالت این روزها دیگر کاربردی نداشته باشد. در دوران برپایی کتابفروشی و تعطیلی آن، سروکارتان با نهادها چگونه بوده؟
ما در زمان اتحادیه کتابفروشی قبلی نتوانستیم پروانه بگیریم. ملکمان مسکونی بود و طبق مصوبه دولت و مجلس ملک مسکونی میتوانست کاربری کتابفروشی داشته باشد؛ با این حال اتحادیه وقت اصفهان نامهای به من دادند تا به شهرداری منطقه ۳ بدهم که آنها تأیید کنند که ما اجازه فعالیت به عنوان کتابفروشی در ملک مسکونی را داریم. اما شهرداری وقت میگفت این مصوبه به ما ابلاغ نشده و نامه اتحادیه را تأیید نمیکردند. پس از یک سال رفت و آمد و پاس داده شدن از شهرداری منطقه ۵ به شهرداری مرکزی و معاونت عمرانی و … نهایتاً با تغییر مدیریت اتحادیه و الکترونیکی شدن فرایند دریافت پروانه، مشکل ما حل شد. ولی در طول آن مدت بسیار خسته شدیم. همچنین از وقتی خبر تعطیلی «خانه کتاب یارا» پخش شد، قائم مقام اتحادیه کتابفروشان فعلی، به صورت تلفنی با ما همدلی کرد و جویای وضعیت ما بود و از ایشان تشکر میکنیم.
- خبر دارید برای اینجا قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
نه. قبلاً میگفتند قرار است یک کلینیک دندانپزشکی به اینجا بیاید و حاضر است مبلغ هنگفتی بدهد. یا کلینیک میشود یا کافه تریا یا رستوران. نمیدانم.
- فرض کنید سر راهتان جوانی قرار گرفته که تصمیم به راهاندازی کتابفروشی با هر سبکی دارد. به او چه توصیهای میکنید؟
ما در این دو سال با پوست و استخوان همه مسائل کتابفروشی را لمس کردیم. اگر این مبلغی را که من بابت راهاندازی اینجا هزینه کردم در بانک میگذاشتم، سود بسیار بیشتری میکردم و با خیال راحت در خانه به کارهای پژوهشیام میپرداختم. تنها توصیهام این است که آن فرد پولی داشته باشد و مطمئن باشد که به دنبال کار سودآوری نیست. همچنین یا ملک را از خود داشته باشد یا برای مدت زمان حداقل پنج سال ملکی را از یکی از سازمانها با اجاره مناسب و نرخ افزایش معقول تهیه کند.
- اصفهان با تعطیلی «خانه کتاب یارا» چه چیزی را از دست میدهد؟
یک کتابفروشی دنج با کتب تخصصی فلسفه و کتابهای خوب برای کودکان را از دست میدهد؛ کتابفروشی که اهل زرق و برق نبود و صرفاً میخواست کتاب خوب عرضه کند و با عرضه نکردن کتابهای زرد، سلیقه مخاطب را ارتقا دهد.
«خانه کتاب یارا» برنامههایی همچون برگزاری نشستهای نقد و بررسی کتاب و برگزاری دورههای فلسفه برای کودکان و جوانان به طور مجزا داشت. اینجا حلقههای فکری خوبی تشکیل شده بود و بسته شدن این فضا باعث خلائی در این زمینه میشود. «خانه کتاب یارا» عملاً به یک مکان فرهنگی تبدیل شده بود که نه سبقه سیاسی داشت و نه قصد انجام فعالیتهای غیرفرهنگی و غیرفلسفی داشت و تمام توان و تمرکزش بر ارتقای آگاهی در زمینه فرهنگ و سلیقه کتابخوانی بود.
- موسسه فرهنگی «رویش دیگر» هم تعطیل خواهد شد؟
خیر. این موسسه به کارش ادامه خواهد داد. همچنین اگرچه «خانه کتاب یارا» تعطیل میشود، در تلاشیم به فعالیت خود در قالب یک دفتر اداری با فروش کتابهای فلسفی به صورت آنلاین و برگزاری دورههای فلسفه برای کودکان، نوجوانان و جوانان ادامه دهیم.
نظر شما