یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۳
جای خالی رمان آرمانشهری در ادبیات معاصر فارسی

محمد نصراوی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی گفت: . امروز، انسان ایرانی رویای اجتماعی ندارد و به همین دلیل با خلا رمان آرمانشهری مواجهیم.

محمد نصراوی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مورد نمودهای ادبیات آرمان‌شهری در ادبیات معاصر عنوان کرد: آرمان‌شهر، اتوپیا یا مدینه فاضله از زمان فارابی به بعد دنبال نشده است. به همین دلیل طبیعی است که در ادبیات معاصر خیلی کمرنگ باشد.

وی با بیان اینکه مسئله رمان، مسئله شهر و زندگی مدرن است، افزود: حمله مغول در ناخودآگاه انسان ایرانی باقی مانده و همین امر باعث شده است انسان ایرانی مسئله آرمان‌شهر را فراموش کند. این ماجرا را همچنین در دوره مشروطه می‌بینیم. انسان ایرانی وقتی با مدرنیته روبه‌رو شد، دچار سرگشتگی شد که تا همین امروز ادامه دارد. داشتن رویای مشترک یکی از بهترین تعاریفی است که می‌توان از ادبیات آرمان‌شهری کرد. امروز، انسان ایرانی رویای اجتماعی ندارد و برای همین رمان آرمانشهری نیز نداریم.

این نویسنده تاکید کرد: امروز و در این بزنگاه تاریخی، انسان ایرانی باید رویای اجتماعی خود را پیدا کند. ایرانیان باید داستان مشترک خود را پیدا کنند. چرا ما رویای مشترک ایرانی نداریم؟ چون داستان مشترکی نداریم. شکست ما از اعراب، شکست ما از مغول و مواجهه با مدرنیته همگی باعث نوعی از خودبیگانگی هستی شناختی شده است؛ به همین دلیل نتوانسته‌ایم، گفت‌وگو با خود را ایجاد کنیم. ایرانی به سمت توسعه رفته اما این توسعه، متعلق به او نبوده است.

نویسنده کتاب «امید در آستانگی» ادامه داد: امروز جنگ، جنگ موشک و پهپاد نیست و اینها لایه‌های بیرونی جنگ است. جنگ واقعی، جنگ رویاهاست و هر امت و کشوری که رویای مشترک داشته باشد، پیروز است. امروز اگر کشوری رویا نداشته باشد، مجبور است برای رویاهای دیگران کار کند. ادبیات و رمان نتوانسته، برای رویای مشترک ایرانی و مدینه‌اندیشی، کار کند؛ زیرا که در نیازهای اولیه خودش گیر کرده است.

نصراوی همچنین گفت: انتشارات شهرستان ادب، به همت محمدحسن شهسواری، مجموعه پنج جلدی در زمینه ایرانشهر منتشر کرده که در این کتاب به این دغدغه پرداخته شده است. ایران همیشه در معرض جنگ بوده و این جزء ناخوداگاه جمعی انسانی قرار گرفته است. این کتاب به مسئله آرمانشهر و اتوپیای ایرانی پرداخته است.

وی همچنین تاکید کرد: قهرمانی که در ادبیات معاصر می‌شناسیم، قهرمان اومانیست است. قهرمان انسان‌گراست. انسان ایرانی نمی‌تواند چنین قهرمانی را بپذیرد و آن را بپروراند. قهرمانی که در ذهن انسان ایرانی قابل پذیرش است، بازگشت به خدا را دارد و خدامحوری و تسلیم در برابر اراده حق بودن، مسئله انسان ایرانی است. این سابقه در ادبیات عرفانی و حماسی ما وجود دارد و اوج این ماجرا را در منطق الطیر عطار می‌بینیم. ما نمی‌توانیم خدا را حذف کنیم و این در ذات انسان ایرانی است.

نصراوی در مورد رویای انتظار فرج امام عصر در اندیشه ایرانی عنوان کرد: امام حسین (ع) قهرمان ایران فرهنگی است و در تمام خرده‌فرهنگ‌ها رسوخ کرده است. برخی جریان‌های روشنفکری سعی در نادیده گرفتن نقش امام حسین (ع) در رویای ایرانی دارند اما نمی‌توان این نقش را نادیده گرفت. سیاوش هم در نگاه اساطیری در ناخودآگاه انسان ایرانی وجود دارد و این قربانی شدن و این جان دادن برای حق، قهرمان انسان ایرانی است. تجلی اندیشه اتوپیایی در باور شیعی در قالب انسان کامل به عنوان امام تجلی می‌یابد. من در کتاب «امید در آستانگی» نشان داده‌ام که چگونه مفهوم امام، معماری امید را در انسان شیعه، می‌سازد. عاشورا انتقامی دارد که با ظهور انجام می‌شود و مفهوم امامت در یک پیوستار بلند تاریخی، دارای یک چهره عدالت‌محور و عدالت‌پیشه است. از زمان سیدالشهدا تا امروز و باور به مهدویت، این اندیشه در ذهن انسان ایرانی وجود دارد.

این پژوهشگر ادبیات درباره تاثیر نگاه عرفانی و آرمانی در ادبیات معاصر بیان کرد: «پشت دریاها» که سهراب می‌گوید، یک آرزو است. نکته مهم در مورد شعر معاصر فارسی این است که بیشتر به دیستوپیا (ویران شهر) پرداخته و شعر معاصر نتوانسته یک افق مشترک را ترسیم کند. جای خالی یک قصه مشترک در شعر هم شدیداً احساس می‌شود.

نصراوی همچنین با اشاره به رویای آمریکایی تصریح کرد: رویای آمریکایی را می‌توان، فصل‌بندی کرد و ایران هم نیاز به این رویا دارد. برخی معتقدند ما نمی‌توانیم رویا داشته باشیم، نمی‌توانیم تخیل کنیم که این اشتباه است. به مصداق ضرب‌المثل معروف ما، انسان به امید زنده است و اساساً علت ایستایی ادبیات ما این است که رویا و امید نداریم.

وی با تاکید بر موضوع جنسیت یا زنانگی و جایگاه زن در رویای اجتماعی گفت: این مسئله در برخی از بزنگاه‌های تاریخی، مورد توجه قرار گرفته است. هویت زن در آن داستان مشترک و رویای ایرانی، هنوز تعریف نشده و ما بین تعریف سنتی و تعریف مدرن از زن، نتوانسته‌ایم به یک تعریف خوب از هویت زنانه برسیم؛ جای این تعریف زنانگی در شعر و رمان امروز خالی است. زنانی مانند منیرو روانی پور و شهنوش فارسی‌پور در این زمینه تلاش‌هایی کرده‌اند اما بیشتر نگاه جنسیتی به زن داشته‌اند. نگاه به زن به مثابه یک متغیر اجتماعی که سهمی در یک رویای اجتماعی دارد و زنی که برآمده از یک هویت ایرانی باشد را ما در این آثار کم می‌بینیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها